دیوید سنگر در مقالهای در روزنامه نیویورک تایمز با عنوان «علیرغم غیبت طولانی، کارشناس هستهای هنوز مذاکرات را تحت کنترل دارد» مینویسد، در حالی که یک هیئت از مذاکره کنندگان ایرانی در هفته گذشته در یک گفتگوی بسیار تند و داغی با غرب بر سر برنامه هستهای ایران از موضع دولت خود دفاع میکرد، غیبت آشکار یک چهره اسرارآمیز مشهود بود.
مقامهای اطلاعاتی غرب، محسن فخریزاده را «جی رابرت اپنهایمر» ایران میدانند. اپنهایمر، پروژه «منهتن» برای توسعه نخستین سلاح هستهای را سرپرستی کرد.
برای یک دهه، فخریزاده به عنوان نیروی خستگیناپذیر برنامههای هستهای ایران، برای طراحی یک کلاهک هستهای که میباید بر روی موشکهای دوربرد ایران قرار گیرد، شناخته شده بود. به عنوان محرم بزرگترین اسرار هستهای ایران، نقش او از دور، بر مذاکراتی نمودار است که هرگز در آن شرکت نمیکند.
غیبت فخریزاده بر یک واقعیت اصلی مذاکرات دشوار برنامه اتمی ایران تأکید دارد: اگر در ۲۰ ژوئیه (۲۹ تیر) توافق جامع و نهایی حاصل شود، آن توافق فاقد قابلیت انعکاس یک درک حقیقی، از مدت زمان لازمی که ایران میتواند به تکنولوژی ساخت کلاهک اتمی دست یابد، خواهد بود.
برای سالها به بازرسان بینالمللی هستهای گفته شد که فخریزاده برای گفتگو فرصت ندارد. حالا درهای تأسیسات عظیمی که او بر آنها ناظر است، کمی گشوده میشود، ولی بازرسان میگویند که ماهها یا سالها طول خواهد کشید تا پاسخی شنیده شود.
این بدان معناست که هر نوع توافق هستهای در طول چند هفته آینده، با بیاطمینانی درباره این که چقدر وقت برای ایران لازم است تا بتواند که سوخت هستهای مورد نیاز برای ساختن سلاح هستهای را تولید کند یا بخرد، مبهم باقی خواهد ماند.
بنظر میرسد که پیش از رسیدن به توافق، برای مذاکرهکنندگان آمریکایی بر اطمینان از این که ایران دسترسی به مواد اولیه برای تولید سلاحهای هستهای ندارد، مهمتر از آنچه در گذشته روی داده است خواهد بود.
یوکیو آمانو، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، گفت هیچ کسی نباید منتظر یک حسابرسی و ارزیابی کامل تاریخی باشد. «غیر ممکن است هر چیزی را بتوان یافت. بعضی از اسناد ناپدید شدهاند، برخی هم در قید حیات نیستند. در پارهای از موارد، ایران به ما اجازه دسترسی به تأسیسات را نمیدهد.»
وقتی از آمانو در مورد مصاحبه با فخریزاده سؤال شد، در پاسخ گفت که بازرسان آژانس هنوز چنین درخواست مشخصی نکردند، اما افزود که ما می خواهیم به اسناد، جایگاهها، و اشخاص از جمله فخری زاده دسترسی بیابیم.
منصفانه نیست که بگوییم این تلاشی جدید است. محمد برادعی، مدیر کل پیشین آژانس، بر سر یک برنامه کار غیرمؤثر با ایران، برای حل موضوعات مورد اختلاف با جامعه جهانی در باره برنامه هستهای آن کشور، در سال ۲۰۰۷ مذاکره کرد که تصمیمات حاصل از آن مذاکرات هیچوقت عملی نشد.
در آن زمان، سازمان (اطلاعات مرکزی آمریکا) سیا یک گروه قابل توجه از کارشناسان برای مطالعه در باره فخریزاده، شبکه تجهیزات و تسهیلات دولتی و آزمایشگاههای مربوطه در دانشگاهها را در اختیار داشت.
در سال ۲۰۰۴ با کمک متحدان، آنها به لپ تاپی دسترسی یافتند که به کنایه به « لپ تاپ مرگ» موسوم شد و شامل اسنادی میشد که توسط یک تکنیسین ایرانی سهواً به خارج رسیده بود و شواهدی را نشان میداد که ایران در تلاش برای طراحی و تولید سلاح است. وقتی این اطلاعات به آژانس داده شد، ایرانیها و دیگران ادعا کردند که اینها ساختگی و غیرواقعی است.
یک دهه بعد از آن، هنوز بسیاری از آن اسناد، هسته اصلی تحقیقات آژانس است و آقای آمانو این ادعا که این اسناد غیرواقعی است را رد میکند. «اطلاعات شامل مدارکی است که سالها پیش از یک سختافزار بدست آمده و ما وقت زیادی برای اطمینان یافتن از واقعی بودن آن صرف کردیم و نتیجه گرفتیم که چنین اطلاعاتی معتبر است.» این اطلاعات بطور مستمر با اطلاعات بدست آمده در بررسیهای مستقل از سوی خود آژانس مطابقت داشت؛ «ما نمیتوانیم بگوییم ۱۰۰ درصد تطابق داشت، ولی اطلاعات بی پایهای نبود.»
تاکنون آقای آمانو فقط پاسخی برای یکی از تکنولوژیها در فهرست درخواستی خود – که شامل دهها مورد میشود – از دولت ایران دریافت کرده که آن هم خود پرسشهای تازهای را بر میانگیزد.
اما کسب هر نوع اطمینانی از میزان پیشرفت ایران نیاز به دسترسی به آزمایشگاهها دارد، بررسی مدارک آزمایشهای مشکوک لازم است و مطالعه دقیق گزارشهایی که ایرانیها با اتکا به حافظه خود نوشتهاند، ضروری است.
اولی هاینونن، سرپرست پیشین بازرسان آژانس بین المللی اتمی، گفت «اگر یک خط شروع برای میزان پیشرفت ایران در نظر نگیریم، آنگاه دریچهای برای ریسک کردن باز میکنیم،» زیرا خیلی مشکل خواهد شد که ترتیب زمانی فعالیتهای هستهای را تشخیص دهیم.
دسترسی به داخل تأسیسات بسیار مهم خواهد بود، زیرا آژانسهای اطلاعاتی آمریکا، با تجربه زخمهای ناشی از اشتباهاتشان در عراق، نظرشان را در باره سرعت و محدودیتهای سیاسی فعالیتهای فخریزاده تغییر دادند.
رابرت آینهورن، کارشناس هستهای که با برنامه هستهای ایران آشنایی کامل دارد، میگوید «ما شاید مجبور باشیم که فرض کنیم ایران درک نسبتأ صحیحی از نحوه کار روی طراحی انفجارهای هستهای دارد.»
اما با داشتن دسترسی به تاسیسات و مراکز مربوطه، بر اساس هر آنچه که در توافق درج شود، کارهای زیادی لازم است که انجام شود «زیرا ما باید ردپای دانشمندان هستهای را دنبال کنیم و بدانیم آنها چه کار می کنند.»
مقامهای دولت باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا میگویند آنها هیچ توهمی برای دسترسی به داخل بسیاری از تأسیسات حفاظت شده ایران، حتی در صورت توافق در ماه آینده، ندارند. این به معنای آن خواهد بود که وارسی مفاد توافق بر دوش سازمانهای اطلاعاتی آمریکا سنگینی میکند و این که تا چه حد توانایی دارند که فعالیتهای اتمی مخفی ایران را دنبال کنند.
درباره پیشرفت برنامه هستهای عراق در ۱۱ سال پیش، بطور نامعقول و غیرقابل کنترلی، بیش از آنچه که واقعیت داشت بحث شد، که زمینه موجهی را برای آغاز جنگ هموار کرد. اما در مواردی چون روسیه در دهه ۱۹۴۰، چین در دهه ۱۹۶۰و بعد از آن هند و پاکستان، کارشناسان اطلاعاتی آمریکا همیشه توانایی این کشورها را برای تولید بمب دست کم گرفتند.
همانطور که یک مقام اطلاعاتی در سال جاری گفت «یک ترس آشکار برای تکرار آنچه در عراق شد وجود دارد، ولی هر کسی، با حافظه تاریخی خود، از ارتکاب به اشتباهی متضاد نیز نگران است.»