بن ون هیوولن، از سردبیران روزنامه دیلی بیست، در مقالهای با عنوان «چگونه ایران و آمریکا میتوانند داعش را شکست دهند» نوشت سقوط کشور عراق در دو هفته گذشته، نتیجه یک تخریب برنامهریزی شده دقیق و کنترل شده بود.
برای مدت دو سال، «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش)، نهادها و ساختارهایی که دولت عراق برای حفظ قدرت خود بر آنها متکی بود را شناسایی میکرد و سرانجام با اقداماتی مانند بمبگذاری برای ارعاب فرقههای مختلف، تخریب روحیه نیروهای امنیتی از طریق ترور سربازان در منازلشان، رخنه در تظاهرات مسالمتآمیز برای اطمینان از آن که دولت خواستههای مشروع آنها را با گلوله پاسخ دهد، هدف خود را دنبال میکرد.
زمانی که داعش به موصل حمله کرد، دولت نتوانست از قانون دفاع، امنیت را تأمین، و آزادیهای اساسی فردی را تضمین کند؛ در سرتاسر مناطق حساس و حیاتی سنینشین، دولت از درون منفجر شد.
تنها راه شکست دادن چنین دشمن زیرکی بهره برداری از ضعفهای اوست؛ داعش نقاط ضعف فراوانی دارد.
مشکل بزرگ این است که رهبران عراق فاقد قدرت لازم برای وارد کردن ضربه مهلک به داعش هستند.
دولت عراق از روی ناامیدی و استیصال، از دولتهای آمریکا و ایران کمک خواسته است، که این خود آغازی خوب است. فقط آمریکا از توان نظامی قدرتمند و دقیق برخوردار است که میتواند امواج جنگ را علیه داعش تغییر دهد، و فقط ایران است که از نفوذ سیاسی لازم برای وادار کردن دولت عراق به اصلاحات سیاسی در آن کشور برخوردار است.
اگر این دو رقیب دیرینه با هم همکاری کنند، میتوان کمی امیدوار بود، در غیر این صورت شرایط در عراق بسیار وخیمتر خواهد شد.
هسته مرکزی استراتژی درحال شکلگیری باراک اوباما در مورد عراق، بر این اصل استوار است که اگر رهبران آن کشور دولتی تشکیل ندهند که همه عراقیها مایل به شرکت در جنگ برای میهن شان باشند، آنگاه عملیات نظامی به برقراری ثبات در آن کشور منجر نمیشود.
رئیس جمهوری ایالات متحده روز پنجشنبه گفت: «تا زمانیکه شکافهای عمیق فرقهای-قومی ادامه دارد یا در حال بدتر شدن است، کار دشواری برای دولت عراق خواهد بود که نیروهای ارتش را برای مقابله با چنین تهدیدهایی رهبری کند.»
تنها مشکل استراتژی آقای اوباما این است که بطور ضمنی، بر فرضیهای استوار است که رهبران عراق به سادگی میتوانند با تصمیم خود جبران اشتباهات ده سال را بکنند.
در مجموع، آنها صدها میلیون دلار از ایران دریافت کردهاند و برخی از آنها نیز مستقیمأ به شبهنظامیان مورد حمایت ایران وابسته هستند. بنابراین فقط ایران قادر است که رهبران عراق را وادار کند که به سوی آشتی گام بردارند.
یک ضعف اصلی داعش این است که به متحدانی تکیه دارد که دارای ایدئولوژی متفاوتی هستند. پیکارجویان داعش فقط چندین هزار نفر هستند. برای حفظ دستاوردها و سرزمینهای تصرف شده، داعش به همکاری مستمر قبایلی نیاز دارد که مخالف دولت هستند.
به نظر میرسد که داعش در پی جذب قلوب و افکار مردم است. آنها مواد سوختی و دیگر کالاهایی که با غارت اموال دولتی بدست آوردهاند را به رایگان بین مردم توزیع میکنند. آنها سعی میکنند که یک یورش جهادی را به یک قیام سنی تبدیل کنند.
این مرحله از ماه عسل چندان دوام نخواهد آورد، اگر که داعش همان شیوه بکار گرفته شده در سوریه را تکرار کند؛ یعنی آن که بخواهد تعبیر و تفسیر تعصبآمیز از شریعت اسلامی، که شامل قطع عضو و به صلیب کشیدن کردن به اصطلاح کفار می شود، را کماکان اجرا کند.
چنین قساوتی شاید به ارعاب و فرمانبرداری اکثریت غالب سنیها بیانجامد، اما نه تنها شور و شوق، وجد و سرور به بار نخواهد آورد، بلکه میتواند گشایش عمدهای برای دولت عراق باشد.
اگر دولتمردی مانند نخست وزیر بتواند پیشنهاد بهتری از داعش به سنیها ارائه دهد و امکانات بهتری برایشان فراهم کند، قادر خواهد بود که آنها را قانع کند که شهر به شهر و قبیله به قبیله در برابر افراطیون مقاومت کنند.
اشتباهات عمده نوری المالکی به درستی ضبط، جمع آوری و مستند شده است.
پرسش عملی این است که آیا او میتواند در میان سنیهای میانهرو ایمان بوجود آورد؟
اما مالکی، چنین مردی نیست. جامعه اقلیت عراق به مالکی اعتمادی ندارد. بنابراین او، حتی اگر هم بخواهد، چیزی برای پیشنهاد کردن برای کسب حمایت این سنیها ندارد، زیرا تا کنون وعدههای بسیاری را زیر پا گذاشته و به آنها عمل نکرده است.
اوباما نمیخواهد زیادی مثل یک امپریالیست غربی جلوه کند. او این را نکته را مستقیمأ بیان نکرده، اما انتقاد علنی او از مالکی در روز پنجشنبه، اگرچه غیرمستقیم، اما نشانه نارضایتی وی از نخست وزیر عراق است.
رئیس جمهوری آمریکا گفت: «در طول دو سال گذشته، ما احساس سنیها که خواستههایشان برآورده نشد را درک کردیم. دولت بغداد نتوانست به اندازه کافی با برخی قبایل تماس برقرار کند و بتواند آنها را وارد روندی کند که احساس کنند بخشی از یک دولت وحدت ملی و یک دولت-ملت واحد هستند.»
در سال ۲۰۱۰، مالکی برای دوره دوم، از طریق مذاکرات بر توافق به تقسیم قدرت بین احزاب رقیب، انتخاب شد. در میان شرایط مختلف، توافق شد که بر فرماندهی مالکی بر نیروهای امنیتی نظارت شود.
همچنین براساس توافق، قرار شد که با تأسیس نهادها و تصویب قوانینی از اقلیتها در برابر استبداد اکثریت حمایت شود. این شرایط و اصلاحات عمدتأ به عنوان تضمینی به سنیها و کردها داده شد که مالکی به یک حاکم مطلق تبدیل نشود.
اما چون در آن زمان قدرت زیادی در قوه مجریه تمرکز یافته بود، این به مالکی مربوط میشد که چه مقدار از قدرت را در توافق تقسیم قدرت، به گروههای دیگر واگذار کند، که عملأ قدرتی به گروههای دیگر داده نشد. مالکی به هیچیک از توافقهای عمده سال ۲۰۱۰ جامه عمل نپوشاند.
خوشبختانه اکنون، شرایط آماده اصلاحات سیاسی در عراق است. عراقیها در ۳۰ آوریل انتخابات برگزار کردند و گرچه مالکی بیشتر از دیگر نامزدها رأی آورد، اما در واقع اکثریت علیه او رأی دادند.
رهبران عراق در یک روند طولانی سرگرم تشکیل دولت ائتلافی هستند که یکی از بزرگترین چالشهایش، استقرار دولتی است که همزمان مورد تأیید واشنگتن و تهران باشد.
اما در حال حاضر به نظر نمیرسد که ایران و آمریکا در یک سو حرکت میکنند. بر اساس گزارشها، دیپلماتهای آمریکایی در این هفته دیدارهایی با رهبران سنی و نیز شیعههای فرصت طلبی، چون احمد چلبی، برای یافتن جانشینی برای مالکی داشتند.
این وضعیت که شیعیان عراق با تهدید آشکار فرقه گرایی، و عمدتاً از سوی داعش، مواجه هستند، باعث شده که اکثریت احزاب شیعه عراقی به حمایت از مالکی بپردازند. از دیدگاه آنها، مادامی که داعش در کنار دروازههای عراق به انتظار نشسته، اصلاحات سیاسی را میتوان به تأخیر انداخت.
یکی از ملاحظات عملی این است که مالکی کنترل مستقیم زیادی بر واحدهای ارتش قوی عراق دارد، که تعیین جایگزین برای او، ممکن است سازوکار فرماندهی و ساختار قدرت نظامی را مختل و با اشکال مواجه کند.
خیلی واضح است که نهادهای دولتی در حدی قوی نیستند که شاهد یک انتقال قدرت آرام و مسالمتآمیز در عراق باشیم. برای کشوری که نخست وزیر معمولأ از طریق پیامک به ژنرالهایش فرمان میدهد، مسئله با پس گرفتن تلفن دستی مالکی حل نمیشود.
با توجه به این واقعیات، ایران تمایلی ندارد که به یک قیام سیاسی شیعیان علیه مالکی دامن زند. به نظر میرسد که رئیس جمهوری آمریکا، هشیارانه از چنین وضعیتی آگاه است.
آقای اوباما گفت «ایران میتواند یک نقش سازنده ایفا کند، اگر به ارسال همان پیامی به دولت عراق کمک کند که ما میفرستیم، یعنی عراق فقط میتواند خود را در پناه فراگیر بودن حفظ کند. اگر ایران فقط به عنوان یک نیروی مسلح به حمایت از شیعیان بپردازد، در چنین چارچوبی، ما احتمالأ شاهد وخیمتر شدن اوضاع خواهیم بود.»
پرسش این است که چگونه بتوان ایران را ترغیب کرد که گزینه اول را انتخاب کند؟
برای رسیدن به چنین هدفی، قدرت نظامی آمریکا شاید یک اهرم تصمیم گیرنده باشد. در مقایسه با همه کمکهای نظامی که تهران مایل است به عراق بدهد، حتی نمیتواند با نیروی هوایی آمریکا برابری کند. فقط هواپیماهای آمریکایی واقعأ میتوانند از یکی دیگر از ضعفهای عمده داعش، یعنی آرزوی حفظ اراضی اشغال شده، بهرهبرداری کنند.
برای نیروهای ایرانی و عراقی، چشم انداز یک جنگ زمینی ترسناک میآید، زیرا شورشیان یک زرادخانه سلاحهای سنگین و دیگر تجهیزات نظامی را غارت و در اختیار دارند. ولی برای خلبانهای جنگندههای آمریکایی، استحکامات و کاروانهای داعش، اهداف خوبی برای بمباران هستند.
اوباما با اعزام چند صد نفر از نیروهای ویژه به عراق به عنوان مشاور، و نیز افزایش همکاریهای اطلاعاتی و تجسسی هوایی، در حال تشکیل ساختار حمایتی لازم برای شناسایی اهداف حملات هوایی است؛ اما او هنوز به درخواست دولت عراق برای انجام حملات هوایی پاسخ مثبت نداده است.
ایالات متحده آمریکا دست به عمل میزند و به احتمال قوی نقش تأثیرگذار خواهد داشت، مشروط بر این که سیاستمداران عراقی یک دولت فراگیر تشکیل دهند.
چنین پیشنهادی باید برای رهبران ایران جذاب باشد. هر چند ایرانیها خواهان دفاع از برادران شیعه خود در عراق هستند، اما مصلحت برتر آنها، استقرار ثبات در مرزهای غربی کشور است.
نیروهای زمینی ایران هم مطمئنأ از حملات هوایی آمریکا قدردانی خواهند کرد. با همکاری با آمریکا، آنها بالقوه میتوانند به همه این خواستهها دست یابند. علاوه بر این شاید بتوانند اعتماد متقابلی را بوجود آورند که در مذاکرات هستهای مورد نیاز است.
اما، ایرانیها تردید دارند که گام نخست را بر دارند. حسن روحانی رئیس جمهوری ایران هفته گذشته گفت: «ما میتوانیم این را بررسی کنیم، اگر ببینیم آمریکاییها رویارویی و پیکار با گروههای تروریستی در عراق یا هر جای دیگر را آغاز کنند.»
دلایل زیادی وجود دارد که چنین همکاری عملی نشود. نخست این که، مالکی دارای آنچنان قدرتی در بین طرفداران خود است که میتواند حتی در برابر فشار دو متحد نیرومند خود مقاومت کند. علاوه براین، هر هماهنگی مؤثر واقعی ممکن است از نظر سیاسی جنجال برانگیز و از نظر منطقی مشکل آفرین باشد و دشوار بتوان آن را حفظ کرد.
سیاستهای آمریکا شاید این درس را به شیعیان عراقی بدهد که تنها پشتیبان آنها می توانند ایرانیها باشند.
گزارشها حاکیست که تاکنون دست کم هزارها نیروی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از طریق دو گذرگاه مرزی برای کمک به شیعیان وارد عراق شدهاند. نیروی قدس، شبه نظامیان شیعه عراقی را کنترل میکند. در مقایسه با فرماندهان بیکفایت عراقی که در موصل، در پی حمله داعش فرار کردند، ایرانییها باانضباط، باانگیزه و بیرحم هستند.
در طول یک دهه جنگ داخلی عراق، ایرانیها نه تنها از طریق شبهنظامیان عراقی خود، به نیروهای آمریکایی و شورشیان سنی حمله میکردند، بلکه با انجام یک مبارزه سیستماتیک انتقامگیرانه فرقهای، به کشتن غیرنظامیان سنی نیز پرداختند. خانوادههای سنی در مناطق نامتجانس تاریخی-سنتی تصمیم به فرار از منطقه گرفتند.
حالا، نشانههایی وجود دارد که چنین الگویی تکرار میشود. ماهها پیش از سقوط موصل، شماری از سنیها در بغداد قربانی اعدامهای دستهجمعی شدند. صدها خانواده در استان دیاله به دلیل ارعاب، خانه و کاشانه خود را رها کرده و گریختند.
دولت در چنین جنایاتی شریک بود. شبه نظامیان مورد حمایت ایران، به یک واحد ویژه دفتر نخست وزیری گزارش میدهند و در برخی موارد، آنها با نیروهای دولتی در عملیات مشترک شرکت میکنند.
آزار و اذیت این گروهها در عراق اخیرأ شتاب گرفته است. مثلأ روز سهشنبه در بعقوبه، اجساد ۴۴ زندانی سنی در یک زندان تحت کنترل دولت پیدا شد، سوراخهای گلوله در سر آنها دیده میشد.
رهبران نیروی قدس شاید مستقیمأ دستور چنین خشونتهایی را صادر نکرده باشند، اما به نظر میرسد که خشونتهای وحشتناک این چنینی، مورد تأئید آنهاست. مادام که چنین جنایاتی صورت میگیرد، تصور این که یک رهبر سنی مایل به همکاری با دولتی باشد که در عین حال با آدمکشان فرقهگرا همدست است، بعید به نظر میآید.
هیچ تضمینی وجود ندارد که آمریکا از نیروی کافی برای تأثیر بر رفتار ایرانیها برخوردار باشد، یا این که ایران دارای تسلط کافی بر شبه نظامیان باشد تا دیوانگیهای فرقهگرایانه آنها را متوقف کند.
دقیقأ به همین دلیل است که رئیس جمهوری آمریکا تمایلی به حمله هوایی ندارد، مگر شرایط برای اصلاحات سیاسی آماده باشد.
بدترین سناریو این است که، ایالات متحده خود را در شرایطی ببیند که شهرهای سنینشین را بمباران کند، در حالی که شبهنظامیان شیعه در سرتاسر بغداد جولان دهند.
اگر آمریکا در عراق از گروهی حمایت کند، جنگ به سرعت حالت فرقهای به خود خواهد گرفت.
هر نوع پیروزی نظامی زودگذر خواهد بود.
داعش دیگر نیازی ندارد که ویدئو برای تبلیغ به نفع خود تولید کند، زیرا قساوت گزارش شده توسط سی ان ان برای افراطی کردن نسل بعدی جهادیها کافی خواهد بود.