آیت الله خمینی وقتی روی کار آمد با صراحت گفت معنای انقلاب از نظر او تصرفِ بلاد کفر و غنائم کافران به دستِ لشکر اسلام است. آنچه را که به نام "غنایم کافران" تصرف کردند، دادند به بنیاد مستضعفان؛ و بسیاری از صاحبان آن اموال و املاک را هم اعدام کردند.
حبیبالله القانیان، رئیس انجمن کلیمیان تهران، سازنده ساختمانهای پلاسکو و آلومینویم و کارخانه پلاستیک ملامین - که در نوع خودش در خاورمیانه بی تردید نمونه بود - اولین اعدامی ِکلیمی بعد از انقلاب بود. یک دادگاه ۲۰ دقیقهای با حکم نماینده امام خمینی یعنی حضرت آیت الله خلخالی برپا شد و حکم اعدام برای القانیان صادر، و اجرا شد.
ساختمان پلاسکو یکی از غنائمی بود که به دست "لشکر اسلام" افتاد. بنیاد مستضعفان الان ۱۵۰ شرکت و هولدینگ و مؤسسه دارد؛ یکی از بزرگترین ملاکان ایران است؛ و حساب و کتابش را – اگر اصولا حساب و کتابی در کار باشد - فقط تحویل رهبر معظم میدهد. شرکتهای زمزم ایران، نفت بهران، آب معدنی دماوند، برق و انرژی صبا، کاشی ایرانا، تأمین آب و برق ایران، سیمان نهاوند، ... و نزدیک به ۱۵۰ شرکت دیگر از این دست، تقریبا همه به نفع حکومت مستضعفان مصادره شدهاند؛ و البته میبینیم چه بهشتی درست کردهاند برای مستضعفان!
بنیاد مستضعفان ملک را غصب کرد، و مالکیت تکتک مغازهها را به صورت خصوصی به کاسبان و دلالهایی داد که آنها را سرقفلی یا خرید و فروش میکنند. اجاره واحدها را خود بنیاد به عنوان مالک ساختمان پلاسکو میگرفت. سرقفلی هر مغازه، که بنیاد مستضعفان میگرفت به ۴ تا ۵ میلیارد تومان میرسید و اجاره بهای برخی از آنها نزدیک ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان در ماه بود.
در ۶۰۰ باب مغازه و واحد تولیدی این ساختمان، چهار هزار نفر کار میکردند. چقدر جنس سوخت؟ این چهارهزار نفر، چکار باید بکنند؟ فقط حدود ۲۵ درصد ساختمان پلاسکو بیمه بود. هیأت دولت روز چهارشنبه جلسه گذاشت و تصمیم گرفت به کسانی که بیمه نبودند، چهار ماه حقوق بدهند: از دی تا فروردین. چقدر؟ حداقل دستمزد، یعنی ۸۱۲ هزار تومان! کسی که زندگیاش به یکباره دود شده و به هوا رفته، با این پول چکار میتواند بکند؟ و بعد از فروردین، وضعش چه خواهد بود؟!
آقای قالیباف میگوید ساختمان پلاسکو باید تعمیر می شد. وی در حدود سه سال پیش روز هفتم اردیبهشت ۹۳، در جلسه شورای شهر تهران به این موضوع اشاره کرد.
قالیباف امروز میگوید در سه سال گذشته بیش از ۳۰ بار به هیأت مدیره ساختمان پلاسکو تذکر داده شده – البته قاعدتا باید به مالک ساختمان که بنیاد مستضعفان است، تذکر داده باشند - ولی کسی اهمیت نداده. اگر همه این حرفها صادقانه و از سرِ دلسوزی باشد؛ چرا ساختمان را پلمپ نکردند؟ در اردیبهشتِ همین امسال، ساختمان وزارت صنعت فقط به خاطرِ بدهی به شهرداری، خرداد ماه ساختمان باشگاه استقلال، و در مهرماه، ساختمان هنرمندان پیشکسوت پلمب شد. دلیل پلمپ هم در همه این موارد "تخطی از قانون و مقررات شهرداری" عنوان شده. پس چرا پلاسکو را پلمپ نکردند؟
نابود شدنِ ساختمان پلاسکو به نفعِ چه کسی تمام شد؟
راستی، آقای سردار قالیباف! چرا هیچوقت زور شما به سپاه یا بنیادها نمیرسد؟! چون زیر عبای رهبر معظم قرار دارد. پیش از پرداختن به موضوع اصلی برنامه، یعنی انفجار ساختمان پلاسکو، اشاره کوتاهی داریم به امکانات و بودجه آتشنشانی. آتشنشانی نه در تهران و نه در هیچیک از شهرستانها تجهیزات کافی مثل تشک نجات برای جلوگیری از مرگِ افرادی که از پنجره ساختمان پرتاب شدهاند را دارد، نه هلیکوپتر و دیگر امکانات. یادمان نرفته که وقتی در تیرماه ۹۲، ساختمانی در خیابان جمهوری آتش گرفت، دو زن کارگر برای فرار از آتش خود را از پنجره پائین انداختند و جان سپردند.
۱۵ بهمن ۹۲ در گزارش کمیسیون سلامت شورای شهر تهران آمده بود: "در سازمان آتشنشانی تهران هلیکوپتر نجات و یا اطفای حریق وجود ندارد و در کشورهای پیشرفته در امر نجات هوائی هلیکوپترهای مخصوص بنام یوروکوپتر وجود دارد که تهیه آن به دلیل تحریم فروش و انجام خدمات بعدی، فعلاً امکان پذیر نشده است و در صورت وجود هلی کوپتر نیز مجوز پرواز در برخی از مناطق مرکزی شهر تهران به هیچ عنوان داده نمی شود." چرا؟ چون محدوده بیتِ رهبر است و پرنده نباید پر بزند!
نکته مهم دیگر بودجه آتشنشانی است. در همین گزارش رسمی نوشته شده "تشک نجات که نداریم، به کنار، لولههای شلنگ آتش نشانی هم سوراخ است."
اما می بینیم که موسسه "جامعه المصطفی العالمیه" که کارش تربیت آخوندِ خارجی است، بودجهای ۱۲ برابر آتشنشانی دارد؛ سازمان بسیج ۵۱ برابر آتشنشانی تهران بودجه دارد. بودجه آتشنشانی تقریبا برابر بودجهء تنها یکی از واحدهای بسیج، یعنی بسیج دانش آموزی است! خمینی میگفت ایران را آباد میکنیم!
چرا خیلیها فاجعه ساختمان پلاسکو را عمدی، و از چشم حکومت میببینند؟ چون اگر حکومت ریگی به کفشش نبود، اینقدر دروغ نمیگفت. یکی یکی دروغها را با هم بررسی میکنیم: مسئولان، از جمله سردار قالیباف، گفتند دو طبقه بالایی ساختمان پلاسکو، تولیدی بوده، و کارگران در آن ۲۴ ساعته کار می کردند. نتیجه تحقیقات فراکسیون اصلاح طلبان شورای شهر حاکی است: "بنا به گفته هیأت مدیره ساختمان، در ساختمان پلاسکو حتی یک کارگاه تولیدی نبوده و همه واحدها فروشگاه بوده است. همچنین به هیچ وجه کارگر شبخواب نداشته و تنها یک سرایدار و دو نظافتچی در آنجا مستقر بودند. هیچ منبع گازوئیلی در طبقات نبوده و گازوئیل فقط در موتورخانه و زیرزمین بوده است، و هنوز موجود است. این افراد مدعی شدند که فقط در برخی از مغازهها کپسول گاز و پیکنیک برای پخت و پز موجود بوده است (که همه راسالم، با وانت از محل خارج کردند). هیات مدیره در عرض بیست و پنج ماه گذشته فقط یک تذکر کتبی از آتشنشانی دریافت کرده، یک مرتبه مانور آتشنشانی برگزار شده ،و سازمان آتشنشانی تنها تذکری که به هیات مدیره پلاسکو داده، نبود راهپله فرار بوده است."
پس دلیل انفجار چه بود؟ حکومت هیچ خبر روشنی دراین باره نمیدهد – نه درباره علت، نه تعداد کشتگان و مجروحین و نه حتی درباره زمان شروع آتشسوزی – اول گفتند ۷ و ۱۰ دقیقه صبح بوده، و بعد گفتند ۷ و ۵۹ دقیقه.
مرورگر شما HTML5 را پشتیبانی نمی کند
سخنگوی آتشنشانی میگوید تنها ما و صدا و سیما منبع رسمی خبر هستیم و فقط اخباری که ما میدهیم صحت دارد. همین آدم، بعدا اعلام میکند که چند جنازه از زیرزمین بیرون کشیدیم. یعنی رسیدگی نکردند و گذاشتند افرادی که در زیرزمین گیر افتاده بودند، جان بدهند.
مرورگر شما HTML5 را پشتیبانی نمی کند
یکی از فرماندهان عملیات آتشنشانی با اشاره به این مسأله گفت چهار نفر در زیرزمین ساختمان بودند و یکی از آنها گفته بود پایم شکسته.
آقای قالیباف هم مثل سخنگوی آتشنشانی میگوید این حرف که آدمی در زیرزمین و موتورخانه زنده مانده بود، کذب است. آیا او در جنگ هم، این طور با جان همقطاران و همکاراش معامله میکرده؟! آنقدر تکذیب کردند تا آنهایی که گیر افتاده بودند، جان باختند.
در رابطه با شباهت انفجار ساختمان پلاسکو با انفجارهای عمدی و مهندسی شده که برای تخریب عمدی و مهندسی شده ساختمانهای بزرگ انجام میگیرد، بابک داد روزنامه نگار در پاریس میگوید:
مرورگر شما HTML5 را پشتیبانی نمی کند
آقای داد اشاره میکند که اسکلت ساختمان پلاسکو فولادی بود و ۵۴ سال پیش که ساخته شد، برای یک عمر ۲۰۰ ساله ساخته شد. پی و فونداسیون آن بسیار محکم بود؛ و کلافکشی دور تا دور اسکلت، از سرِ محکم کاری بیشتر انجام شده بود. فرو ریختن ساختمانی با این استحکام، به این شکل، مایه تعجب بسیاری از مهندسین شد چرا که واکنش سازه فلزی در برابر حرارت بالا، به شکل دیگری است – سیمان و بتون و دیگر مصالح فرومیریزد ولی اسکلت فلزی سرِپا می ماند. وی میافزاید:
" از تعدادی کارشناس درباره آتشسوزی و فروریختن اسکلت فلزی برج۱۴، ۱۵ طبقه پلاسکو پرسیدم. بعضی از واحدها هنگام انفجار خالی بودند. کسی که قصد انفجار را داشته، قطعا وقت و برنامه ریزی زیادی برای زمان و نحوه انفجار داشته و کارش را هم به موقع انجام داده. این نوع انفجارها با دستگاه کنترل از راه دور انجام میشود و صدای آن انفجار را هم همه شنیدهاند. صدا آنقدر بلند بود که مسئولان به گزارشهای متناقض رو آوردند. ابتدا گفتند گازکشی ساختمان عامل انفجار بوده؛ ولی بعد اداره گاز اعلام کرد این ساختمان اصلا گازکشی نشده. بعد اعلام کردند انفجار گازوئیل بوده – در صورتی که گازوئیل انفجار به بار نمی آورد، فقط با اشتعال زیاد همراه است. و آقای مسجد جامعی عضو شورای شهر گفت در طبقات بالا اصلا گازوئیل وجود ندارد. بعد هم اظهار کردند که اتصال سیمهای برقعامل اولیه آتش سوزی در طبقات بالا بوده."
"فرض را بر این میگذاریم که کل این ماجرا توسط سرویسهای تروریستی خارج از کشور برنامهریزی شده. چرا مسئولان از این زاویه به ماجرا نگاه نمیکنند؟ و چرا در برابر هر پرسشی در این باره، "گارد میگیرند؟" چرا دور ساختمان گونی کشیدهاند و بعد از هفت روز از انفجار، هنوز اجازه نمیدهند هیچ عکاس و خبرنگاری پایش به داخل ساختمان برسد؟ چرا لباس نسوز آتشنشانانی پیدا میشود که متأسفانه پیکرش سوخته و کاملاً خاکستر شده؟ اول باید پاسخ این پرسشها را داد و بعد به دنبال "تئوری توطئه" رفت."
آقای داد در پاسخ به این پرسش که "چرا باید حکومت چنین اقدامی بکند؟" گفت:
"حکومت بجای این که در برابر سؤآلات مردم و خبرنگاران گارد بگیرد، چرا نمیآید در کنار مردم بایستد و درباره علل و عوامل این انفجار تحقیق کند؟ زمین ساختمان پلاسکو متعلق به بنیاد مستضعفان بود و نمیتوانست از کسبه، که واحدها را به صورت سرقفلی در اختیار داشتند،پس بگیرد. هر واحد بین دو تا چهار، پنج میلیارد تومان قیمت داشت، و بنیاد مستضعفان برای پس گرفتن این ساختمان با کسبه دعوا داشت و دچار اشکال شده بود. از حدود۶۰۰ واحد، نزدیک به ۵۷۰ تای آن فعال بودند. چهار هزار نفر در آن ساختمان در کار تولید پوشاک بودند، و نماد پوشاک داخل کشور بود. فروریختن آن معنی اش این است که شبِ عید، بازار ایران پر از کالای بنجل قاچاق خواهد شد که کسان خاصی وارد کشور میکنند. این، جبهه گیری دولت است که ذهن را به طرف دست داشتن حکومت در این ماجرا سوق میدهد؛ والا ذهن، بیمار نیست که در هر پیشامدی دولت را محکوم کند."
"مایلم اشارهای هم به ماجرای آقای هاشمی رفسنجانی بکنم: وقتی آقای رفسنجانی را – به فاصله دو ساعت – از زنده سرحال به مرده در تابوت تبدیل کنید، همه اذهان عمومی جامعه از شما سؤآل دارد؛ و این سؤآل را هر طور که بپرسند، شما جواب نمیدهید. چهره یا تصویری از آقای رفسنجانی نشان نمیدهید که آیا واقعاً خفه شده، آیا سرش را زیر آب کردهاند؟ یا به مرگ طبیعی مرده؟ و چرا بیمارستان گواهی دفن داده؟ چطور شد که در بیمارستان به هیچکس اجازه ندادند که از چند و چون مرگ دومین شخصیت نظام جمهوری اسلامی سؤآل کند؟"
"وقتی درِ اطلاعاتی را به روی مردم میبندید، و بعد، اتفاقی مثل پلاسکو میافتد، همه اذهان به سمت چیزی به می رود که از زمانِ بشر اولیه وجود داشته، و آن جنگ روانی است. حکومت ایران آتشی را به راه انداخت و عدهای از آن به سودهایی خواهند رسید، اما این جنگ روانی به این خاطر بود که آن قتل بزرگ فراموش بشود و متعاقب آن فراموش بشود که آقای خانهای در همین شلوغی، دارد ارثیه آقای رفسنجانی را – مثل دانشگاه آزاد، و مجمع تشخیص مصلحت نظام – بین خودیهایش تقسیم میکند. وقتی این قضایا را کنار هم میگذاریم، به این نتیجه میرسیم که این آتشسوزی یا اقدام تروریستی بوده – که خب، آقایان میتوانند بیایند و بررسی کنند؛ ولی با شعور مردم بازی نکنند."
در پایان این قضیه اگر واقعاً توان مدیریتی شما در این حد بود که بعداز یک هفته توانستید اجساد ۱۵، ۱۶ آتشنشان را از زیر آوار بیرون بیاورید، چرا برای تمام دنیا شاخ و شانه میکشید؟ و چرا اقرار نمیکنید به ناتوانی مدیریتیتان؟"
نکته آخر این که اگر صحبت از این است که این کار اگر انفجار عمدی بوده باشد - چنان که شواهد لااقل در این فیلمها که دیدید نشان می دهد - برای پوشاندن ماجرای قتل احتمالی آقای رفسنجانی، به این معنی نیست که آقای هاشمی رفسنجانی خدا بود و خامنه ای شیطان است. هاشمی رفسنجانی در تمام جنایتهای خامنه ای دست داشت. مهم، روشن کردن قضیه است.