لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ ایران ۱۷:۳۹

بهترین عکسی که گرفته ام: زنان ایران علیه قانون حجاب


تصویر گرفته شده از مقاله روزنامه گاردین
تصویر گرفته شده از مقاله روزنامه گاردین

هنگامه گلستان: این آخرین روزی بود که زنان در خیابان تهران بی حجاب ظاهر شدند، و اولین سرخوردگی ما از حاکمان جدید پس از انقلاب بود.

نمایشگاهی از عکس های هنگامه گلستان، در شو-روم در لندن برگزار شده است. این عکس ها که برای اولین بار منتشر می شوند، زنان ایران را در جریان رویدادهای انقلاب ۱۳۵۷ و تظاهرات و تلاش های آنان را در مخالفت با حجاب اجباری مستند کرده است.

ساین کین، خبرنگاری که با گاردین، سی. ان. ان. در لندن و ای. بی. سی. در استرالیا همکاری می‌کند، در باره این عکس ها با هنگامه گلستان گفت‌وگو کرده که در وب سایت گاردین منتشر شده است. در زیر متن این گفت‌وگو را می خوانید:

عکاسی را از سال ۱۹۷۲ (۱۳۵۱) شروع کردم. آن وقت ها فقط چهار، پنج زن عکاس در ایران بود. عکاس زن بودن در آن زمان عجیب بود. وقتی می‌گفتم شغلم عکاسی ست، دوستان و خانواده به من می‌خندیدند. می گفتند: "ولی عکاسی که شغل نیست، سرگرمی ست". ازنظر آن ها عکاس ها فقط در عروسی ها و جاهای توریستی کار می کردند.

این عکس را روز ۸ مارس ۱۹۷۹ (اسفند ۱۳۵۷) برداشته ام، یک روز بعد از اعلام قانون حجاب اجباری. بنابر این قانون، زنان در بیرون از خانه باید با روسری ظاهر شوند. خیلی از زنان در تهران اعتصاب کردند و به خیابان ها آمدند. تظاهرات عظیمی برپاشد که در آن زنان – ومردان نیز- از همه حرفه ها، شرکت داشتند. زنان پزشک، پرستار، دانشجو، وکیل و حقوق دان... ما داشتیم برای آزادی مبارزه می کردیم. برای آزادی های سیاسی و مذهبی، و البته آزادی فردی.

این عکس را در شروع تظاهرات زنان برداشته ام. داشتم در کنار این گروه زنان که حرف می‌زدند و جوک می گفتند، راه می رفتم. همه خوشحال بودند که ازشان عکس می گیرم. همان طور که می بینید، ازچهره شان شادی و توانایی می تراود. از انقلاب ایران آموخته بودیم که اگر خواستی داریم باید به خیابان برویم و آن را اعلام کنیم. مردم خیلی خوشحال بودند- به یاد دارم گروهی از پرستاران جلوی اتومبیلی با سرنشینان مرد را گرفتند و گفتند: " مگر ما برابری نمی خواهیم؟ پس شما هم باید روسری سرکنید." و بعد همه خندیدند.

دوست داشتم موقع انقلاب در همه راه پیمایی ها شرکت کنم . اما می دانستم که به عنوان عکاس می روم. اولین فکری که داشتم این بود: "مسئولیت داری که همه چیز را مستند کنی." من نسبتا ریزاندامم، بنابراین می توانستم راحت خودم را توی جمعیت جا کنم یا ازش بیرون بزنم... و مدام عکس می انداختم. حدود ۲۰ حلقه فیلم دارم. درپایان روز به خانه رفتم تا در تاریک خانه ام عکس ها را ظاهر کنم. می دانستم که شاهد رویدادی تاریخی بوده ام. به همه این زنان افتخار می‌کردم. می‌خواستم بهترین زنان‌مان را نشان دهم.

و این آخرین روزی بود که زنان در خیابان تهران بی حجاب ظاهر شدند، و اولین سرخوردگی ما از حاکمان جدید پس از انقلاب بود. به نتیجه ای که می خواستیم نرسیده بودیم. اما وقتی به این عکس نگاه می کنم، فقط سایه حجاب را برآن نمی بینم. زنان را می بینم، آن هم بستگی، شادی و قدرتی را می بینم که در خود احساس می کردیم.

عکس هایم را به روزنامه ها فرستادم اما هیچ کس طالب آنها نبود. تا آن که در سال ۲۰۱۰ یک فستیوال زنان در سوریه برگزار شد. من هم عکس هایم را به آنجا بردم. در آنجا با استقبال گرم زنان- مسلمان و مسیحی- روبرو شدم. برای اولین بار بود که زندگی واقعی زنان ایران را می دیدند. یک دانشجوی دکترای عکاسی مبنای رساله دکترایش را بر این عکس ها نهاد. که برایم خیلی باارزش بود. واکنش جوانان ایرانی، نسل هایی که هرگز زنان بی حجاب را در خیابان ها ندیده اند، هم برایم خیلی عجیب بود. دنیای آنها با آن دنیا بکلی متفاوت است. بعضی شان حتی نمی دانند که چنین تظاهرات و اعتراض هایی روی داده است.

بعد از انقلاب، صدها عکاس برجسته زن درایران پدیدار شد. اما وقتی می خواستم از جنگ ایران و عراق عکس بیندازم، مقامات از رفتنم به جبهه جلوگیری کردند. گفتند فقط مردها می توانند به جبهه بروند. این روزها، با یک دانشجوی ایرانی دوست شده ام که اجازه یافته برای عکاسی از جنگ به افغانستان برود. همیشه بهش می گویم داری آرزوهای مرا زندگی می کنی.

  • نمایشگاه عکس های هنگامه گلستان تا ۲۷ سپتامبر در شو-روم در لندن ادامه دارد.
  • هنگامه گلستان متولد سال ۱۹۵۲(۱۳۳۱) در تهران است. در ۱۸ سالگی در هستینگز انگلستان دوره عکاسی دیده اما پس از آن هرچه آموخته از شوهرش بوده است. از کاوه گلستان، عکاس- خبرنگاری که در هنگام انجام وظیفه در عراق کشته شد.
  • تاثیرگرفته از: مری الن مارک و دایان اربوس
  • نقطه اوج زندگیش را زمان حضورش در تهران در دوران انقلاب می داند.
  • و نقطه فرود آن را زمانی می داند که پسرش به دنیا آمد و پای سفرش را بست.
  • نصیحتی که به هم حرفه هایش دارد: "با موضوعتان رابطه برقرار کنید. همدلی بسیار مهم است."
XS
SM
MD
LG