برنامه صفحه آخر پنجم شهریور ۱۳۹۵ خورشیدی برابر با ۲۶ اوت ۲۰۱۶ میلادی به قتل عام زندانیان سیاسی تابستان ۶۷ و اوضاع مشابه فعلی در زندانها اختصاص داشت - جنایتی که آیت الله منتظری همان موقع عاملان آن را جنایتکار خطاب کرد - ولی روند اعدام زندانیان سیاسی تا امروز در مقاطع مختلف به همان منوال ادامه پیدا کرده است.
فایل صوتی آیت الله منتظری در جلسه با اعضای هیأت مرگ در سال ۶۷ که اخیرا منتشر شده، تا این لحظه مهمترین سند تاریخی از داخل حکومت درباره قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ است. تقریبا همه نکات این فایل صوتی قبلاً در کتاب خاطرات آیت الله منتظری آمده بود؛ ولی صدای آیت الله و اعضای هیأت مرگ در همان جلسه، برای هیچ محکمه و دادگاهی جای شک باقی نمیگذارد.
وبسایت آیت الله منتظری روز ۱۹ مرداد ۹۵، فایل صوتی ۴۰ دقیقه ایشان را منتشر کرد که ضبط شده جلسهای ست با حضور اعضای اصلی هیأت مرگ در زندانها در تابستان ۶۷. بیستم مرداد، یعنی فردای انتشار این فایل صوتی، از اداره اطلاعات قم و دادگاه ویژه روحانیت با احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری تماس میگیرند و با تهدید، به او می گویند باید این فایل صوتی را فورا از روی سایت، حذف کنی. فایل صوتی از روی سایت برداشته میشود، اما در همان چند ساعتی که روی سایت بود، از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی هزاران بار، شاید میلیونها بار تکثیر میشود. این نکته حساسیت مردم به ویژه جوانان را نسبت به آن جنایتِ کمنظیر در تاریخ ایران نشان میدهد.
تاریخ آن جلسه ۲۴ مرداد ۶۷ است – یعنی در گرماگرم اعدامها. بسیاری از افراد اعدام شده، حکم زندان داشتند، و عدهای از زندانیان تنها چند ماه یا حتی چند هفته با پایان دوره زندان و آزاد شدن فاصله داشتند. بسیاری از آنها بچههای زیر ۱۸ سال بودند. اعضای اصلی هیأت مرگ که مخاطب آیت الله منتظری در جلسهای هستند که فایل صوتیاش منتشر شده، عبارتند از:
۱. حسینعلی نیری – منصوب آیت الله خمینی به عنوان حاکم شرع، رئیس هیأت مرگ در سال ۶۷. آقای نیری امروز معاون دیوان عالی کشور و رئیس دادگاه انتظامی قضات است.
۲. مرتضی اشراقی – دادستان انقلاب اسلامی تهران در سال ۶۷.
۳. مصطفی پورمحمدی – نماینده وزارت اطلاعات در هیأت مرگ در سال ۶۷. او اکنون وزیر دادگستری دولت حسن روحانی است.
۴. ابراهیم رئیسی – معاون دادستان تهران در سال ۶۷. وی امروز عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری، و متولی آستان قدس رضوی است.
آیت الله منتظری این چهار نفر را در همان جلسه "جنایتکار" خطاب میکند.
۵. آیت الله عبدالکریم موسوی اردبیلی – آیت الله منتظری درباره موسوی اردبیلی، که از سال ۶۰ تا ۶۸ رئیس شورایعالی قضایی کشور بود، و امروز از مراجع اصلاح طلب جمهوری اسلامی است، میگوید: "بدبختی ما اینه که یه همچین آدمی در رأس قوه قضائیه قرار گرفته."
آیت الله موسوی اردبیلی در خطبههای نماز جمعه ۱۴ مرداد ۶۷ گفت: "قوه قضاییه در فشار بسیار سخت افکار عمومی است که چرا اینها را محاکمه میکنید؟ اینها که محاکمه ندارند؛ حکمشان معلوم، موضوعش معلوم و جزایش هم معلوم است. قوه قضاییه در فشار است که چرا تمام اینها اعدام نمیشوند و یک دستهشان زندانی میشوند."
و نکتهای که آیت الله منتظری درباره سؤال موسوی اردبیلی از خمینی به آن اشاره کرد، نامهای ست که احمد خمینی از قول موسوی اردبیلی به پدرش نوشت، و سوالات او را با پدرش مطرح کرد. یکی از سؤالات همین است که آیت الله منتظری اشاره میکند:
"آيا پروندههاى منافقين در شهرستانهائى كه خود استقلال قضائى دارند و تابع مركز استان نيستند، بايد به مركز استان ارسال گردد يا خود مىتوانند مستقلا عمل كنند؟
فرزند شما، احمد"
آیت الله خمینی زير اين نامه نوشته است:
"در تمام موارد فوق هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است، سريعاً دشمنان اسلام را نابود كنيد، در مورد رسيدگى به وضع پروندهها در هر صورت كه حكم سريعتر انجام گردد همان مورد نظر است."
ایت الله منتظری می گوید از سه چهار سال قبل از قتل عام زندانیان در سال ۶۷، در بیت آیت الله خمینی در این باره صحبت شده بود. یعنی این که وانمود شد دلیل قتل عام زندانیان در سال ۶۷ عملیات فروغ جاویدان مجاهدین (بعد از سرکشیدن جام زهر و پذیرش آتش بس جنگ با عراق) بود، بی پایه است و فقط بهانهای برای اعدامهای جمعی بوده است.
کشتار ۶۷، این طور شروع شد که آیت الله خمینی با یک نامه چند سطری، به جای کل دستگاه قضایی و به جای هر دادگاهی، حکم دستجمعی صادر کرد. این با هیچ قانون دادرسی و قضایی، همخوانی ندارد - حتی در خود جمهوری اسلامی و حتی در همان سالهای اول انقلاب.
آیت الله منتظری در صحبتهایش به مقامات حکومت هشدار داد که با این کشتار، بذر کینه میکارید. وقتی یک نفر را میکشید، یک خاندان را با خودتان دشمن می کنید. و طبیعی است که جمهوری اسلامی هر چه بیشتر بکشد، به لشکر کینه علیه خودش اضافه میکند.
از گفتههای آیت الله منتظری این طور معلوم میشود که از همان دهه شصت، دستگاه قضایی تابع بازجو و نماینده وزارت اطلاعات بوده. این وضعیت الان هم وجود دارد و معروف است که قاضی صلواتی و مقیسه و امثالهم فقط چهرههای منفوری بین مردم هستند ولی نقش اصلی را وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه دارد که حکم را صادر میکند. نماینده وزارت اطلاعات در هیأت مرگ، مصطفی پورمحمدی بود که الآن، وزیر دادگستری است.
نکته دیگر، حد باورنکردنی جنایت است. گذشته از حکم آیت الله خمینی، سنگدلی میخواهد که کسی را که توبه کرده و می گوید مصاحبه میکنم، و همین الان جبهه می روم، به این بهانه که نمیخواهد روی مین برود، اعدام کنند.
این در شرایطی است که در همان موقع، شکنجه در وحشیانه ترین نوعش در زندانها رایج بود.
آیت الله منتظری از میزان جنایاتی که در زندانها اتفاق افتاده نمونههای زیادی میآورد؛ به ویژه اعدام بچههای زیر هفده هجده سال. آقای منتظری فردی به نام احمدی را که از قضات شهرستان بود، نزد آقای خمینی فرستاد تا همین نمونهها به او بگوید؛ اما محمدعلی انصاری نگذاشت.
محمدعلی انصاری الان، رئیس مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی است. وی دبیر ستاد بزرگداشت امام خمینی است، و هرسال با بیت امام و سیدحسن خمینی، بزرگداشت خمینی را برگزار میکند. او در زمان حیات آیت الله خمینی، عضو دفترش بود و از نزدیکان سید احمد و شخص خمینی.
همین شخص در واکنش به انتشار فایل صوتی آیت الله منتظری گفت: "سخنان آیت الله منتظری به دور از انصاف و همراه با پیشداوری است. آقای منتظری هم به امام و نظام ظلم کرد، هم به خودش. انتشار این نوارها صحنهگردانی برای استکبار جهانی است."
می بینیم که امروز فلاحیانِ اصولگرا همانقدر از قتل عام دهه شصت دفاع میکند که پورمحمدی اصلاحگرا و حسن خمینی اصلاح طلب.
سید حسن خمینی طوری حرف میزند گویی نه نوار صوتی آیت الله منتظری را شنیده، و نه اصلا قتل عام زندانیان سال ۶۷ برایش محلی از اعراب دارد:
"کسانی که از امام بغض دارند تا آخر نیز خواهند داشت. بازگو کردن سخنان دروغ چه فایدهای دارد؟"
دستکم برادرش، علی خمینی، صریح گفت: "اعدامهای سال ۶۷"حاصل مدیریت امام" بود. نظام باید با اینها چه میکرد؟ امروز یک عده دلسوز شدهاند و میگویند چرا با اینها برخورد میکنید؟ چرا با منافقین برخورد کردید؟ چرا با بیحجاب برخورد کردید؟ چرا با کودنها برخورد کردید؟ چه میکرد نظام با اینها؟ باید مبارزه میکرد، محکم هم باید برخورد میشد. الحمدالله شد و کشور آرامش را دید."
خود کسانی که در جنایت دست داشتند، بعد از ۲۸ سال با مردم رو به رو نشدهاند. بعضی از آنها سالها بعد، با دکتر مهدی خزعلی صحبت کردند. آقای خزعلی می گوید تنها بعد از وقایع سال ۱۳۸۸، رئیس و مسئول فرهنگی و دیگر مقامات زندان برایش از خاطرات سال ۶۷ زندان درددلها و خاطراتی تعریف کردهاند که بسیار تکان دهنده و دردناک است.
الان میبینیم افرادی مثل سیدحسن خمینی سعی می کنند به طور مستقیم از قتل عام زندانیان سیاسی دفاع نکنند، چرا که آن جنایت، بسیار بزرگ و غیرقابلِ دفاع است. در عوض، از همه ی جنایتهای خمینی و تصمیمات "الهی" او به طور کلی دفاع می کنند تا کسی هم به آنها نگوید چرا دفاع نکردید. امروز این طوری است، سال ۶۷ هم هیأت مرگ و خصوصا حسینعلی نیری، در همان جلسه ۲۴ مرداد با آیت الله منتظری، سعی کردند آقای منتظری را فریب بدهد. به او دروغ گفتند. حکمهای اعدام باید سه امضا از اعضای هیأت مرگ میداشت. نیری میگوید ما خیلی دقیق، دنبال کردیم؛ با تک تک زندانیان صحبت کردیم، در بعضی از موارد با زندانیان چهار جلسه صحبت کردیم.
زندانیانی که با هیأت مرگ روبرو شدند ولی نهایتاً توانستند از کشتار ۶۷ جان به در ببرند میگویند حرفهای نیری مطلقا دروغ است.
آقای دکتر خزعلی حکایتهای دیگری هم به نقل از مقامات آن روز و امروز دارد:
چند هزار بچه ۱۴- ۱۵ ساله اعدام شدند؟ آماری داده نشده و هیچ کس نمیداند به غیر از پورمحمدی، نیری، اشراقی، رئیسی، و اعضای هیأتهای سه نفره مرگ در شهرستانها. چه کسی دستور داد؟ آیت الله خمینی. چه کسی حکم را پیگیری کرد و اعدامها را مدیریت کرد؟ احمد خمینی، محمدعلی انصاری، موسوی اردبیلی و لاجوردی و اطرافیان آنها. کمترین خواست خانواده اعدامیان این است که از تعداد افرادی که در تابستان ۶۷ به اتهام محاربه و عضویت در گروه مجاهدین و دیگر گروهها اعدام شدند، خبر داشته باشند.
این خاطرات که چند نمونهاش را از زبان دکتر خزعلی می شنویم، واقعا مشتی است نمونه خروار – فقط برای این که فضای کشتارگاه اوین و گوهردشت در تابستان ۶۷ را از دید خود دست اندرکاران این جنایت نگاه کنیم. نکته مهم دیگر ی هم در این خاطرات هست. هر چه تا به حال خواندیم و شنیدیم، از زبان زندانیان سیاسی و جان به دربردگان از آن قتل عام بوده. این بار، نقل صحبت کسانی است که یا در صف جنایتکاران بودند یا مستقیماً در آن جنایت دست داشتند.
روند اعدامهای جمعی زندانیان امروز هم ادامه دارد. نمونهاش اعدام دستجمعی ۲۵ نفر در زندان رجایی شهر کرج است. یکی از اعدامیها شهرام احمدی بود که یک هفته قبل از اعدام، توانسته بود از داخل سلول، از طریق اسکایپ با صدای آمریکا صحبت کند. هنوز امید داشت پروندهاش تجدید نظر شود. با این حال، گفته بود اگر اعداممان کردند این ویدئو را منتشر کنید تا همه بدانند که ما بیگناه بودیم:
شهرام احمدی در نهایت اعدام شد.
دکتر محمد سیف زاده، از وکلای سرشناس دادگستری بعد از اعلام خبر اعدام گروهی نزدیک به سی نفر از زندانیان زندان رجایی شهر کرج نوشت " در زندان همبند این زندانیان بودم. شبی افسر نگهبان آمد و گفت امروز صبح بچههای سالن ده را بردند دادگاه؛ بیش از سی نفر بودند و همه را برگرداندند. در همان جلسه به همه آنها حکم اعدام دادند. خواهش می کنم بروید با آنها صحبت کنید. به سالن ۱۰ رفتم. همه بچههای اهل تسنن جکمع شدند و به گرمی با هم صحبت کردیم. از اسلام، قرآن، حضرت محمد، حقوق بشر و ... یکی دو تا از بچهها گفتند ما از اعدام نمیترسیم ولی آنچه امروز دیدیم هیچ شباهتی به هیچ دادگاهی حتی در قرون وسطی نداشت. حق دفاع نبود، اسامی و حکم را نوشته بودند. ظرف حدود یک ربع، همه این ۳۷ زندانی را بردند و گفتند حُکمت اعدام است و از ما امضا میگرفتند. خدا میداند تمام آن شب بدنم از درد و تب می سوخت، و آنها را دلداری میدادم که اعدامها خواهد شکست. تعدادی از آنها قسم به خداوند متعال خوردند که در هیچ ترور و عملیاتی شرکت نداشتهاند، و من به صداقت و اسلامیت آنها ایمان داشته و دارم."
شهرام احمدی خودش هم همین حرفها را گفت و وکیلش هم اطلاع دارد. دکتر سعید مدنی هم – که مثل دکتر محمد سیف زاده، به جرم دفاع از انسانیت و حقوق بشر، دورهای را در زندان گذرانده – نوشته است:
"خبر اعدام جمعی از هموطنان کرد برای من و همه کسانی که آنها را از نزدیک می شناختیم و با آنها در بند ۳۵۰ زندان اوین، و بند ۴ زندان رجایی شهر با هم زیست کرده بودیم، جز غم و اندوه فراوان و نفرین ابدی به همه کسانی که در پروندهسازی علیه این بندگان موحد خدا نقش داشتند، چه میتواند داشته باشد؟ شهرام احمدی و دیگر دوستانش به کدامین گناه، جز تبلیغ اندیشهها و اعتقادات دینیشان، در پی سالها تحمل رنج و عذاب و بر دوش کشیدن حکم بیپایه و بنیاد اعدام، بالاخره گرفتار اصرار کج فهمان نابخرد و دین ستیز برای اجرای حکم شدند."
در ارتباط با جنایت سال۶۷، نکته آخر این که ای کاش تمام کسانی که مدعی ایران برای همه ایرانیان هستند – از چپ و راست و اصلاح طلب و بنیادگرا و تندرو و مثلاً محمد خاتمی که در ختم خلخالی و لاجوردی گریه کرد گرفته تا حسن خمینی و روح الله حسینیان و فلاحیان – حداقل در حد آیت الله منتظری مدافع حقوق بشر بودند.
به هر رو، این اولین باری است که از قول یک معاون وزارت اطلاعات در سال ۶۷ که امروز هم در مقام حکومتی است، میشنویم که شمار اعدام شدهها بیش از ۲۰ هزار نفر بوده!