فایننشال تایمز: ارواح پلید سرگردان، عوامل ناآرامی در خاورمیانه

عکس آرشیوی از مناطق درگیری بین پیشمرگه های کرد و نیروهای افراطی دولت اسلامی (داعش) در شهر شنگال (سنجار) در شمال عراق

روزنامه فایننشال تایمز در مقاله‌ای به قلم دیوید گاردنر تحت عنوان «ارواح پلید سرگردان به ناآرامی‌ها در خاورمیانه دامن می‌زنند» می‌نویسد، عربستان سعودی و ایران هر دو از اختلافات مذهبی به عنوان یک حربه جذاب در رقابت خود برای کسب قدرت در منطقه استفاده می‌کنند.

در آغاز سال جاری میلادی، اندک زمانی پس از مذاکرات ایران با گروه موسوم به ۱+۵ و توافق موقت هسته‌ای، مجله نیویورکر مصاحبه‌ای جذاب و مستدل با باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا انجام داد.

آقای اوباما به نحوی، ایده یک نوع موازنه رقابت‌آمیز، به جای نبرد و تضادهای فرقه‌ای در خاورمیانه، بین سنی‌ها و شیعیان را مطرح کرد.

انشقاق و تفرقه در سراسر خاورمیانه از طریق جنگ‌های نیابتی از سوی عربستان و ایران پیگیری می‌شود.

رئیس جمهوری آمریکا در ادامه گفت اگر توافق بر راه‌های مطلوبی در رابطه با جاه طلبی‌های هسته‌ای ایران حاصل شود، و در پی آن، نزدیکی بیشتری با ایران صورت گیرد و ایران به جامعه بین‌المللی بپیوندد، «شما می‌توانید شاهد نوعی موازنه بین کشورهای سنی، یا با جمعیت قابل توجه سنی، در کشورهای حوزه خلیج فارس از یک سو، و ایران در یویی دیگر باشید؛ بطوری که رقابت و شاید هم تردید به یکدیگر ادامه یابد، اما نه این که شاهد یک جنگ فعال «تمام عیار» یا «نیابتی» باشیم.

فایننشال تایمز در ادامه این مقاله از قول رئیس جمهوری آمریکا می‌نویسد «اگر شما برخی از دشمنی‌ها را متوقف کنید، گونه تازه‌ای از توازن برقرار خواهد شد،» که «به ما فرصت می‌دهد تا با کشورهای کارآمد برای پیشگیری از ظهور افراطیون در منطقه همکاری کنیم.»

تقریبأ همزمان با وقتی که باراک اوباما این سخنان را بیان می‌کرد، گروه «دولت اسلامی» (داعش) خود را آماده می‌کرد که وارد عراق شود. داعش، فلوجه و رمادی را در ماه ژانویه (زمستان ۱۳۹۲) تصرف کرد. از ماه ژوئن (اواخر خرداد ماه)، داعش موصل، تکریت و چند شهر دیگر در شمال و مرکز عراق را به تصرف خود در آورد، و می‌خواهد به بغداد و اقلیم کرددستان هم دست‌اندازی کند.

از ۶ ماه پیش، سوریه و عراق کشورهای کارآمدی نبوده‌اند. داعش زنجیره‌ای از شورش‌ها و حملات را در کشورهای سوریه و عراق، که مورد حمایت ایران هستند، انجام داده است.

داعش در حال حاضر یک سوم خاک هر یک از این دو کشور را در کنترل خود دارد. افراطیون با اعلام یک خلافت اسلامی در قلب خاورمیانه درحال تغییر، تلاش می‌کنند با ایجاد دالانی به مدیترانه دسترسی یابند.

آیا ایده به بازی گرفتن ایران در ژئوپلتیک منطقه و جهان، که می‌تواند برای اوباما همانقدر تاریخ‌ساز باشد که نزدیکی با چین برای دولت نیکسون بود، همچنان ایده‌ای معتبر است؟

ایران و عربستان سعودی دو قدرت رقیب در منطقه هستند. به باور دیوید گاردنر نویسنده فایننشال تایمز، بنیادگرایی وهابی شالوده ایدئولوژیک سلطنت مطلقه عربستان است، که همیشه از شیعه نفرت داشته و آن را یک مشرک چندخداپرست یادکرده است و مثل داعش وعده نابودی آنها را داده است. وهابی‌ها نخستین بار در سال‌های ۲ – ۱۸۰۱میلادی شهرهای کربلا و نجف که از مهمترین اماکن مقدس شیعیان هستند را غارت کردند، و داعش نیز تعهد کرده که بار دیگر این کار را انجام دهد.

ایران در پی انقلاب سال ۱۳۵۷ یک سیستم مذهب‌سالار را برگزید، در حالی که بر خلاف وهابی‌ها هیچ عداوت دینی علیه هیچیک از مذاهب اصلی ندارد. ولی هر دو کشور دارای ارواح پلید از قفس رها شده‌ای هستند که نمی‌توانند آنها را کنترل کنند.

یک بستر تفکرایران که درمذاکرات هسته‌ای محسوس بود این است که به عنوان یک قدرت منطقه‌ای مورد تأئید قرار گیرد، که با موج غلطان فرقه‌گرایی در خاورمیانه و نزدیک شدن این موج به مرزهایش به حالت آماده باش در آمده است. اما، همچنین بعد از حمله نظامی به عراق در سال ۲۰۰۳ به رهبری آمریکا، ایران یک محور شیعه عرب از بغداد تا بیروت تشکیل داده است که کشورهای سنی به رهبری عربستان هرگز در برابر آن آرام نخواهند نشست.

تجسم این پیروزی ایران توسط قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، نشان داده شد. در ماه فوریه، زمانی که شبه‌نظامیان حزب‌الله لبنان که مورد حمایت نیروی قدس ایران است در حال پاکسازی مسیر دمشق به سواحل سوریه از وجود نیروهای مخالف اسد بود، سلیمانی با افتخار می‌گفت «کشورهایی که ادعای رهبری جهان اسلام را دارند نمی‌توانند این نقش را از ایران تا ده‌ها سال آینده بگیرند.»

اما، علیرغم این لاف‌زنی‌ها، به نظر می‌رسد که ایران در هر دو کشور سوریه و عراق بازی را باخته است.

داوری آقای اوباما که یک ایران با داشتن منافعی در حل مشکلات خاورمیانه، از یک ایران با انگیزه‌هایی برای بی‌ثبات کردن منطقه، بهتر می‌تواند این مسیر انتقالی را بپیماید؛ اما منطقه به قدری از حالت عادی دور افتاده که هر روز خشونت‌ها در آن گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌شود.

اگر بخواهیم شاهد نجات این کشورها باشیم، به یک تلاش دسته جمعی کشورها و گروه‌های مختلف نیاز است که خواهان تضمین تنوع و برابری شهروندی باشند و این امر با وجود نهادهای متحد نیرومند و با دفاع از حقوق اقلیت‌ها تحقق می‌یابد. اما اگر ستون فرقه‌گرایی اهریمنی شکسته نشود، این فقط در حد یک فرضیه است. در واقع چنین چیزی بدون خواست ایران و عربستان تحقق نخواهد یافت.

---------------------------------------------

برگردان فارسی اين مقاله تنها به جهت اطلاع‌رسانی منتشر شده و نظرات بيان شده در آن، الزاماً بازتاب ديدگاه صدای آمريکا نيست.