دیدگاه: اردوغان عضویت در اتحادیه اروپا و محدودیت آزادی در ترکیه را با هم می‌خواهد

کمال اجوت – روزنامه نگار، استانبول

دولت ها در ترکیه همیشه با بحران هویتی درگیر بوده اند زیرا نمی دانند خود را متعلق به چه تمدن و گروه جهانی تلقی کنند. آیا آن ها باید به سنت های آسیای مرکزی، که از آن جا چند صد سال پیش به آناتولی کوچ کردند، پایبند بدانند و یا مسلمانان دوآتشه ای باشند که مدت چهارصد سال عنوان «خلیفه اسلامی» را در امپراتوری عثمانی یدک می کشیدند، و یا خود را بخشی از قاره اروپا تلقی کنند؟

رجب طیب اردوغان اکنون مدتی است که هرسه را با هم می خواهد. ولی اروپا هنوز حاضر نشده دروازه های خود را به روی عضویت ترکیه بگشاید و اردوغان شکیبایی خود را از دست داده و به ویژه علیه سران آلمان به فحاشی و انگ زنی روی آورده است.

چرا اروپا اکنون سال های متمادی است که به دولت ها در ترکیه می گوید که آن کشور هنوز به معیارهای لازم برای عضویت در اتحادیه اروپا پایبندی نشان نداده است؟ آیا این یک نوع «اسلام هراسی» است و یا آن که اروپائیان قاطعانه از ارزش های دموکراتیک و اصول انسانی مورد باور خود دفاع می کنند؟

آرزوی پیوستن به اروپا همیشه در قلب رهبران ترکیه می تپیده است. این آرزو به ویژه از هنگامی که «کمال آتاتورک» دین و دولت را در ترکیه از هم جدا کرد، پررنگ تر شد. ولی اروپائیان بر این باور بوده و هستند که جامعه ترکیه هنوز با ارزش های اروپایی فاصله بسیار دارد و مردمان آن، به ویژه در نقاط روستایی در اعتقاداتی زیست می کنند که به دوران نخستین اسلام تعلق دارد و نمی تواند مورد قبول اروپائیان امروزی قرار گیرد.

رجب طیب اردوغان از هنگامی که به قدرت رسیده، بر تلاش برای عضویت یافتن در اتحادیه اروپا افزوده، ولی در همان حال با اقدامات سیاسی سرکوبگرانه خود، ترکیه را از اتحادیه اروپا بسیار دورتر کرده است. افزایش سرکوب شهروندان در یک سالی که اردوغان ادعا می کنند که توطئه کودتا علیه رژیم او ناکام مانده است، با انتقادهای فزاینده اروپائیان و به ویژه دولت آلمان روبرو شده است.

اردوغان روز چهارشنبه ۱۵ شهریور در نطقی شدیدا با رهبران آلمان به جدال پرداخت و آن ها را «نازی» و «فاشیست» توصیف کرد. ریشه این واکنش در آن است که رفتارهای ترکیه به یک مساله مورد بحث در کارزار انتخاباتی آلمان مبدل شده است. آنگلا مرکل صدراعظم کنونی که بیشترین شانس پیروزی را برای ادامه پست صدراعظمی دارد، در یک سخنرانی گفت که باید درباره موضوع عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا به بازنگری پرداخت. ولی رقیب او، مارتین شولتس موضع قاطعانه تری بیان داشت. او گفت که سال ها مذاکره بیهوده بوده و اتحادیه اروپا باید گفتگوهای بیحاصل را متوقف کند.

واکنش اردوغان در برابر دو موضع اعلام شده، مانند همیشه خشمگینانه و توهین آمیز بود. او یکبار دیگر به واژه های «نازیسم» و «فاشسیم» علیه دولت آلمان متوسل شد. ولی خود احساس کرد که اغراق کرده است – و در تلاش برای تصحیح سخنان خویش افزود: «من نمی گویم که آن ها نازی یا فاشیست هستند، بلکه چنین فضایی به وجود آمده است که دوران پیش از جنگ جهانی دوم را تداعی می کند».

این نخستین بار نیست که اردوغان علیه سران آلمان چنین القابی را به کار می برد. چند ماه پیش نیز، هنگامی که آلمان و چند کشور اروپایی دیگر به فرستادگان سیاسی ترکیه اجازه ورود ندادند، اردوغان به چنین فحاشی روی آورد. او قصد داشت ترک های مقیم اروپا را تشویق کند به رفراندوم وی رای مثبت بدهند. اردوغان از طریق این همه پرسی موفق شد خود را برای سالیان دراز در مقام ریاست جمهوری ابقاء کند و بر شدت سرکوبگری و سلب ازادی های اساسی در آن کشور بیافزاید.

در دوران «نازیسم» در آلمان و «فاشیسم» در ایتالیا، همه آزادی های فردی از شهروندان گرفته شده بود و همگان موظف بودند کورکورانه از رهبر جانبداری کنند. اردوغان با عنوان کردن «کودتای نافرجام» سال گذشته، عملا یک نظام فاشیستی کامل در ترکیه برقرار ساخت و بیش از صدهزار نفر را بازداشت و یا از کار برکنار کرد و دهان روزنامه نگاران را بست و زبان مخالفان خود را برید.

او اکنون با این اقدامات انتظار دارد به عضویت در اتحادیه ای پذیرفته شود که ارزش های دموکراتیک و احترام به حقوق انسانی سنگ بنای جامعه آزاد کشورهای عضو آن ها به شمار می آید.

اروپا چگونه می تواند چنین رژیمی را به عضویت خود بپذیرد؟

اردوغان ادعا می کند که کشورهای اروپایی در امور داخلی کشورش دخالت می کنند، ولی این واقعیت را نادیده می گیرد که خود او در چارچوب سرکوب آزادی های فردی، ۱۳ آلمانی را نیز به اتهام «نشر اکاذیب، تشویش افکار عمومی و آسیب به امنیت ملی» ترکیه به زندان انداخته است.

آیا دولت آلمان نباید نسبت به سرنوشت شهروندان خود حساس باشد؟

اردوغان در حالی اروپائیان را مورد توهین و تحقیر قرار می دهد، که خود در داخل کشور تساوی حقوق زنان را نقض می کند، دین را دوباره بر همه امور کشور حاکم می سازد، آزادی بیان را به طور کامل سرکوب می کند، با برگزاری همه پرسی، عملا در ترکیه «حکومت ولایت مطلقه فقیه» برقرار می سازد، به کشتار کردها ادامه می دهد و گروه تروریستی حماس را در حمایت خود گرفته و حتی در نخستین مراحل پیدایش «داعش» نقش حساس داشته و یکی از مسوولان مستقیم کشتارهای کنونی در خاورمیانه عربی می باشد.

آنگلا مرکل صدراعظم آلمان در یک نطق انتخاباتی گفت: «آن چه امروز در ترکیه می گذرد بسیار نگران کننده است».

اردوغان در پاسخ گفت: «بروید کشک خودتان را بسابید، چه حقی دارید در اوضاع کشور من دخالت کنید؟»

مگر نه آن است که ترکیۀ اردوغان التماس می کند که در اتحادیه اروپا عضویت یابد؟ پس، آیا آن چه در داخل ترکیه می گذرد، نباید مورد توجه و ابراز نگرانی غرب باشد؟ آیا آلمان نباید نسبت به سرنوشت سیزده شهروند خود که «زندانی سیاسی» در ترکیه محسوب می شوند، نگران باشد؟

هنوز معلوم نیست که اردوغان تا چه هنگام می خواهد به این سیاست های خود بزرگ بینی ادامه دهد. او در طول زمامداری خویش روابط ترکیه را با اکثر کشورهای جهان تیره کرده و در یک سال اخیر اقتصاد ترکیه رشد منفی داشته است. اردوغان به بهانه «کودتای نافرجام» محیط سیاسی ترکیه را چنان «پاکسازی» کرد که تا سالیان دراز اپوزیسیونی فعال نتواند علیه او به وجود آید و ادامه حکمرانی وی را به خطر اندازد.

این نوشتار، ارزیابی نگارنده آن است و در چارچوب بحث آزاد انتشار می یابد و الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های صدای آمریکا محسوب نمی شود.