کارگردان: اگنس واردا
فرانسه، ۱۹۹۳، رنگی، ۱۱۸ دقيقه
اين فيلم را نامه عاشقانه ای دانسته اند از سوی کارگردان اگنس واردا به خاطره همسر در حال مرگش، ژاک دمی، کارگردان ديگری از موج نوی فرانسه که رمانتيسم شکننده فيلم هايش از آنها مثالهای بارزی در جنبش موج نو ساخته بود. در اين شهادت چند لايه و تو در تو، واردا با حرکت از سياه و سفيد به رنگ، گذشته به حال، داستان به مستند، به ضبط و انکشاف در زندگی هنری شوهرش می پردازد و کودکی و سالهای جوانی وی را در شهر ساحلی نانت Nantes بازسازی می کند.
بنا به استشهاد «ژاک» که جابجا با قطعاتی کوتاه از کارهای دِمی همراه است، ژاک دِمی بسياری از موادی که در فيلمهايش بکار می برد را از خاطرات دوران طفوليت می گرفت. در اينجا ژاک جوان را می بينيم که در ميان خانواده بهم نزديکی در دوران جنگ دوم جهانی تحت اشغال نازی ها بزرگ شده بود. اشتياق او به خيمه شب بازی و سرگرمی های عروسکی مشابه بالاخره به عشق به سينما منتهی شد، عشقی که ابتدا بصورت علاقه يک سينما رو ظهور کرد و به هيئت يک فيلمساز آماتور، با در اختيار داشتن وسايل ابتدايی با کمبودهای زمان جنگ، ختم شد.
فيلم «ژاک» با بازسازی کاراکتر هنرمند سينما به عنوان مرد جوان با بهترين آثار تروفو و فلينی برابری می کند. به علاوه اينکه می توان آن را به عنوان گردآورنده مجموع فرهنگ عامه ماقبل تکنولوژی نيز دانست (خيمه شب بازی، کارناوال، اپراهای خيابانی ...) اين يک تاريخ شخصی است از زندگی روزمره در فرانسه تحت اشغال، همچنان که تاريخ موازی هم هست از سينمای اين دوران و گفتمان تکان دهنده ای درباره مرور زمان. و اينها همه تنها گوشه ای است از اين فيلم ديدنی و جالب.