در فیلم «جکی» رویدادهای بلافاصله بعد از ترور پرزیدنت کندی، و روزهای بعد از آن، از دیدگاه همسرش، «ژاکلین کندی» سی و چند ساله، بازسازی میشود، ۵۳ سال بعد از جنایتی که فصلی غرورانگیز از زندگی او را پایان بخشید. سناریوی «نوآ اوپنهایم» میخواهد بگوید خانم کندی، به تصویر تاریخ از شخصیت و میراث سیاسی شوهر فقیدش، شکل بخشد. او به فاصله ۲۴ ساعت بعد از مرگ شوهر، کارزار گستردهای به راه انداخت تا با استفاده از «شاه آرتور» و «کملوت» Camelot، بارگاه خیالی پادشاه قرون وسطایی بریتانیا، جایگاهی یگانه بیافریند برای شوهرش، در تاریخ معاصر آمریکا.
کارزار دشوار این بانوی سرسخت، ظهر آفتابی ۲۲ نوامبر ۶۳، آغاز شد، هنگامی که سر و گردن شوهرش را در بغل میفشرد، و خون تازه، صورت وحشتزده و کتدامن صورتیرنگ «شانل» او را خیس کرده بود.
فیلم «جکی» نشان میدهد که زن جوان چگونه در خلوت گریست ولی در جمع، سرخود را بالا گرفت، و ملت عزادار آمریکا را پشت سر خود به سوی آرامگاه کندی در گورستان آرلینگتون، هدایت کرد.
بازی بهتر از فیلم
چهره بازیگر «نتلی پورتمن» شباهت ظاهری اندکی به «ژاکلین کندی» دارد ولی استخوانبندی درشت و قامت برافراشته او را ندارد. بازیگر «نتلی پورتمن» آخرین هنرپیشه ای است که در نیم قرن گذشته، در نقش بانوی اول اسبق آمریکا ظاهر میشود، اما به نظر بیشتر منتقدها، حضور او، امتیاز اصلی این فیلم است و به قول منتقد شبکه «ای. بی. سی.» حتی بهتر از خود فیلم.
خانم «نتلی پورتمن» به خاطر بازی در «جکی» از جشنواره ونیز، جایزه گرفت.
به قول «انتونی لین» منتقد هفتگی «نیو یورکر» خانم پورتمن به مراتب از زنی که تصویرش کرده، زیباتر است. موفقیت او در اقتباس صدا و شیوه حرف زدن «ژاکلین کندی» است، به حد کمال. «لین» مینویسد صدای ملیح «جکی»، بالای ترنگ شکمی صدای انسانهای فرودست، شناور میشد، و حاکی از تربیت اشرافگونه او بود. خوشبختانه، فیلم و نوار از «ژاکلین کندی» در دسترس بود و خانم پورتمن میگوید مصاحبههای «جکی» را بارها و بارها تماشا کرده، ولی نه به قصد اینکه ادای او را در بیاورد.
چارچوب
چارچوبی که سناریوی فیلم «جکی» روی آن بنا شده، مصاحبه ۴ ساعتهای است که یک هفته بعد از ترور کندی، در مقر کندیها در ایالت «رود آیلند» انجام گرفت، و به قلم «تیودور وایت» خبرنگار مجله «لایف»، منتشر شد. در این مصاحبه، «جکی کندی» برای نخستین بار، از شوهر درگذشتهاش به عنوان یک اسطوره در حد «کملوت» یاد میکند.
خانم پورتمن میگوید مقطعی بودن سناریو او را جلب کرد، چون این فیلم سعی نمیکند زندگینامه «جکی کندی» باشد، و مقطع فشردهای را برای کندوکاو در باره شخصیت بانوی اول سابق آمریکا، برگزیده.
در صحنهای از فیلم، یک روز بعد از مرگ کندی، «جکی» اعلام میکند که نظرش در باره تشییع جناره و مراسم دیگر عوض شده. اگر روز قبل در اثر فشار غصه و شوک حادثه، میخواست عزاداری کوتاه و تشییع جنازه مختصر باشد، حالا میخواهد شخصا جلوی جسد از کاخ سفید تا کلیسای جامع «سنت متیوز» واشینگتن، راهپیمایی کند. و توضیح میدهد که شغل او، پاسداری از میراث پرزیدنت است.
نتلی پورتمن میگوید زیبایی این فیلم در این است که به تماشاگر نمیگوید باید چه حس و فکری داشته باشد. بلکه تصویری از این شخصیت (جکی) بدست میدهد که همچنان پیچیده است و پر از رمز و راز باقی میماند.
نوآوری
اهمیت فیلم «جکی» نوآوری در عرضه تصویری متفاوت از «جکی کندی» است. در این فیلم، خانم کندی، نه بیوهای رنجدیده و خود محور، بلکه بیوهای فولادین تصویر میشود در حال عزا، که تسلط آشکاری بر روابط عمومی دارد و میکوشد نه تنها خودش را بلکه شخصیت شوهرش را هم در پیامد تراژدی، از نو تعریف کند.
فیلم «جکی» ادعای تاریخسازی ندارد. بسیاری از صحنههای کلیدی فیلم، کاملا ساختگی است و غیرممکن است بتوان اصالت تاریخی در آنها پیدا کرد برای اینکه «جکی» را در خلوت خود نشان میدهد، وقتی شاهدی حضور ندارد.
در این صحنهها، فیلمساز «پابلو لورین» و سناریست «نوآ اوپنهایم» کارهایی به شخصیت «جکی» نسبت دادهاند که معلوم نیست صحت داشته باشد، مثلا اینکه بیهدف در اتاقها میگردد، جلوی آینه، لباسهای متعددی را روی تن خودش امتحان میکند، یا ودکا و ویسکی زیادی در خلوت خود، سر میکشد تا از شدت درد، بکاهد.
به قول منتقد «کایل اسمیت» در روزنامه «نیویورک پست»، خانم «کندی» در سال ۱۹۹۴ از دنیا رفت، بدون اینکه برای مردم، در باره فکرها و احساسات خودش در لحظهها و روزهای بعد از ترور شوهرش، حرفی زده باشد. بنابراین، چنین صحنههایی در فیلم، طبعا ساختگی است.
اسطوره
ولی بسیاری از منتقدها، فیلم «جکی» را به این خاطر ستایش کردهاند که نقش او را در پروردن و اشاعه اسطوره «کندی» نمایش میدهد، و بعضی همین را ضعف فیلم میدانند.
به قول منتقد برجسته «ایمی نیکلسون»، فیلم «جکی» مرثیهای است در باره دو خصیصه، هر دو افترا آمیز. یکی خودآگاهی و دیگری سطحیگری.
«مت زولر سایتز» منتقد برجسته دیگر نیویورکی، معتقد است که «پابلو لورین» در فیلم جکی، در واقع دو فیلم گنجانده. یکی بیوگرافی جکی کندی و خود جان کندی، از زبان جکی کندی است، براساس مقاله «تیودور وایت» نویسنده «لایف» که در آن، بیوه رئیس جهموری آمریکا، چنانکه در گزارش هم اشاره کردیم، سعی میکند کنترل تاریخ را در دست بگیرد و به آنچه آیندگان در باره شوهرش خواهند اندیشید شکل بدهد.
از دید «زولر سایتز» این جنبه از فیلم «جکی»، پرمدعی، درهمبرهم، و ضعیفتر از کتابها و فیلمهایی است که همین مطلب را به صورت بهتری ،عرضه میکنند.
فیلم دیگر، صحنههای زندگی جکی و جان کندی است و صحنههای بلافاصله بعد از ترور، و لحظات تنهائی جکی. او معتقد است که فیلم اولی، به فیلم دومی لطمه زده.
در هر حال، به نظر بیشتر منتقدها، یک امتیاز این فیلم، دقت خارقالعاده آن در بازسازی صحنههای عمومی است، مثل گردش در کاخ سفید، که طی آن بانوی اول، تعمیرات و دکور جدید منزل زوج اول آمریکا را برای تلویزیون «سی بی اس» تشریح میکند، یا صحنه تشییع جنازه از کاخ سفید به کلیسای سنت متیو در واشنگتن.
بعضی چیزهائی که مخالفان فیلم، ضعف آن دیده اند، از دید هواداران، حسن فیلم است. مثلا «مانولا دارگیس» در نیویورک تایمز، دفاع کرده که قصد این فیلم، پایان بخشیدن به داستان ناگفتهمانده زندگی کندی و ترور او نیست، بلکه فیلمی است که در تلاقی خصوصی وعمومی، کاویده و تامل کرده در اینکه چگونه گذشته به اسطوره تبدیل میشود. او از اینکه کارگردان شیلیایی «پابلو لورین» در نخستین فیلم انگلیسیزبان خودش، دچار خودبزرگبینی نمیشود، تعریف کرده و از لحظههای سبک و عجیب فیلم راضی است، که تاکیدی بر انسانیت آدمهای فیلم است.
«جو مورگنسترن»، منتقد «وال استریت جورنال» یک حسن فیلم «جکی» را فقدان اظهارنظرهای سیاسی میداند، و عقیده دارد که دراین فیلم، یک «جکی» نداریم، بلکه جکیهای متعددی داریم، جکی جدی، جکی خندان، جکی همسر، جکی مادر، و مهمتر از همه آنها، «جکی» فولادین که با عزم راسخ، و زیر تور سیاه، پشت جنازه شوهر، راهپیمایی کرد و مردم را برای داغ دلش، شاهد گرفت.
از دید این منتقد، آنچه به «جکی» تحرک میبخشد، تصویر بیوه عزادار است به عنوان زنی حسابگر و آگاه است، که با تصویر معصومیت تودل بروئی که از خانم کندی در اذهان هست، تلاقی دارد.