با تداوم مذاکرات ایران و کشورهای قدرتمند غربی و چشم انداز امیدبخشی که دو طرف درباره رسیدن به توافق دائمی ترسیم می کنند، به نظر می رسد که مذاکرات مستقیم میان مقامات ایرانی و آمریکایی دیگر تابو نیست و شکلی عادی به خود گرفته است.
در پایان تازه ترین نشست میان ایران و کشورهای ۱+۵ در ژنو، روز پنجشنبه ۲۱ فروردین ماه، حمید بعیدی نژاد، رئیس هیات اعزامی جمهوری اسلامی ایران به وین، دریافت چهارمین قسط از دارایی های ایران تا پایان روز جمعه را تایید کرد و از دریافت پنجمین قسط تا پیش از پایان فروردین ماه خبر داد.
حال که به نظر می رسد فصل جدیدی در روابط ایران و آمریکا آغاز شده و ناظران از بوجود آمدن فرصت های اقتصادی در ایران در بازار جهانی خبر می دهند، با مطرح شدن پرونده محکومیت امیر حکمتی، شهروند آمریکایی ایرانی تبار در تهران، موضوع سفر شهروندان آمریکایی، و آمریکایی های ایرانی تبار به ایران، یک بار دیگر در رسانه های جهان داغ شده است.
خبرگزاری رویترز روز شنبه (۲۳ فروردین) نوشت که خانواده امیر حکمتی خواستار بازنگری در محکومیت ده ساله و آزادی او شده اند. یک روز قبل از آن روزنامه نیویورک تایمز به نقل از محمود علیزاده طباطبایی وکیل وی گفته بود که امیر حکمتی در دادگاهی سری به اتهام «همکاری عملی با آمریکا» به ده سال حبس محکوم شده است. حکمتی، عضو پیشین نیروی دریایی آمریکا که از سال ۲۰۱۱ در ایران به سر می برد، پیشتر در دادگاهی به اتهام جاسوسی برای سیا به اعدام محکوم شده بود. خانواده حکمتی می گوید هدف او از سفر به ایران دیدار با مادربزرگش بوده است. آقای طباطبایی گفت هم خودش و هم امیر حکمتی از تجدید محاکمه، و تخفیف محکومیت بی خبر بوده اند. او گفت محاکمه محرمانه اخیر در دسامبر گذشته (آذر ماه) و در دادگاه انقلاب و بدون خبر حکمتی برگزار شده است.
نیویورک تایمز همزمان از قول طباطبایی نوشت که اگر آمریکایی ها «حسن نیت نشان دهند» امکان آزادی موکلش ظرف چند ماه آینده وجود دارد، بویژه اگر واشنگتن دست کم چند تن از زندانیان ایرانی در آمریکا را آزاد کند.
دکتر عباس میلانی، نویسنده و مورخ به صدای آمریکا می گوید: «احکام دادگاه های مربوط به شهروندان خارجی و همچنین دادگاه های عمده مربوط به سرقت ها و کلاهبرداری های اقتصادی در ایران کاملا سیاسی و تابع مصالحه و معامله ای است که رهبران ایران می خواهند با کشورهای خارجی بکنند.»
خبر محکومیت ده ساله امیر حکمتی درست همان روزی منتشر شد که آمریکا اعلام کرد حاضر نیست به حمید ابوطالبی نماینده پیشنهادی ایران در سازمان ملل متحد، به خاطر نقشش در ماجران گروگان گیری ۴۴۴ روزه دیپلمات های آمریکایی در ایران در سالهای ۵۹ـ۱۳۵۸ ، ویزا بدهد.
آقای میلانی درباره این همزمانی می گوید: «این که چطور می شود ایران آقای ابوطالبی را با توجه به سوابق و نقش هرچند کمرنگ ایشان در ماجرای گروگان گیری و به هر حال همدلی او در آن زمان با گروگان گیران، به عنوان کاندیدایی مناسب مطرح کند با عقل سلیم جور در نمی آید. ولی معمولا این جور فیل ها وقتی هوا می شود که حاکمیت ایران می خواهد معامله ای کند، باجی بدهد و یا باجی بگیرد.»
پرونده رابرت لوینسون، یکی دیگر از موارد گرفتار شدن شهروندان آمریکایی در ایران به شمار می رود. لوینسون در سال۲۰۰۷(۱۳۸۵)در جزیره کیش ناپدید شد. آن زمان گفته شد او کارآگاه خصوصی و مامور سابق اف بی آی بود و برای تحقیق درباره قاچاق سیگار به کیش رفته بود. چندی پیش در اواخر سال ۱۳۹۲ اعضای خانواده رابرت لوینسون طی مصاحبه با شبکه خبری سی ان ان، علنا از مقامات آمریکا خواستند تا به همکاری وی با سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سی آی اِی اذعان کنند. تا پیش از آن، دولت ایالات متحده به آن ها گفته بود که مطرح شدن علنی همکاری لوینسون با سیا، جان او را به خطر می اندازد.
اواخر سال ۲۰۱۰ و اوایل ۲۰۱۱ بود که عکس ها و ویدئویی از لوینسون به خانواده اش رسید. این عکس ها رابرت لوینسون را در لباس سرهم نارنجی رنگ شبیه زندانیان گوانتامو نشان می داد. در هر کدام از عکس ها لوینسون قطعه کاغذ جداگانه ای در دست داشت که روی آن پیام خاصی نوشته شده بود. از جمله این که «من اینجا در گوانتانامو هستم. می دانید کجاست؟» یکی دیگر از پیام ها می گفت: «این نتیجه ۳۰ سال خدمت به آمریکا است». حدود دو سال پس از دریافت عکس ها و ویدئو، کارشناسان آمریکایی گفتند که تقریبا یقین دارند سازمان اطلاعاتی ایران آن ها را از طریق فرستنده ای ناشناس به خانواده وی ایمیل کرده است. آن ها گفتند این که از فرستنده ردپایی وجود ندارد حاکی است که یک شبکه قوی جاسوسی پشت ماجرا است. ایران همواره هرگونه اتهام درباره مداخله در ناپدید شدن رابرت لوینسون را رد کرده است.
سعید عابدینی، کشیش ایرانی- آمریکایی که در ایران زندانی است، یکی دیگر از این دست موارد است. او در هفته اول اسفند ۱۳۹۲ از زندان رجایی شهر به بیمارستانی خصوصی منتقل شد. عابدینی مهر ماه ۱۳۹۱ در ایران بازداشت و بعدا به اتهام «تشکیل کلیساهای خانگی به قصد برهم زدن امنیت عمومی» به هشت سال زندان محکوم شد. او از حدود پنج سال پیش به ایران مسافرت می کرد. «مرکز آمریکایی دفاع از قانون و عدالت» تسهیلات پزشکی و درمانی که اخیرا در اختیار او قرار داده شده بود را با سفر کاترین اشتون، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران مرتبط دانسته است.
سفر ماجراجویانه سه جوان آمریکایی که در منطقه مرزی عراق و ایران کوهنوردی می کردند نیز یکی دیگر از پرونده های ضخیم روابط پرتنش دو طرف به شمار می رود. سارا شورد، جاش فتال، و شین بائر، در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) بازداشت و به اتهام جاسوسی روانه زندان اوین شدند. این سه آمریکایی پس از آزادی از زندان با وساطت دولت عمان در فروردین ۱۳۹۳ کتاب خاطرات از بازجویی ها و محکومیت و ماجرای آزادی را در آمریکا منتشر کردند. آنان از جمله در کتاب می گویند که قربانی دعوای ایران و آمریکا شدند.
پیشتر در سال ۱۳۸۶ سه ایرانی دیگر که تابعیت آمریکایی دارند در ایران خبرساز شده بودند. هاله اسفندیاری، پژوهشگر بنیاد وودرو ویلسون در واشنگتن، علی شاکری، فعال در زمینه امور ملکی و وامهای بانکی در لس آنجلس و عضو اتحادیه جمهوریخواهان ایران، و کیان تاجبخش پژوهشگر بنیاد آمریکایی سوروس به اقدام علیه امنیت ملی از طریق جاسوسی و انتقال اطلاعات به بیگانگان متهم و بازداشت شدند. آنان حتی مجبور شدند در مقابل دوربین تلویزیون اتهاماتشان را گردن بگیرند و اجبارا اعتراف کنند.
در پایان تازه ترین نشست میان ایران و کشورهای ۱+۵ در ژنو، روز پنجشنبه ۲۱ فروردین ماه، حمید بعیدی نژاد، رئیس هیات اعزامی جمهوری اسلامی ایران به وین، دریافت چهارمین قسط از دارایی های ایران تا پایان روز جمعه را تایید کرد و از دریافت پنجمین قسط تا پیش از پایان فروردین ماه خبر داد.
حال که به نظر می رسد فصل جدیدی در روابط ایران و آمریکا آغاز شده و ناظران از بوجود آمدن فرصت های اقتصادی در ایران در بازار جهانی خبر می دهند، با مطرح شدن پرونده محکومیت امیر حکمتی، شهروند آمریکایی ایرانی تبار در تهران، موضوع سفر شهروندان آمریکایی، و آمریکایی های ایرانی تبار به ایران، یک بار دیگر در رسانه های جهان داغ شده است.
خبرگزاری رویترز روز شنبه (۲۳ فروردین) نوشت که خانواده امیر حکمتی خواستار بازنگری در محکومیت ده ساله و آزادی او شده اند. یک روز قبل از آن روزنامه نیویورک تایمز به نقل از محمود علیزاده طباطبایی وکیل وی گفته بود که امیر حکمتی در دادگاهی سری به اتهام «همکاری عملی با آمریکا» به ده سال حبس محکوم شده است. حکمتی، عضو پیشین نیروی دریایی آمریکا که از سال ۲۰۱۱ در ایران به سر می برد، پیشتر در دادگاهی به اتهام جاسوسی برای سیا به اعدام محکوم شده بود. خانواده حکمتی می گوید هدف او از سفر به ایران دیدار با مادربزرگش بوده است. آقای طباطبایی گفت هم خودش و هم امیر حکمتی از تجدید محاکمه، و تخفیف محکومیت بی خبر بوده اند. او گفت محاکمه محرمانه اخیر در دسامبر گذشته (آذر ماه) و در دادگاه انقلاب و بدون خبر حکمتی برگزار شده است.
نیویورک تایمز همزمان از قول طباطبایی نوشت که اگر آمریکایی ها «حسن نیت نشان دهند» امکان آزادی موکلش ظرف چند ماه آینده وجود دارد، بویژه اگر واشنگتن دست کم چند تن از زندانیان ایرانی در آمریکا را آزاد کند.
دکتر عباس میلانی، نویسنده و مورخ به صدای آمریکا می گوید: «احکام دادگاه های مربوط به شهروندان خارجی و همچنین دادگاه های عمده مربوط به سرقت ها و کلاهبرداری های اقتصادی در ایران کاملا سیاسی و تابع مصالحه و معامله ای است که رهبران ایران می خواهند با کشورهای خارجی بکنند.»
دکتر عباس میلانی، نویسنده و مورخ: «احکام دادگاه های مربوط به شهروندان خارجی و همچنین دادگاه های عمده مربوط به سرقت ها و کلاهبرداری های اقتصادی در ایران کاملا سیاسی و تابع مصالحه و معامله ای است که رهبران ایران می خواهند با کشورهای خارجی بکنند.»
خبر محکومیت ده ساله امیر حکمتی درست همان روزی منتشر شد که آمریکا اعلام کرد حاضر نیست به حمید ابوطالبی نماینده پیشنهادی ایران در سازمان ملل متحد، به خاطر نقشش در ماجران گروگان گیری ۴۴۴ روزه دیپلمات های آمریکایی در ایران در سالهای ۵۹ـ۱۳۵۸ ، ویزا بدهد.
آقای میلانی درباره این همزمانی می گوید: «این که چطور می شود ایران آقای ابوطالبی را با توجه به سوابق و نقش هرچند کمرنگ ایشان در ماجرای گروگان گیری و به هر حال همدلی او در آن زمان با گروگان گیران، به عنوان کاندیدایی مناسب مطرح کند با عقل سلیم جور در نمی آید. ولی معمولا این جور فیل ها وقتی هوا می شود که حاکمیت ایران می خواهد معامله ای کند، باجی بدهد و یا باجی بگیرد.»
پرونده رابرت لوینسون، یکی دیگر از موارد گرفتار شدن شهروندان آمریکایی در ایران به شمار می رود. لوینسون در سال۲۰۰۷(۱۳۸۵)در جزیره کیش ناپدید شد. آن زمان گفته شد او کارآگاه خصوصی و مامور سابق اف بی آی بود و برای تحقیق درباره قاچاق سیگار به کیش رفته بود. چندی پیش در اواخر سال ۱۳۹۲ اعضای خانواده رابرت لوینسون طی مصاحبه با شبکه خبری سی ان ان، علنا از مقامات آمریکا خواستند تا به همکاری وی با سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سی آی اِی اذعان کنند. تا پیش از آن، دولت ایالات متحده به آن ها گفته بود که مطرح شدن علنی همکاری لوینسون با سیا، جان او را به خطر می اندازد.
اواخر سال ۲۰۱۰ و اوایل ۲۰۱۱ بود که عکس ها و ویدئویی از لوینسون به خانواده اش رسید. این عکس ها رابرت لوینسون را در لباس سرهم نارنجی رنگ شبیه زندانیان گوانتامو نشان می داد. در هر کدام از عکس ها لوینسون قطعه کاغذ جداگانه ای در دست داشت که روی آن پیام خاصی نوشته شده بود. از جمله این که «من اینجا در گوانتانامو هستم. می دانید کجاست؟» یکی دیگر از پیام ها می گفت: «این نتیجه ۳۰ سال خدمت به آمریکا است». حدود دو سال پس از دریافت عکس ها و ویدئو، کارشناسان آمریکایی گفتند که تقریبا یقین دارند سازمان اطلاعاتی ایران آن ها را از طریق فرستنده ای ناشناس به خانواده وی ایمیل کرده است. آن ها گفتند این که از فرستنده ردپایی وجود ندارد حاکی است که یک شبکه قوی جاسوسی پشت ماجرا است. ایران همواره هرگونه اتهام درباره مداخله در ناپدید شدن رابرت لوینسون را رد کرده است.
سعید عابدینی، کشیش ایرانی- آمریکایی که در ایران زندانی است، یکی دیگر از این دست موارد است. او در هفته اول اسفند ۱۳۹۲ از زندان رجایی شهر به بیمارستانی خصوصی منتقل شد. عابدینی مهر ماه ۱۳۹۱ در ایران بازداشت و بعدا به اتهام «تشکیل کلیساهای خانگی به قصد برهم زدن امنیت عمومی» به هشت سال زندان محکوم شد. او از حدود پنج سال پیش به ایران مسافرت می کرد. «مرکز آمریکایی دفاع از قانون و عدالت» تسهیلات پزشکی و درمانی که اخیرا در اختیار او قرار داده شده بود را با سفر کاترین اشتون، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران مرتبط دانسته است.
سفر ماجراجویانه سه جوان آمریکایی که در منطقه مرزی عراق و ایران کوهنوردی می کردند نیز یکی دیگر از پرونده های ضخیم روابط پرتنش دو طرف به شمار می رود. سارا شورد، جاش فتال، و شین بائر، در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) بازداشت و به اتهام جاسوسی روانه زندان اوین شدند. این سه آمریکایی پس از آزادی از زندان با وساطت دولت عمان در فروردین ۱۳۹۳ کتاب خاطرات از بازجویی ها و محکومیت و ماجرای آزادی را در آمریکا منتشر کردند. آنان از جمله در کتاب می گویند که قربانی دعوای ایران و آمریکا شدند.
پیشتر در سال ۱۳۸۶ سه ایرانی دیگر که تابعیت آمریکایی دارند در ایران خبرساز شده بودند. هاله اسفندیاری، پژوهشگر بنیاد وودرو ویلسون در واشنگتن، علی شاکری، فعال در زمینه امور ملکی و وامهای بانکی در لس آنجلس و عضو اتحادیه جمهوریخواهان ایران، و کیان تاجبخش پژوهشگر بنیاد آمریکایی سوروس به اقدام علیه امنیت ملی از طریق جاسوسی و انتقال اطلاعات به بیگانگان متهم و بازداشت شدند. آنان حتی مجبور شدند در مقابل دوربین تلویزیون اتهاماتشان را گردن بگیرند و اجبارا اعتراف کنند.