دیدگاه | چین جای آمریکا را در خاورمیانه نخواهد گرفت

شی جین‌پینگ رئیس جمهوری چین «خریدار منابع انرژی و فروشنده اسلحه در خاورمیانه است که اعتنای چندانی به مسائل عمده ژئوپولیتیک، مثل روند صلح خاورمیانه و مذاکرات اتمی با ایران ندارد.»

هر چند رئیس جمهوری آمریکا در پایان دیدار خود از اسرائیل و عربستان سعودی وعده داد نخواهد گذاشت چین، روسیه یا ایران، جای خالی آمریکا در خاورمیانه را بگیرند،‌ پژوهشگران ارشد یک اندیشکده دست راستی در واشنگتن، اظهارنظر می‌کنند که چین در پی خرید منابع انرژی و فروش اسلحه است و در خاورمیانه جانشین آمریکا نخواهد شد.

مجله «فارن پالیسی» در مقاله‌ای که روز پنج‌شنبه ۲۱ ژوئیه، ۳۰ تیرماه، در پایگاه اینترنتی خود منتشر کرد، می‌نویسد حکومت پکن به یارگیری در بازی‌های قدرت منطقه علاقه‌ای ندارد.

نویسندگان دانیل پلتکا، و دان بلومنتال، پژوهشگران ارشد موسسه آمریکن اینترپرایز، با اشاره به فهرستی از ناکامی‌های آمریکا در منطقه، عقیده دارند که درباره خاورمیانه، تحمل سیاستمداران هر دو حزب آمریکا سر آمده است: سرخوردگی در جنگ عراق، فروپاشی برجام، و کابوس مداخله‌‌های شکست‌ خورده در سوریه و لیبی، از جمله ناکامی‌هائی هستند که شایعه گشایش بالقوه برای ورود چین به خاورمیانه را تقویت کردند.

شایعه جانشینی

دو پژوهشگر ارشد اندیشکده آمریکن اینترپرایز عقیده دارند که این شایعه چیزی بیش از شایعه نیست. حکومت مهاجم، تاجرمسلک و فرصت‌طلب چین، مایل نیست میان طرف‌های نبرد قدرت در خاورمیانه، جانب بگیرد، هر چند بر رهبران عرب، اسرائیلی و البته ایرانی، حرجی نیست اگر فکر کنند رئیس شی جین‌پینگ‌ می‌رود که به عنوان قلدر محل، جانشین آمریکا شود. سال گذشته، ۲۰۲۱ میلادی، سرچشمه نیمی از واردات نفت خام چین، منطقه خاورمیانه بود. در آن سال، مبادلات بازرگانی کشورهای عرب و چین به ۳۳۰ میلیارد دلار رسید، بیش از یک سوم بیشتر از سال قبل از آن. برنامه مشهور کمربند و جاده چین، در خاورمیانه و شمال آفریقا، بیش از ۲۰ شریک دارد، و طی دهه گذشته، چین بیش از ۱۵ قرارداد مشارکت راهبردی با کشورهای عرب امضا کرده است.

دو پژوهشگر در مقاله خود در فارن پالیسی می‌افزایند رهبران چین همیشه از ایفای هر گونه نقشی در منازعات امنیتی یا سیاسی میان کشورهای عرب،‌ ایران و اسرائیل، پرهیز کرده‌اند. مبنای حضور چین در خاورمیانه، سند سیاست عرب سال ۲۰۱۶ میلادی است که تاکیدش بر همکاری‌های اقتصادی و کمک به توسعه است ولی هر نقش دیگر احتمالی چین را ضعیف می‌داند. مفسران چینی هم با اشاره به دردسرهای آمریکا، از یک طرف به درگیری سیاسی چین در خاورمیانه بدگمان هستند و از سوی دیگر، به عمیق‌تر کردن روابط با یکی از بزرگترین منابع سوخت در جهان، اشتیاق نشان می‌دهند، به ویژه در زمان ناامنی سوخت.

تعامل چین در خاورمیانه

با این حال، از دید نویسندگان مقاله، تحولات اخیر نشان می‌دهند که چین آهسته به سوی تعامل سیاسی بیشتر درخاورمیانه پیش می‌رود. بیانیه چهار ماده‌ای وزیر خارجه چین در جریان برخورد ماه مه سال ۲۰۲۱ میلادی میان اسرائیل و حماس، نخستین بار بود که یک مقام بلند پایه چینی از مسائلی مثل راه حل دو کشور نام می‌برد، هر چند این بیانیه، چیزی جز مواضع کلی در برنداشت، در حمایت از مذاکره، رعایت حقوق شهروندان غیرنظامی، و حل‌وفصل اختلاف فلسطینی‌ها و اسرائیل در شورای امنیت سازمان ملل.

قرارداد ۲۵ ساله همکاری چین با حکومت ایران، که سال ۲۰۲۱ به امضا رسید، علی‌رغم سروصدای بسیار، بیشتر حرف بود تا عمل، و کارشناسان گفتند در این قرارداد، برای سرمایه‌گذاری شرکت‌های چینی در ایران، هدفی معادل ۱۶ میلیارد دلار در سال تعیین شده در حالیکه سرمایه‌گذاری چین در ایران در ۱۵ سال میان سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۰، در کل از ۴.۷ میلیارد دلار تجاوز نکرده.

در زمینه امنیتی، چین مدتی است بر تعاملات خود می‌افزاید. از جمله در سال ۲۰۲۰ چین ۱۸۰۰ سرباز در اختیار نیروی حافظ صلح سازمان ملل در کشورهای لبنان، سودان و سودان جنوبی قرار داد. نیروی دریائی چین چند ماموریت امنیت دریائی در آبهای دریای عرب و خلیج عدن انجام داد و نخستین پایگاه نظامی خارجی خود را در سال ۲۰۱۷ در جیبوتی بنا کرد و حتی صحبت بود که چین می‌خواهد یک پایگاه نظامی مخفی در یکی از بندرهای امارات متحده عربی ایجاد کند.

دولت‌های عرب، ایران و اسرائیل هم محتاطانه با چین تعامل می‌کنند، به امید خرید اسلحه و سرمایه‌گذاری.

عامل دیگری که به جلای چین جلوه بیشتر می‌بخشد، از دید نویسندگان مقاله، ناتوانی روسیه در فروش تسلیحات است. عامل دیگر، تمایل چین است به فروش پهبادهای پیشرفته به کشورهای عرب. (آمریکا در گذشته مایل به فروش این پهبادها به آنها نبود.)

طی دهه گذشته، صادرات تسلیحاتی چین به منطقه دو برابر شده. بی‌اعتنائی معروف چین به مسائلی مثل نقض حقوق بشر و پایمال دمکراسی، چین را از نگاه این کشورها‌ شریک تجاری حتی مطلوب‌تری ساخته است، به ویژه در مقایسه با آمریکا که تقریبا همیشه به فروش اسلحه، کمک‌های اقتصادی و پول برای توسعه، ملاحظات سیاسی پیوند می‌زند.

مقایسه چین و آمریکا

موارد تعامل چین با کشورهای خاورمیانه روی هم رفته، تلاش مهمی به نظر می‌رسند برای ایفای نقش آمریکا در منطقه، و تحلیلگران را باید بخشود اگر فکر کنند حرکت عمده‌ای در راه است. نویسندگان دانیل پلتکا، و دان بلومنتال عقیده دارند که چنین نیست، و دلیل آن را هم ساده می‌دانند. دلمشغولی‌های عرب‌ها و اسرائیل در یک اولویت خلاصه می‌شود: بازداری ایران.

پژوهشگران موسسه آمریکن انترپرایز موارد دلجوئی دولت‌های اوباما و بایدن از حکومت ایران را بر می‌شمرند، از جمله ارسال صندوق‌های پر از پول نقد به دنبال دستیابی به توافق برجام (اوباما)، خرید اورانیوم غنی‌شده ایران که با نقض تعهدات اتمی تهیه شده بود (اوباما)، خودداری از تحریم ایران در واکنش به فروش غیرقانونی نفت (بایدن)، و می‌نویسند علی‌رغم این اقدامات ظاهرا دلجویانه، آمریکا همچنان تنها ابرقدرت است که مایل و قادر است نظام ایران را به برای رفتار زیانبخش آن در منطقه، مجازات کند.

برای اسرائیل و قدرت‌های سنی عرب ایده‌ال است که دولت آمریکا رهبران ایران را کنار بزنند. اما در غیاب تغییر رژیم، ایستادگی دولت بایدن در برابر تهران، هر چند کمال مطلوب نیست، همچنان بسیار بیشتر از چیزی است که چین عرضه خواهد کرد.

نویسندگان مقاله هر چند دولت بایدن را در برابر ایران به سرسختی دولت ترامپ نمی‌دانند، می‌نویسند که دولت بایدن نشان داده است که قادر است راه ارسال اسلحه ایران به متحدان در جاهائی مثل یمن را مسدود کند و برنامه موشک‌های بالستیک حکومت ایران را تحت تحریم قرار دهد و در برابر تلاش‌ سپاه پاسداران برای ارعاب کشتی‌ها در آبهای بین‌المللی خلیج فارس، مقاومت کند.

تاکید اخیر بایدن بر استفاده از همه عناصر قدرت ملی آمریکا برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی، از دید پژوهشگران آمریکن انترپرایز، در تضاد کامل قرار دارد با برخورد بسیار محتاطانه‌تر چین با تهدید اتمی تهران.

چین نه تنها مایل نیست از امنیت عربستان سعودی و امارات متحده عربی دفاع کند بلکه حتی نمی‌خواهد در رقابت‌های سیاسی خاورمیانه، نقش دلال قدرت را عهده دار شود. چین در منطقه اولویت‌های خود را دنبال می‌کند، با گوشه‌ چشم کوچکی هر از چندگاه به منافع امنیتی محلی. این موضع، چین را در چهار راه خطوط بازرگانی کلیدی قرار می‌دهد، به عنوان خریدار منابع انرژی و فروشنده اسلحه، که اعتنای چندانی به مسائل عمده سوق‌الجیشی مثل روند صلح خاورمیانه و مذاکرات اتمی با ایران، ندارد.

پژوهشگران ارشد موسسه آمریکن انترپرایز در مقاله خود در نشریه «فارن پالیسی» می‌نویسند نقش حاشیه‌ای چین به احتمال زیاد، تغییر نخواهد کرد. چین به نگرانی در باره امنیت منابع انرژی خاورمیانه ادامه خواهد داد، و دنبال فرصت‌هائی خواهد بود برای پیش‌ افکندن بهتر قدرت نظامی خود. اما تا زمانی که رئیس جمهوری شی مصمم بماند که قویا هوای هر دو طرف منازعه قدرت میان ایران و همسایگان آن در منطقه را داشته باشد، چین در خاورمیانه نقش کوچکی ایفا خواهد کرد.

* برگردان فارسی این مطلب تنها به منظور آگاهی رسانی منتشر شده است و نظرات بیان شده در آن الزاماً بازتاب‌دهنده دیدگاه صدای آمریکا نیست.