تا موقع انتخابات ریاست جمهوری ۹۶، در ایران نه کسی چیزی از سند ۲۰۳۰ یونسکو میدانست، و نه اصلا برای کسی اهمیت داشت که از محتوای آن خبر داشته باشد. تبلیغات و رقابتهای انتخاباتی، خیلی چیزها را برملا کرد، از جمله سوء استفاده و دروغِ بزرگ رهبر معظم درباره سندِ ۲۰۳۰ آژانس آموزشی، علمی و فرهنگیِ سازمان ملل متحد یعنی یونسکو.
سند ملی آموزش ۲۰۳۰ جمهوری اسلامی ایران بیش از ۵۰۰ صفحه است که دولت حسن روحانی در سال ۹۵ آن را تهیه کرده و برای همه نهادهای به اصطلاح "بالادستی" – از جمله در آذر ۹۵ به دفتر رهبر انقلاب – ارسال شده. از اهدافِ سند ۲۰۳۰، گسترش آموزش برای همه کودکان – همه یعنی دختر و پسر، سیاه وسفید، فقیر و غنی است. به نقل از ایسنا:
"در خصوص سند چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰، جمهوری اسلامی ایران از حق اعلام تحفظ استفاده کرده و آن را به صورت رسمی و مکتوب بیان داشته است." [حق تحفظ یعنی حفظِ خود؛ یعنی خودداری از اجرای بندهایی از سند که با قوانین و مقررات جمهوری اسلامی مغایر است.] متن اعلام تحفظ رسمی و مکتوب جمهوری اسلامی ایران توسط نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران در یونسکو رسما طی یادداشتی به دبیرخانه آن سازمان ارسال شده است. متعاقباً این متن، روز چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۴ (۴ نوامبر ۲۰۱۵) در سایت رسمی یونسکو درج شده و اکنون نیز در سایت یونسکو قابل مشاهده است".
دکتر سعید پیوندی، عضو کمیسیون آموزش و صلح یونسکو، و میهمان برنامه صفحه آخر، در توضیح سند ۲۰۳۰ میگوید:
"سند سال ۲۰۳۰ یک منشور عمومی است که کشورهای مختلف دنیا با همدیگر و به همراه کارشناسان آموزشی تهیه کردهاند برای این که آموزش برای نسل آینده و جامعه آینده را پی ریزی کنند. بنابراین میشود گفت این سند نوعی اجماع بینالمللی است بر سر این که نسلهای آینده ما در همه کشورها به چه نوع آموزشی نیاز دارند؟ چه نوع نیازهایی جامعه آینده بشری دارد؟ و یک آموزش انسانی، بدون تبعیض و با عدالت بیشتر، چه نوع آموزشی است؟"
به گفته دکتر پیوندی، "اساس این سند را کارشناسان غیردولتی پی ریزی کردهاند، ولی در نهایت دولتها آن را پذیرفته و اجرایی کردهاند. و اتفاقا کشورهایی مثل آمریکا، گاه بیشتر از دیگران با این سند فاصله دارند. یعنی اگر قرار باشد نظام آموزشی آمریکا به چشم اندازهای این سند نگاه کند، باید رفرمهای خیلی جدی در محتوای آموزشی و کتابهای درسیاش ایجاد کند. محتوای این سند به هیچ وجه خواست آمریکا نبوده اساساً در سازمانی مثل یونسکو، کشورها به مفهوم قدرتهای سیاسی نقش حاشیهای دارند و نقش کارشناسان بسیار پررنگتر است – برخلاف نهادهای دیگر سازمان ملل مثل مجمع عمومی، شورای امنیت، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و... که کاملاً سیاسی است و اعضای آن دولتها هستند. بنابراین این سند هم با نگاهی فراملی تدوین شده، و یونسکو در کل تلاش میکند محلی باشد برای تلاقی تجربهها و سنتز تجربهها به نحوی که تمام دنیا بتواند از آن برخوردار شود."
آقای دکتر پیوندی اشاره میکند که برخی از استانداردهای آموزشی که این سند تنظیم کرده برای نخستین بار در تاریخ بشریت مطرح شده است. این استانداردهای آموزشی حاوی بخشهایی است که به شیوههای آموزشی و نحوه فراگیری فنآوریهای جدید و به کارگیری آن در یادگیری و تربیت معلم و غیره مربوط است. وی میافزاید:
"فکر نمیکنم مسئولان جمهوری اسلامی با این بخش مشکلی داشته باشند. چون این بخشِ صرفا آموشی این سند است و خیلی هم مهم است. سند تحولات بنیادین نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران – موسوم به سند بالادستی نظام آموزشی – که چند سال پیش تنظیم شده هم به این مسائل اشاره دارد. بخشهای مهمی از آن رونویسیِ اسناد بین المللی، مثل منشورهای یونسکو در زمینه آموزش، است. البته این موضوع را منفی نمیدانم و به صورت منفی مطرح نمیکنم. منظورم این است که حرفهایی که یونسکو میزند همیشه هم خیلی بد نبوده و با برخورد منفی در ایران روبه رو نبوده. اما بخشهایی که به نظر من در این سند بسیار اساسی است، بخش اجتماعیِ آموزش است – آنجا که سند اشاره میکند به این که چه هدفهای مهم اجتماعی از آموزش داریم، یا آنجا که میگوید آموزش باید در خدمت رفع تبعیض علیه اقلیتهای مذهبی و قومی و ... باشد – احترام به زبان اقلیتها و اقوام. یا در جایی که میگوید مدرسه باید جایی باشد برای تمرین حقوق بشر، که نکته بسیار اساسی است. مسأله مهم دیگر این است که آموزش باید در خدمت ترویج صلح باشد. و حق نداریم مسائل ایدئولوژیک و جنگ طلبانه را از طریق کتابهای درسی به دانش آموزان القا کنیم و نسلی تربیت کنیم که با دنیا سر جنگ دارد. به نظر من خطاب این سند به همه دنیاست، چون ما برای این که دنیای بهتری در آینده بسازیم، پیش از این که به فکر تربیت کردن یک ایرانی، یک کرد، یک آمریکایی یا فرانسوی یا ... باشیم، باید یک انسان تربیت کنیم که قادر باشد، خلاق و پرسشگر باشد، ولی همزمان قادر باشد با همنوع خود بدون نگاه برتر یا خصمانه ارتباط برقرار کند. سند ۲۰۳۰ در تلاش برای به کرسی نشاندن این ارزشهای والای انسانی است."
البته شماری از این ارزشها با دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران همخوانی ندارد.
آقای روحانی، به دلایل دیگری به ویژه در رقابتهای انتخاباتی موردِ حمله آقای خامنهای بوده. رقبای آقای روحانی در حکومت، از سه چهار ماه قبل از انتخابات ۹۶، روی سند ۲۰۳۰ انگشت گذاشتند و در روزنامهها و صدا و سیما و غیره مانوور دادند تا بگویند دولت روحانی به دنبال جدا کردن دین از آموزش و سیاست کشور است.
روز۱۸ دی ۹۵، سهراب صلاحی، رئیس سازمان بسیج اساتید، در نامه به اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی و نمایندگان مجلس نوشت "جاسوسان آمریکایی در لباس یونسکو پروژه آموزشی ۲۰۳۰ را پیگیری میکنند."
در نماز جمعه ۲۹ اردیبهشت ۹۶، یعنی روز انتخابات، موحدی کرمانی، امام جمعه موقت تهران گفت: "پذیرش سند ۲۰۳۰ که سازمان ملل و یونسکو به ایران تحمیل کرد از جانب دولت، یک فاجعه بزرگ وخیانت بود. سوال اینجاست چرا این پذیرش مخفیانه و بی سر و صدا انجام گرفت؟ غرب بداند در ایران این سندهای معروف و فاسد غربی و ویرانگر پاره پاره و سوزانده میشود. خوشبختانه رهبر آگاه و مدافع از حریم دین وانقلاب، هشدارهای لازم را به مسئولین دادند."
در پاسخ به این پرسش که چرا آقای خامنهای با سند آموزشی ۲۰۳۰ یونسکو مخالف است؟ آقای دکتر پیوندی میگوید:
"ورای بحثهایی که در چند هفته پیش و به خصوص در آستانه انتخابات مطرح شد، با مقایسه فلسفه نظام آموزشی ایران و سندهای بالادستی آن، و قانونی که سال ۱۳۶۷ در مجلس ایران برای آموزش تصویب شده با روح و فلسفه این سند، شکافی خیلی جدی و واقعی مشاهده میشود. یعنی این یک دعوای سیاسی در موقع انتخابات نیست. چند محور در این سند وجود دارد که موضوع اختلاف رهبر ایران با آن است. نخست، تأکید سند روی برابری جنسیتی زن و مرد؛ و فرصتهای شغلی برابر میان این دو در جامعه. گفتمان مسلط در بحث آموزش در ایران با این نکته تفاوت دارد. یعنی سیاستها و گفتههای مقامات و محتوای کتابهای درسی در ایران قائل به تبعیض است، نه نتیجهای که دختران و پسران ما از این دروس میگیرند."
"نکته دوم موضوع اختلاف میان سیاستهای آموزشی ایران باسند ۲۰۳۰ یونسکو، آموزش حقوق بشر است. سند خواهان عملی کردن حقوق بشر در محیطهای آموزشی است – یعنی بچهها در مدرسه یاد بگیرند که چطوری باید به افراد دیگر احترام بگذارند، به حقوق خودشان احترام بگذارند، شهروند بودن معنیاش چیست؟ آزادی بیان و آزادی وجدان به چه معنی است؟ این نکات را در مدارس ایران یاد نمیگیرند، چون نه تنها این مسائل در نظام آموزشی ایران آموزش داده نمیشود، بلکه تبلیغات منفی علیه حقوق بشر وجود دارد."
"نکته سومی که در این سند با نظام آموزشی ایران در تعارض است، موضوع صلح است. کتابهای درسی در ایران به نظر من طرفدار صلح نیستند، برعکس طرفدار جنگ هستند؛ چون کلماتی مثل "دشمن"، "غیرمسلمانان"، "کفار"، "قدرتهای بزرگ" آنقدر در کتابهای درسی ایران تکرار میشود که ممکن است حتی فکر کنیم در خدمت جنگ بین تمدنها، جنگ مذاهب، جنگ علیه غیرخودی و غیرشیعه است. در حالی که سند آموزشی ۲۰۳۰ یونسکو از صلح و ضرورت آماده کردن روح نسل آینده برای صلح صحبت میکند. اتفاقاً این مسأله به خصوص برای ایران خیلی مهم است چون در سالهای بعد از انقلاب، در زمینه فرهنگ، جامعه ما فقط شستشوی مغزی داده شده."
"و آخرین نکته مورد بحث، مسأله اقلیتهاست – به رسمیت شناختن زبان و فرهنگ اقلیتها و توجه به آنان در نظام آموزشی و اجازه آموزش به زبان مادری. در همه این چهار محور، میان نظام آموزشی ما و احتمالاً آقای خامنهای با آنچه که یونسکو میگوید و میخواهد تفاوت وجود دارد. جالب است بدانیم که حدود ۱۹۰ کشور سند را امضا کردهاند و هیچ مخالفتی با آن ندارند. البته نظامهای آموزشی در کشورهای مختلف دنیا به درجات مختلف از این سند دور هستند؛ ولی توافق کردهاند که به سوی آن افقهایی بروند که این سند آن را به وجود آورده؛ چون این افقها با آینده جوامع، و آینده دنیا سر و کار دارند. ما تنها کشوری هستیم که به جای برخورد منطقی و سنجشگرایانه و پرسشگرایانه، با جار و جنجال و دعوا با این سند برخورد کردهایم. تحقیقاتی که در ایران انجام شده نشان میدهد که اتفاقاً در این چهار حوزهای که اختلاف داریم، نتایج سیاستهای آموزشیِ کشور فاجعه بار بوده – در زمینه تبعیضات جنسیتی، نبعیض علیه اقلیتها، تبلیغ روحیه پرخاشجویانه و ستیزگر. ولی مسئولان ایران به جای این که پرسشگرانه به این مسألهبپردازند که چرا ما باید با دنیا تفاوت داشته باشیم، و چرا باید با این سند مخالفت کنیم، از در فحاشی و اهانت و وارد شدهاند و میگویند این سند به ما تحمیل شده. مسئولان از درِ شعارهایی وارد شدهاند که جلوی هر گونه بحثی را در این باره میگیرد. ما در این سی و چند سال با دایره بسته ای سر و کار داشتهایم که هیچوقت نتوانستهایم نقادانه به نظام آموزشیمان نگاه کنیم."
برنامه آموزشی توسعه پایدارِ یونسکو، که اولویت اولش از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ یعنی حدودا ۱۵ سالِ ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۵ بود، روی "آموزش برای همه" متمرکز بود. ولی ایران در آن مقطع ۱۵ ساله هم نتوانست برای اجرای درست این توافق و تعهد ملل متحد کاری بکند.
۶ دی ۹۲، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی با اعلام این که ۱۵ درصد از جمعیت کشور همچنان بیسوادند، گفت: "جایگاه ایران در دنیا با توجه به مکانیزمها و روشهای سوادآموزی، جایگاه مناسبی نیست و بر اساس اعلام یونسکو، رتبه ایران در موضوع سوادآموزی در میان ۱۶۴ کشور، هشتاد و ششم اعلام شده است."
در خبر دیگری در ۱۹ اسفند ۹۳ به نقل از رئیس نهضت سوادآموزی آمده: "تعداد افراد بیسواد و کم سواد زیر ۵۰ سال هنوز بالاست و شماری از کودکان تا قبل از پایه سوم از چرخه آموزش خارج میشوند. امروز امر سوادآموزی سختتر و هزینهبرتر از گذشته شده، و تعریف از حداقل سواد فرق کرده است."
"۳۰ درصد از زنان روستایی کشور، و در مجموع، ده میلیون نفر از جمعیت کشور بیسوادند. یعنی قدر مطلق بیسوادی در ۱۵ سال اخیر، تقریبا ثابت مانده است".
به عنوان جمعبندی: پرسش اصلی این است که چرا در در ۱۵ سال گذشته، یعنی در دو دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد و در دوره اول روحانی تا امروز، ایران نتونسته به هدف یونسکو یعنی آموزش فراگیر برای همه،برسد و تحولی در نرخ باسوادیِ جمعیت به وجود آورد ؟ اصولا ایران ظرفیت و توانایی آن را دارد که سند توسعه پایدار یونسکو و دیگر اسناد بین المللی را اجرایی کند؟
به گفته آقای پیوندی، "یونسکو یک دهه را اعلام کرد برای این که آموزش همگانی در سراسر جهان عملی شود و همه کودکان در سن آموزش بتوانند به مدرسه بروند. هدف آن دهه، نه سیاسی و نه مربوط به سبک زندگی و دیگر نکاتی بود که درباره سند ۲۰۳۰ گفته شده. ولی در این حوزه – که اتفاقا ایران با توجه به کاهش جمعیت، بخت بزرگی داشت برای این که به این هدف برسد – به این هدف نرسید. امروز پوشش آموزشی ما، تا آخرِ دوره آموزش اجباری – یعنی دبیرستان – هنوز کامل نیست. حدود پنج درصد از کودکان ایرانی به آموزش ابتدایی دسترسی ندارند، و حدود ۲۰% به آموزش متوسطه نمیرسند، و بین ۳۰ تا چهل درصد هرگز دوره دبیرستان را تمام نمیکنند. و اینها به خیل کم سوادان و یا بی سوادان کشور اضافه میشوند."
"در کنار چهار میلیون کودک بازمانده از تحصیل ایرانی، صدها هزار کودک افغان ساکن ایران نیز هستند که به آموزش دسترسی ندارند. از این عده حدوداً یک و نیم میلیون کودک قبل از رسیدن به سن قانونیِ کار، جذب بازار کار میشوند، که کودکان کار هستند. در مورد دختران، این مسأله تبدیل به یک آسیب اجتماعیِ بزرگ شده؛ ۵۵۰ هزار کودکِ ازدواج کرده در ایران داریم، که به جای این که به مدرسه بروند، در سنین خیلی کم ازدواج کردهاند. چرا که در ایران، ازدواج برای دختران از ۱۳ سال به بالا مجاز است، در حالی که طبق همه قوانین بین المللی این کار غیرقانونی است. در ایران بیوه و زن طلاق گرفتهء ۱۵ ساله داریم که بعضی از آنها بچه هم دارند. این همه ناشی از اجرا نکردن برنامهای است که یونسکو به همه کشورها از جمله ایران ارائه کرده و خواستار اجرای آن شده بود. بهتر بود ایران به جای این جار و جنجالها نگاهی به کارنامه آموزشی خود میکرد؛ و با فروتنی بیشتری با این مسأله برخورد میکرد."
"اما در این باره که آیا ایران توانایی اجرای سند۲۰۳۰ یونسکو را دارد یا نه، به نظر من نیاز به سالهای طولانی داریم تا محتوای کتب درسی، شیوهها و تجهیزات آموزشی، نوع تربیت و نوع نگاه به انسان را در نظام آموزشی کشور به طور عمیق دگرگون بکنیم تا بتوانیم به این دورنمایی که یونسکو ترسیم میکند، برسیم. این، کار یکسال و دو سال و پنج سال و ده سال نیست؛ این کار نیاز به یک انقلاب آموزشی واقعی در کل نظام آموزشی ایران دارد. این که گاه گفته میشود دولت بی سر و صدا سند ۲۰۳۰را اجرا کرده، احتمالاً فقط در این حد است که دولت این سند را ترجمه کرده و کمی درباره اش بحث کرده است. برای این که اگر قرار باشد گامهای اولیه را در راه اجرای این سند برداریم، نیاز به یک خانه تکانی خیلی بزرگ و اساسی در نظام آموزشیمان داریم."
* در یکی دو هفته آینده، برنامهای خواهیم داشت درباره وضعیت مالباختگان صندوقهای اعتباری مثل میزان و کاسپین وغیره. اگر شما هم یکی از مالباختگان صندوقهای اعتباری هستید، میتوانید با این برنامه تماس بگیرید و مورد خود را مطرح کنید.
راههای تماس با برنامه صفحه آخر:
شماره تلفن گرفتن پیام فقط برای پخش در برنامه تقدیمی: ۵۹۸۲ ۳۸۲ ۲۰۲ ۰۰۱
ایمیل برای ارسال فیلم و ویدئو: lastpage@voanews.com
نشانی فیسبوک برنامه: Voalastpage
تلگرام بخش فارسی صدای آمریکا: @sendVOA
* نظرات مهمانان محترم برنامه الزاما نظر صدای آمریکا نیست.