این برنامه با نشان دادن روابط نزدیک نسبی و سببی میان خانواده های خمینی، خاتمی و خامنه ای درعین حال رابطه نزدیک خانوادگی میان سه پایگاه شیعیان جهان، یعنی شیعیان جبل عامل در لبنان ( خانواده صدر)، شیعیان عراق و حزب الدعوه، و خانواده خمینی در جمهوری اسلامی ایران را نشان می دهد.
بنا به سنت همه روحانیون ایران در پی نام خانوادگی خود یک نسبت جغرافیایی دارند که نشانه وابستگی آنان به شهرمحل تولد یا سکونت آنان است، گیریم عنوان های جغرافیایی چون نجفی و عراقی و کربلایی و غیره نیز خود نشانه وابستگی جغرافیایی آنان به شهرهای عراق است و حتی در مواردی چون آیت الله شاهرودی و خانواده لاریجانی ها یا آیت الله آصفی به رغم نام های خانوادگی منتسب به شهرهای ایران، برخی از آنان در عراق متولد شده اند.
روابط خانوادگی رهبران شیعیان لبنان، عراق، ایران
دو دخترخاله، فاطمه طباطبایی و زهره صادقی، همسران احمد خمینی و محمد خاتمی هردو خواهرزادگان امام موسی صدر رهبر وقت شیعیان لبنان هستند.
صادق طباطبایی، سخنگوی دولت موقت و برادر فاطمه طباطبایی نیز خواهرزاده موسی صدر بود. امام موسی صدر موسس تشکیلاتی در لبنان به نام مجلس اعلای شیعیان است. پسرعموی او، محمد باقر صدر نیز در عراق حزب الدعوه را تاسیس کرد. و به این ترتیب کمربند سبز شیعی در سه کشور ایران و عراق و لبنان از سال های پیش از انقلاب شکل گرفت.
موسی صدر پس از سال ها رهبری جنبش شیعیان لبنان در شهریور ۱۳۵۷ در لیبی مفقود شد. محمدباقر در سال ۱۳۵۹ به دست عوامل صدام، همراه با خواهرش در نجف به قتل رسید. حزب الدعوه او در دوران بعد از صدام بیشترین کرسی های نمایندگی را در مجلس عراق داشته است. پنج نخست وزیر عراق پس از صدام نیز از همین حزب آمده اند.
اما روح الله خمینی از دو رهبر دیگر خوش اقبال تر بود. او نه تنها با مرگ طبیعی در بستر درگذشت، بلکه نظام جمهوری اسلامی را که اکنون از عمرش ۳۷ سال می گذرد، در سال ۱۳۵۷ در ایران بنیان گذاشت.
حزب الدعوه در تابستان ۵۸ به ایران منتقل شد و در اردوگاهی نظامی در اهواز به نام اردوگاه شهید صدر مستقر شد. در این اردوگاه که مرکز آموزشی حزب الدعوه بود، نزدیک به ۷ هزار نیروی نظامی آموزش می دید. این نیروها از آغاز جنگ ایران و عراق با نیروهای عراقی به نفع ایران می جنگید.
در سال ۱۳۵۹ محمد مهدی آصفی، سخنگوی رسمی حزب الدعوه عراق شد. او پدر حمید رضا آصفی است که در نجف به دنیا آمد و بعدها در دولت محمد خاتمی سخنگوی وزارت خارجه شد. مقامی که پایه در رابطه خانوادگی محمد خاتمی با موسس حزب الدعوه داشت.
برادر بزرگ تر امام موسی، رضا صدر، و پدر محمد صدر است. محمد صدر که پسر خاله همسران محمد خاتمی و احمد خمینی است، در دوره نخست وزیری میرحسین موسوی معاون وزارت کشور و در زمان محمد خاتمی معاون وزارت خارجه ایران بود.
بیشتر کسانی که در این حلقه روابط خانوادگی در کمربند سبز شیعیان سه کشور ایران وعراق و لبنان قرار دارند، در ایران در پست های بالا و کلیدی و به ویژه در وزارت خارجه و کشور قرار گرفته اند تا به کار صدور انقلاب به خارج و نهادینه کردن نظام در داخل سروسامان دهند.
با این حال رشته این پیوندهای خانوادگی در میان سران جمهوری اسلامی سردراز دارد.
دختر محمد صدر، حورا صدر، با یاسر خمینی برادر حسن و فرزند احمد خمینی ازدواج کرده و برادر کوچک آن دو، علی، داماد آیت الله شهرستانی ست. و او خود داماد آیت الله علی سیستانی رهبر شیعیان عراق است تاپیوند میان رهبران شیعی ایران و عراق باز محکم تر شود.
خامنه ای- خاتمی
هنوز بیشتر مردم ایران از کلمه خرازی، به یاد وزارت خارجه جمهوری اسلامی می افتند. چه با نام کمال خرازی که، اصلاح طلب و رئیس شورای راهبردی روابط خارجی منصوب خامنه ای باشد، و چه صادق خرازی، برادرزاده او، معاون وزارت خارجه ایران، نماینده ایران در سازمان ملل و سفیر در فرانسه که او نیز اصلاح طلب است. کمال خرازی عموی عروس رهبر است. یعنی برادرزاده او همسر مسعود خامنه ای است. برادر کمال خزاری، محسن خرازی، عضو مجلس خبرگان ، اصول گرا، پدربزرگ این عروس است. پسر او محمد باقر خرازی، اصول گرا، دبیرکل حزب الله ایران و برادر صادق خرازی است. عروس دیگر خامنه ای، دختر غلامعلی حداد عادل است که همسر مجتبی خامنه ای است.
مافیای خانوادگی یا هزار فامیل
این تنها بخشی از روابط پیچیده و تودر توی نظام مافیایی قدرت خانوادگی در جمهوری اسلامی است. بگذریم از روابط خانوادگی لاریجانی ها و علی مطهری و احمد توکلی. یا رابطه خانوادگی میان خانواده رئیس مجمع تشخیص مصلحت با خانواده خمینی، یعنی ازدواج عماد هاشمی رفسنجانی، فرزند محسن و نوه اکبر هاشمی رفسنجانی با زهرا، نوه آیت الله اشراقی. ( نتیجه دختری خمینی).
و یا لیلی بروجردی دختر زهرا مصطفوی و نوه دختری خمینی که دخترش همسر پسر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت است. لیلی خانم رئیس کمیته بانوان و جوانان دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت است و در زمان انتخابات ریاست جمهوری دهم از نامزدی محسن رضایی حمایت می کرد و کاندیدای او برای وزارت خارجه ایران بود.
امااین ساختار مافیاگونه قدرت و حکومت تنها به حکومت خمینی و خاتمی منحصر نیست. نظیر این پیوندهای خانوادگی و نقش آن ر در تعیین مقام ها و منصب های عالی و کلیدی بدون هرگونه شایستگی ولیاقت را در دوران حکومت احمدی نژاد نیز شاهد بوده ایم.
محمد هاشمی، نمونه رانت اقتصادی-امنیتی-سیاسی-خانوادگی
علاوه بر تقسیم مقام و منصب، این پیوندهای خانوادگی برای این افراد حاشیه امنی از جهت قدرت سیاسی ایجاد می کند تا کارهای اقتصادی مشکوک خود را بی پروای مجازات و با آسودگی خاطر و اتکا به حمایت قدرت سیاسی خانوادگی انجام دهند تا دامنه فساد واختلاس ها ورانت خواری های کوچک و بزرگ هرچه بیشتر وسعت و سرعت گیرد.
نمونه ای از این مجموعه رانت امنیتی، سیاسی، اقتصادی، آن گونه که در کتاب "شنود اشباح"، نوشته رضا گلپور آمده است، مورد محمد هاشمی، با نام مستعاد موسوی زاده، سرمایه گذار کلان و مولتی میلیونر امروزی و معاون وقت ری شهری، وزیر اطلاعات میرحسین موسوی در دوران ریاست جمهوری خامنه ای است. به نوشته این کتاب، او صاحب شرکت های بزرگ اقتصادی است که با آسیای میانه کار تبادل و ترانزیت کالا انجام می دهد. محمد هاشمی در ضمن یکی از گروگان گیران سفارت آمریکا و همسر معصومه ابتکار، معاون محمد خاتمی و رئیس محیط زیست آقای روحانی نیز هست.
به نوشته رضا گلپور، محمد هاشمی که به نوشته یک خبرنگار غربی یکی از پروژه هایش "مجموعه ای از آپارتمان ها ی مدرن، هتل، ویلا، رستوران، دریاچه و دیگر ویژگی های این شبه جزیره است" در دوران معاونتش در وزارت اطلاعات در عین حال از جمله برنامه ترور هادی خرسندی را در دست انجام داشت. برنامه ای که با تلفن فردی ناشناس به پلیس اسکاتلندیارد لو می رود و سپس در جریان دادگاه میکونوس، ابوالقاسم مصباحی یا همان شاهد سی، شهادت می دهد که خود او، که در جریان این ترور قرار داشته، این گزارش را به پلیس داده است. صحت سخنان این شاهد توسط مقام های امنیتی و پلیس بریتانیا و آلمان به اثبات رسیده است.
دکترعلی خزعلی، آقازاده نامطلوب
در بخش دیگری از برنامه صفحه آخر، دکتر علی خزعلی، پزشک متخصص بیماری های چشم و صاحب انتشارات حیان، و فرزند آیت الله مهدی خزعلی درباره رانت هایی که به دلیل موقعیت پدرش در دسترس داشته و از آن ها استفاده کرده ،می گوید. او که جزو منتقدان رژیم قرار دارد و بارها به دلیل سخنان و نوشته هایش به زندان و بازداشت رفته است، می گوید که با همه اینها چند بار از رانت پدرش استفاده کرده، که مهم ترین آن ها استفاده از بورس دولتی برای گرفتن تخصص بوده است. او در عین حال ورود خود به موسسه دولتی را نیز نتیجه رانت ناشی از رابطه خانوادگی می داند.
آقای خزعلی همچنین به استفاده از سهمیه شورای نگهبان برای شرکت در حج بدون رعایت نوبت نیز اعتراف می کند که در ۱۸ سالگی از آن استفاده کرده است. او می گوید سوای این ها دیگر از هیچ رانتی استفاده نکرده است. و استفاده از رانت برای انتشار کتاب هویت را رد می کند.
هویت مستندی از برنامه های تلویزیونی با همین نام است که توسط علی شریعتمداری تهیه می شد و در دوران ریاست علی لاریجانی بر صدا وسیما از تلویزیون پخش شد. به گفته علی خزغلی مخالفان انتشار این کتاب طبقه حاکم بود و شاکی آن نیز علی لاریجانی بود که نمی خواست آن برنامه ها به صورت کتاب در دست مردم قرار گیرد.
تحزب، راه حل رانت خواهی
اقای خزعلی می گوید در غیاب احزاب سیاسی، دست یابی به مقام های سیاسی و استفاده از امتیازهای اقتصادی در سایه روابط و نه ضوابط شایسته سالاری امری با سابقه است. او می گوید گذشته از دولت قبل که "در مسائل اقتصادی فاسدترین و پلید ترین " بود، در دولت کنونی نیز سوء استفاده از قدرت به دلیل رابطه خانوادگی نه فقط رواج دارد بلکه رو به توسعه دارد. و از برخی از این موسسات چون صندوق فولاد کشور، وزارت کشور، معاونت رئیس جمهوری، نام می برد. او می گوید این سوء استفاده ها یا رانت خواهی ها تنها به آقازاده ها منحصر نمی شود و دامنگیر همه صاحب منصبان نظام است. به گفته او "هرکس که دستی در قدرت دارد، [استفاده می کند] و اصول گرا و اصلاح طلب هم ندارد. هرکس دستش برسد... از آقازاده تا سردار و از وزیر تا وکیل..." و خانواده های آنان.
علی خزعلی می گوید رانت خانوادگی حتی در شیوه برخوردهای قضایی با متهمان نیز وجود دارد. و در این باره به شکنجه نشدن خودش در زندان، یا به موارد برخورد با علی مطهری در شیراز یا کشته شدن نوه ایت الله امینی در کهریزک اشاره می کند که در صورت نبودن رابطه خانوادگی مانند ده ها مورد آشکار ناشده دیگر به سکوت مقام های مسئول برگزار می شد. او بر فقدان مجازات برابر در قبال جرم های مشابه در قوه قضاییه تاکید می کند و علت آن را سرشنای بودن یا نبودن خانواده های متهمان می داند.
علی خزعلی تنها راه جلوگیری از فساد و رانت را تاسیس و تشکیل احزاب سیاسی می داند تا در انتخابات بر اساس شایسته سالاری، نمایندگان واقعی و شناخته مردم انتخاب شوند و رد و تایید صلاحیت ها را سلیقه های شخصی، غرض ورزی و کین توزی یا ارفاق های خانوادگی تعیین نکند.