جیمز مونرو

«دکترین مونرو» هشداری به دولتهای اروپایی برای عدم مداخله در امور آمریکای لاتین بود

جیمز مونرو بین سالهای ۱۸۱۷ تا ۱۸۲۵ میلادی ریاست جمهوری امریکا را بر عهده داشت.

این دوران همزمان با ۱۱۹۵ تا ۱۲۰۳خورشیدی و سالهای میانی سلطنت فتحعلی شاه قاجار است.

جیمز مونرو، پنجمین رییس جمهوری ایالات متحده

جیمز مونرو در سال ۱۷۵۸ در ناحیه وستمورلند در ویرجینیا بدنیا آمد. او دانش آموخته کالج ویلیام و مری بود، در ارتش کانتیننتال با سربلندی خدمت کرد و در فردریکزبرگ (ویرجینیا) به کار وکالت پرداخت. او پیش از رسیدن به مقام ریاست جمهوری آمریکا، سفیر آمریکا در فرانسه، فرماندار ویرجینیا، نماینده ویرجینیا در مجلس موسسان قانون اساسی، سناتور، وزیر امور خارجه و وزیر جنگ بود.

پیش از ریاست جمهوری

جیمز مونرو، زمانیکه سیاستمدار جوانی بود در مجلس موسسان ویرجینیا به گروه مخالفان فدرالیست ها (جيمز مديسون، الکساندر هميلتون، جان جی، جورج واشنگتن و بسياری ديگر) پیوست. در سال ۱۷۹۰ و در حالیکه طرفدار سیاستهای توماس جفرسون و هوادارانش بود به عنوان سناتور برگزیده شد. طی سالهای ۱۷۹۴ تا ۱۷۹۶ سفیرآمریکا در فرانسه بود و از انقلابیون فرانسه طرفداری می کرد. وی بعدها به همراه رابرت لیوینگستون برای مذاکره با فرانسویها بر سر خرید مستعمره لوییزیانا به فرانسه اعزام شد.

مونرو فردی بلندپرواز و پرانرژی بود. با حمایت رئيس جمهوری جيمز مدیسون در سال ۱۸۱۶ نامزد جمهوری خواهان برای احراز ریاست جمهوری شد، و رقیبش روفوس کینگ را با اختلاف فاحشی شکست داد.

جمعیت ایالات متحده در آن زمان نه میلیون و ۶۳۸ هزار و ۴۵۳ نفر بود.

جیمز مونرو پس از پایان دوره نخست رياست جمهوری، دوباره درانتخابات شرکت کرد و با وجود مخالفتهای فدرالیست ها به راحتی در انتخابات سال ۱۸۲۰ پیروز شد.

مونرو در انتخاب اعضای کابینه اش اقدامات غیر معمول و جسورانه ای انجام داد. مثلا جان سی کالهون را، که از جنوبی ها بود، به عنوان وزیر جنگ منصوب کرد وجان کوینسی آدامز را، که یک شمالی بود، به عنوان وزیر امور خارجه دولتش انتخاب کرد. او می خواست هنری کلی را، که ازنخبگان و افراد سرشناس غرب آمریکا بود، به کابینه اش اضافه کند اما هنری کلی نپذیرفت.

روزهای خوش

جیمز مونرو پس از اینکه به عنوان پنجمین ریيس جمهوری آمریکا انتخاب شد، به دور آمریکا سفر کرد. سفر مونرو به بوستون را به عنوان آغاز عصر«روزهای خوش» نامیده اند. هرچند این احساسات دیری نپایید، اما از محبوبیت جیمز مونرو، که سیاست های ملی گرایانه را دنبال می کرد، کاسته نشد.

در ورای فضای ظاهری ملی گرایانه در اين دوران، آوای جدایی طلبی نیز شنیده می شد. درخواست مردم منطقه میسوری برای آنکه به جمع ایالت های برده دار بپیوندند رد شد و رکود اقتصادی نیز بر نگرانی ها افزود.

بررسی یک لایحه اصلاحی برای رفع تدریجی برده داری در ایالت میسوری دو سال مذاکرات تلخ را در کنگره به همراه داشت.

لایحه آشتی جویانه میسوری به اختلاف ها پایان داد و در نهایت کنگره تکلیف دو ایالت مین و میسوری را به این صورت روشن کرد که ایالت مین به عنوان ایالت آزاد باقی ماند و برده داری در بخش های شمال و غرب میسوری برای همیشه ممنوع شد.

سیاست خارجی و دکترین مونرو

از نقطه نظر روابط خارجی مونرو سیاستهای اصولی دولتش را اعلام کرد. اتخاذ این سیاست ها در واقع پاسخ به تهدیدی بود که از جانب دولتهای محافظه کار در اروپا وجود داشت و نیز خطر احتمال تشکیل ائتلافی شامل اسپانیا برای بازپس گرفتن مستعمرات در آمریکای لاتین.

مونرو این جمهوری های جوان آمریکای لاتین را تا سال ۱۸۲۲ و زمانیکه اطمینان حاصل کرد کنگره به ماموریت های دیپلماتیک دولتش رای می دهد، به رسمیت نشناخت.

جیمز مونرو و وزیر امور خارجه اش، جان کویینسی آدامز، هردو از درگیری با اسپانیا اجتناب می کردند تا آنکه اسپانیا فلوریدا را واگذار کرد.

بریتانیای کبیر با ناوگان دریایی قدرتمندش نیز مخالف فتح دوباره آمریکای لاتین بود و پیشنهاد کرد که ایالات متحده نیز مخالفت خود را اعلام کند.

توماس جفرسون، رییس جمهوری پیشین، و جیمز مدیسون به مونرو توصیه کردند که پیشنهاد بریتانیا را بپذیرد، اما آدامز وزیر امور خارجه در این مورد گفت، «طبیعی تر خواهد بود... اگر ما با صراحت تمام اصول خود را به روسیه و فرانسه اعلام کنیم تا اینکه سوار بر زورقی به استقبال ناوگان تا دندان مسلح بریتانیا برویم.»

مونرو نصیحت آدامز را پذیرفت. او هشدار داد نه تنها آمریکای لاتین باید به حال خود گذاشته شود، بلکه روسیه هم نباید به سوی سواحل جنوبی اقیانوس آرام دست درازی کند.

جان مونرو گفت، «کشورهای آمریکای لاتین در شرایط آزاد و مستقل هستند و باقی می مانند و قدرتهای اروپایی نباید به چشم مستعمرات آینده به آنان نگاه کنند.»

غرض مونرو از اتخاذ این سیاست آن بود که هرگونه اقدام دولتهای اروپایی برای باز پس گیری قسمتهایی از خاک آمریکای لاتین در نظر ایالات متحده عمل خصمانه ای تلقی خواهد شد.

این سیاست پنجمین رییس جمهوری آمریکا در تاریخ سیاسی این کشور و دیپلماسی بین المللی به «دکترین مونرو» موسوم شده است، که در واقع هشداری به دولتهای اروپایی برای عدم مداخله در امور آمریکای لاتین بود.

جیمز مونزو روز چهارم ژوییه سال ۱۸۳۱ در نیویورک درگذشت.