دانیل برامبرگ در مقالهای که روز چهارشنبه در بخش نظرات وبسایت شبکه خبری سیانان منتشر شد، با اشاره به نزدیک شدن به تاریخ ۲۴ نوامبر (۳ آذر)، یعنی مهلت تعیین شده برای دستیابی به توافق نهایی هستهای میان ایران و شش قدرت جهانی است، میگوید به نظر میرسد ایالات متحده در این فرصت نه چندان زیاد، بر روی جزئیات فنی مانند تعداد سانتریفیوژهایی که ایران اجازه داشتن آن را خواهد داشت یا درصد غنیسازی اورانیوم، متمرکز شده است.
به باور نویسنده مقاله اگر چه این جزئیات اهمیت زیادی دارد، اما نکته مهمتری در این مذاکرات باید در نظر گرفته شود و آن تمرکز آینده سیاسی ایران است، که به سرنوشت این مذاکرات گره خورده است. آمریکاییها اگر میخواهند به یک توافق پایدار هستهای با ایران برسند، که نه تنها برنامه هستهای ایران را به شکل قابلتوجهی محدود کند، بلکه سیاست خارجی ایران را هم ترغیب به همکاری بیشتر کند، باید به دنبال یک توافق فراگیر باشند والبته کنگره را هم متقاعد به حمایت از آن کنند.
هر طرحی غیر از این، تندروهای ایران را به میدان میآورد و مانع از این میشود که ایرانیها به آنچه دستیابی به انرژی هستهای بدون حساسیت و نظارت جامعه جهانی است، دست پیدا کند.
آقای برامبرگ در ادامه مقاله میگوید حقیقت این است که تندروهای حکومت ایران بر این باورند که گشایشی کوچک در روابط، موجب سیلی از تغییرات سیاسی در ایران شود. تمام تلاش آنها این است که در روند کار حسن روحانی رئیس جمهور و تیم او سنگاندازی کنند.
بدون تردید این تندروها تنها و تنها منتظر چراغ سبز آیتالله (علی) خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران هستند، تا با قدرتشان کل مذاکرات را به تعطیلی بکشانند. در این صورت امیدهای آنها برای بازگش به عرصه سیاسی کشور، در انتخابات سال آینده مجلس رنگ تازهای به خود میگیرد؛ چرا که گمان میکنند محبوبیت تیم حسن روحانی در صورت شکست مذاکرات کم خواهد شد.
توجه به این نکات بدون تردید چشم کارشناسان و برخی از قانونگذاران در آمریکا را به این نکته باز کند که، بیتردید بین گروههای مختلف حاکم در ایران، از نظر دیدگاه، تفاوت وجود دارد. بدون شک هدف اصلی رسیدن به یک توافق هستهای است با در نظر گرفتن جزئیات فنی؛ اما سیاستگذاران نباید به نکات بالا هم بیتوجه باشند.
دستیابی تندروها به خواستههای خود در ایران، سبب میشود آمریکا منافع بلندمدت خود در رابطه با سیاست خارجی این کشور را از بدهد. آنچه که باید انجام شود علاوه بر محدود کردن فعالیت هستهای ایران، ایجاد فضایی سیاسی مثبت برای تیم مذاکره کننده در داخل کشور است. شاید رسیدن به این خواسته کمی دشوار و دور از دست به نظر برسد، اما بدون تردید از گزینههای جایگزین دیگر بهتر است.
شکست در این مذاکرات شاید به یکباره و ناگهانی موجب کاهش نفوذ و قدرت حسن روحانی رئیس جمهمور ایران نشود، اما بدون تردید فشار گروهها تندرو بر او را افزایش میدهد. فشاری که سبب گرایش بیشتر ایران به روسیه و چین میشود و فاصله آن کشور با آمریکا را بیشتر از پیش میکند.
شکست مذاکرات برای مخالفان این مذاکرات در داخل ایران یک پیروزی است. آنها ایالات متحده را برای همیشه از نظارت بلندمدت بر روند برنامه هستهای ایران خارج میکنند. در این شرایط مقامات ایران میتوانند اعلام کنند که تهران برای همیشه تولید اورانیوم غنیشده با غلظت ۲۰ درصد را متوقف کرده، ولی به روند تولید آن با غلظت پائین برای تولید انرژی و مصارف داخلی ادامه میدهد. چنین اقدامی ممکن است جامعه جهانی را برای تحریم بیشتر مجاب نکند و تندروهای حکومت ایران را مثبت و خوب جلوه دهد.
بدیلهای دیگر چه خواهد بود؟ تاریخ نشان داده است که تحریمها ممکن است ایران را به پای میز مذاکره بکشاند، اما آنها را متقاعد نخواهد کرد تا دست از آنچه که به گفته خودشان، منافع ملی و حق مسلم آنهاست، بردارند. گزینه نظامی هم گزینه دیگری است؛ بمبارن مستمر ایران در بازه زمانی نامشخص. که این یعنی ورود آمریکا به جنگی دوباره، که سرانجام آن هم مشخص نیست. البته حضور داعش در عراق و سوریه هم مزید بر علت است. ایالات متحده نمیخواهد اوضاع را از آنچه در خاورمیانه میگذرد، وخیمتر کند.
حالا با تمام این تفاسیر، بهترین و مؤثرترین گزینه پیش روی تهران و واشنگتن آمادگی برای دستیابی به توافقی است که موجب تغییر مثبت در وضعیت سیاسی ایران شود.
اگر سران دو کشور در رویاهای خود به دنبال چنین فرصت مغتنمی میگشتند، این فرصت همین الان است.
*دانیل برامبرگ، مشاور ویژه در مؤسسه صلح واشنگتن و استادیار دانشگاه جرج تاون در رشته حکومتشناسی است.
---------------------------------------------
برگردان فارسی اين مقاله تنها به جهت اطلاعرسانی منتشر شده و نظرات بيان شده در آن، الزاماً بازتاب ديدگاه صدای آمريکا نيست.