برگردان مقالهای از مارک جورگنسمایر استاد دانشگاه و مدیر مرکز مطالعات جهانی و بین المللی اورفالیا
وزیر امور خارجه مودب و خوش بیان ایران اخیرا کار قابل توجهی انجام داد. محمدجواد ظریف ویدیویی از گفته های خودش به زبان انگلیسی را در یوتیوب گذاشت تا درباره اهمیت و معنای مذاکرات برای توافق هسته ای با آمریکا و دیگر کشورها توضیح بدهد؛ توافقی که قرار است تضمین کند ایران عاری از جنگ افزار هسته ای خواهد بود و به تحریم های اقتصادی علیه آن کشور پایان دهد. ظریف کاری فراتر از آن هم انجام داد.
این ویدئو نه تنها به جهت این که مخاطب انگلیسی زبان، به احتمال زیاد آمریکایی ها، را هدف قرار داده اهمیت دارد، بلکه به خاطر تغییر موضوع از میانه ویدئو قابل توجه است. در دو دقیقه نخست ظریف بر تاثیر فلج کننده تحریم های اقتصادی تمرکز دارد، اما پس از آن به سوی موضوعی کاملا متفاوت می رود: داعش.
ظریف آمریکا و متحدانش را به پیوستن به ایران در برخورد با چالش «افراط گرایی» در «گهواره تمدن» در قلب بابل – عراق کنونی – ترغیب کرد. ظریف ادعا کرد ایران همیشه در تقابل با «افراط گرایی» بوده است؛ موضعی که بسیاری از آمریکایی ها با توجه به حمایت ایران از حزب الله لبنان، به چالش می کشند.
اما عده اندکی همراه شدن آمریکا و ایران در جنگ با داعش را به پرسش می گیرند. ایران، قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه را به بغداد فرستاده تا دولت عراق را یاری دهد و آمریکا هم مشاوران خود را برای پیشبرد و هماهنگی عملیات هوایی و زمینی به عراق اعزام کرده است. کسی در این تردید ندارد که نیروهای آمریکا و ایران در جنگ علیه داعش در عراق، اگر نه به طور مستقیم، اما به نحوی با هم در تماس بوده اند.
تا زمانی که آمریکا و ایران بر سر مساله هسته ای و تحریم ها با هم اختلاف دارند، بسیار دشوار است که راههای سهل تری برای ارتباطات میان دو کشور بر سر داعش گشوده شود. از این رو ظریف به درستی نبرد با داعش را به مذاکرات هسته ای گره می زند. گذشته از اهمیت زیاد مساله هسته ای، نتیجه بخش بودن مذاکرات می تواند به هدف مهمتری منتهی شود: شکست داعش.
در رسانه های آمریکا این طور مطرح می شود که آمریکا می تواند داعش را شکست دهد، اما چنین نیست. بازیگران منطقه ای نقشی مهم بر عهده دارند. در کنار ارتش دولت عراق و شبه نظامیان شیعه، نیروهای پیشمرگه کرد نقشی حیاتی ایفا می کنند. اما یافتن راه حل بلندمدت بستگی به عمل بازیگران بزرگتری دارد: ایران.
اگر آمریکا شکست داعش را در گسترش صلح جهانی مهم می بیند، به ایران نیاز دارد.
تصویری که از داعش در رسانه ها منعکس می شود گروهی متعصب تشنه به خون هستند، اما این همه ماجرا نیست. موفقیت داعش ناشی از حمایت سنی های میانه رو در عراق و سوریه است.
داعش را سه گروه تشکیل می دهند: بیماران روانی، مومنین، و عملگراها. دو گروه اول معمولا از خارج از منطقه جذب می شوند، اما سنی های عملگرای ساکن سوریه و عراق که جنبش داعش را بهترین فرصت برای پیشبرد خواسته هایشان می دانند، بزرگترین بخش داعش را شامل می شوند. این گروه از سنی ها که خود را توسط دولت نوری مالکی در عراق و بشار اسد در سوریه سرکوب شده می دانند امیدی به بهبود اوضاع شان نداشتند.
داعش با ورود به صحنه جنگ، در سوریه نجات بخش شورشیان شکست خورده در برابر رژیم علوی بشار اسد شد، و در عراق با به خدمت گرفتن نیروهای نظامی و مقامهای پیشین دولت صدام حسین، به سنی ها امید بخشید.
اگر به سنی ها در جامعه سوریه و عراق فرصتی برابر داده شود، ممکن است خسته از سر بریدن ها و محدودیت های اجتماعی و ایدئولوژی خشن داعش روی از آن ها برگردانند.
این دقیقا همان اتفاقی بود که در سال ۲۰۰۸ رخ داد. وقتی ژنرال دیوید پترائوس فرمانده نیروهای آمریکایی، با کاهش نیروهای آمریکا در مناطق سنی نشین و افزایش نیرو در بغداد و ارسال کمک های مالی و سلاح برای جوانان سنی، آنها را از حمایت از القاعده منصرف کرد.
آیا دمشق و بغداد آماده اند برای سنی ها سهمی برابر قائل شوند؟ این دو کشور تا حدود زیادی به لحاظ مشاوره و حمایت نظامی تحت تاثیر تهران هستند. ایران منافع گسترده ای هم در آرام نگاه داشتن منطقه، به ویژه ساکت کردن داعش در کنار مرزهایش، دارد.
تهران درک خود از ضرورت مشارکت سنی ها در دولت را با دست کشیدن از حمایت از نوری المالکی پس از عدم حمایت واشنگتن از دولت او نشان داد؛ موضعی که از سوی آیت الله سیستانی، از مراجع شیعه ساکن عراق، بر آن تاکید شده بود.
دولت حیدر العبادی بر همین مبنا بر سر کار آمد، اما جلب مشارکت سنی ها از طریق اصلاح قانون اساسی که تامین کننده منافع شیعیان است زمان می برد. باید از بی اعتمادی ریشه دار عبور کرد.
سوریه از این منظر با چالش جدی تری روبرو است و یافتن راه حلی مورد قبول سنی ها و اقلیت مسیحی و علوی حامی رژیم اسد ساده نخواهد بود. بشار اسد سال ها پیش بهترین فرصت برای آشتی ملی را بر مبنای طرح سازمان ملل متحد از دست داد.
پس، نه بغداد و نه دمشق خواهان تغییر نیستند، اما تهران می تواند این وضع را تغییر دهد و به آنها ثابت کند که برای شکست داعش نیازمند اعمال تغییرات اساسی هستند.
آمریکا می تواند تا بخواهد بر سر داعش بمب بریزد، اما تنها چیزی که واقعا وضعیت را تغییر خواهد داد، قطع حمایت سنی ها از داعش است. آمریکا می تواند در بخش نظامی و ایران در حوزه سیاسی برای یافتن برون رفت از وضع کنونی تلاش کنند.
از این منظر، وزیر امور خارجه ایران درست می گوید: در پشت مذاکرات هسته ای مساله بسیار بزرگتر همکاری آمریکا و ایران وجود دارد. اگر دو کشور نتوانند با هم به توافق برسند، شکست بزرگی در کشاکش مشترکشان در برابر داعش خواهند خورد.
دست آخر این که ما در نبردی به مراتب بزرگتر، ایران را به عنوان شریک لازم داریم.
* برگردان فارسی این مقاله تنها برای آگاهی رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آن الزاماً بازتاب دیدگاه صدای آمریکا نیست.