ذوب شدن یخ روابط بریتانیا با ایران، و پیآمدهای آن

ویلیام هیگ وزیر امور خارجه بریتانیا

روزنامه نیویورک تایمز در مقاله‌ای تحت عنوان «ذوب شدن یخ روابط بریتانیا با ایران در زمانی حساس، ممکن است برای متحدان مفید باشد» می‌نویسد، با انتخاب حسن روحانی میانه‌رو به عنوان رئیس جمهوری ایران و اوج‌گیری پیکارجویان افراطی سنی در سوریه و عراق، بریتانیا سعی می‌کند که به ترمیم روابط خود با ایران بپردازد و سفارت آن کشور را در تهران بازگشایی کند.

در حالی که به نظر می‌رسد بریتانیا با سرعت بیشتری از ایالات متحده آمریکا برای احیای روابط با ایران تلاش می‌کند، تاریخ مناسبات دو کشور با ایران متفاوت است.

تصمیم به بازگشایی سفارت بریتانیا در تهران در اوج یک تلاش تدریجی برای ترمیم روابط با ایران از زمان انتخاب آقای روحانی و جدیت تهران برای مذاکره بر سر برنامه جنجال برانگیز هسته‌ای ایران شروع شد.

الی گرانمایه، یکی از پژوهشگران شورای اروپایی در روابط خارجی با بیان این که «حضور در ایران بسیار در راستای منافع بریتانیاست» می‌گوید «میز ایران واقعأ کارش را بدون تماس با همتایان ایرانی و حضور در ایران نمی‌تواند بخوبی انجام دهد.»

گرانمایه در ادامه می‌گوید با وجود هرج و مرج در سوریه و حالا هم در عراق، «به شهادت حوادث، ما نمی‌توانیم نقش ایران را در این تصویر نادیده بگیریم» و بر همین اساس خانم می‌افزاید «به نظر می‌رسد با توجه به حضور روحانی، ایران کمتر از سوریه و عراق تهدیدی برای امنیت بریتانیاست.»

دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا، روز سه‌شنبه گفت از بهبود روابط با ایران استقبال می‌کند، اما «آنچه در عراق می‌گذرد دلیلی نمی‌تواند باشد که چنین گامی در جهت ترمیم روابط بر داشته نشود.»

آقای کامرون افزود که جنگ خارجی‌ها با گروه افراطی سنی دولت اسلامی عراق و سوریه یک «تهدید واقعی» برای بریتانیاست.

نخست وزیر بریتانیا در ادامه خاطرنشان کرد «هیچ کس نباید ذره‌ای تردید کند که آنچه در سوریه و عراق در رابطه با دولت اسلامی عراق و شام شاهدیم، در حال حاضر جدی‌ترین تهدید برای امنیت بریتانیا است.»

در ماه نوامبر سال ۲۰۱۱، بریتانیا به دلایل امنیتی، و نه سیاسی، روابط کامل دیپلماتیک خود را زمانی با ایران قطع کرد که گروهی خشمگین به سفارت بریتانیا در تهران حمله کردند، اما بریتانیا روابط را قطع نکرد و دیپلمات‌های ارشد مستقر در لندن به تماس با ایرانی‌ها ادامه دادند.

اکتبر سال گذشته، هر دو کشور یک کاردار غیر مقیم برای مذاکره و همکاری با هدف بهبود بخشیدن به روابط دوجانبه، و بازگشایی سفارت‌هایشان، با تعدادی معدود در آغاز کار، بر گماشتند.

در حالی که روابط بریتانیا با جمهوری اسلامی از انقلاب سال ۱۳۵۷ با فراز و نشیب‌هایی روبرو بود، در سال ۱۹۹۸ به حال عادی بازگشت، و از آن پس در مقاطعی به حالت تعلیق در آمد.

اما، تقریبأ بلافاصله بعد از انقلاب که دانشجویان و دیگر انقلابیون سفارت آمریکا در تهران را به عنوان «لانه جاسوسی» تسخیر، و دیپلمات‌های آمریکایی را برای مدت ۴۴۴ روز به گروگان گرفتند، تاکنون آمریکا در تهران سفارت ندارد.

ایرانی‌ها می‌گویند این واکنشی بود به تصمیم آمریکا – که آن را «شیطان بزرگ» خواندند - برای اعطای پناهندگی به شاه که در پی درمان بیماری سرطان خود بود.

آمریکا روابط دیپلماتیک با ایران را در ماه آوریل سال ۱۹۸۰ قطع کرد. از آن زمان تا کنون، دولت سوئیس حافظ منافع آمریکا در ایران است؛ در ابتدا برای مدت کوتاهی الجزایر و سپس پاکستان به عنوان حافظ منافع ایران در آمریکا عمل کردند.

در حالی که بازگشایی سفارت بریتانیا در ایران در سطح محدود خواهد بود، داشتن یک متحد در ایران که به جمع آوری و گزارش اطلاعات بپردازد، احتمالأ به نفع آمریکا و اسرائیل خواهد بود.

خانم گرانمایه می‌گوید «این امر همچنین فرصتی است برای ایران تا اعاده اعتبار کند و بگوید ما نه تنها درباره مذاکرات هسته‌ای جدی هستیم، بلکه خواهان همکاری و مشارکت در مسائل بین المللی و اقتصاد جهانی هستیم.»

چنین رویدادی همچنین به ایرانی‌ها، بویژه حامیان حسن روحانی، نشان خواهد داد که در غرب مقابله به مثل وجود دارد که در واقع تلاش‌های رئیس جمهوری برای ارتباط با غرب و ترمیم روابط پس از سال‌ها رویارویی بین ایران و غرب در زمان محمود احمدی‌نژاد، سودمند خواهد بود.

با توجه به گذشته استعماری و میراث نفوذ شرکت سابق نفت ایران و انگلیس، هنوز بسیاری از ایرانیان باور دارند که بریتانیا، و نه آمریکا، سر نخ امور را در ایران بدست دارد و به توطئه‌چینی برای نفوذش ادامه می‌دهد.

وسواس دائمی ایرانی‌ها به انگلیسی‌ها، ایده اصلی خلق رمانی تحت عنوان «دایی جان ناپلئون» در سال ۱۹۷۳ بود که از آن یک سریال تلویزیونی محبوب ساخته شد و این باور را که انگلیس عامل هر رخدادی در ایران است را به باد سخره گرفت.

خانم گرانمایه می‌گوید «میراث استعمار وجود دارد. ما به کندی از توهم دایی جان ناپلئونی دور می‌شویم؛ اما در این مسیر، زمان طولانی‌تری برای آمریکا نیاز است تا برای بریتانیا.»

مارک فیتزپاتریک، دیپلمات پیشین آمریکایی، که اکنون پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک بین المللی است، می گوید ولی توافق بر سر برنامه هسته‌ای، یک اثر عمده بر روابط با آمریکا خواهد گذاشت، حتی اگر شاهد گرمی فوری روابط نباشیم.

وی می‌افزاید «هیچ چیز بسرعت عوض نمی‌شود. ولی آیا یک توافق به ایجاد شرایطی برای نزدیکی و ایجاد روابط حسنه کمک می‌کند؟ البته که کمک می کند. توافق از عوامل برجسته‌ای است که باعث کاهش اختلاف در مواضع طرفین می شود.»