دیدگاه | مسیح علی‌نژاد به سیاست‌مداران جهان: با قاتلان مردم ایران قطع رابطه کنید

سخنرانی مسیح علی‌نژاد،‌ روزنامه‌نگار و کنشگر، در تجمع اعتراضی ایرانیان در لس آنجلس

در پی مرگ مهسا امینی ۲۲ ساله در بازداشت «پلیس امنیت اخلاقی»، ایرانیان معترض، به ویژه زنان، در سراسر جهان به خیابان‌ها آمده‌اند تا مخالفت خود را با رژیم مذهبی حاکم و قانون حجاب اجباری در ایران اعلام کنند.

مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌نگار ایرانی، که بیشتر عمرش را صرف پوشاندن موهایش کرده است، امروز آنها را همچون تاجی بر سرش دارد.

صفحه «آزادی‌های یواشکی» که او در سال ۱۳۹۳ راه اندازی کرد با انتشار تصاویر ارسالی زنان ایرانی از لحظات زودگذر و پنهانی خود بدون حجاب، تبدیل به کارزاری تمام عیار علیه حجاب اجباری شد.

آلیسا رزنبرگ،‌ روزنامه‌نگار و نویسنده مقاله‌های فرهنگی و برابری جنسیتی، در گفت‌و‌گویی با مسیح علی‌نژاد که روز چهارشنبه در واشنگتن پست چاپ شد، از او درباره موهایش، علت کوتاه کردن آنها در تلویزیون، و وضعیت کنونی ایران،‌ پرسیده است.

رزنبرگ: اولین مواجهه آگاهانه‌ات با موهات به عنوان بخشی از بدنت، کی بود؟

علی‌نژاد: موقع رفتن به مدرسه در هفت سالگی. باید مقنعه سرم می‌کردم. ولی به دلیل حجم زیاد، موهام زیر مقنعه نمی‌موند. مامانم نگهم داشت تا پدرم بتونه فقط وسط موهام رو کوتاه کنه! کلی هم سر این که می تونن با موهای چیده شده من بالش درست کنند، شوخی کردند. همون موقع با خودم فکر کردم خوب درسته که اینا موهای من هستند، ولی مال من نیستند، چون کنترلشون دست بقیه است.

رزنبرگ: در کتاب خاطراتت، به نظر می‌رسه که وقتی کوچک بودی خیلی خوب میدونستی که موی زیبا چه شکلیه. غیر از اینکه باید موهات رو بپوشونی، دیگه چه چیزی راجع به اینکه موی یک زن باید چه شکلی باشه بهت گفته می‌شد؟

علی‌نژاد: هرگز به من گفته نشد که موی زن باید زیبا به نظر برسه. بخصوص موهای فرفری من که در اون فرهنگ و روستا فاجعه بود. همه من رو به خاطر حجم زیاد موهام مسخره می کردند و بهم می گفتند «زن کله گنده.»

در بریتانیا موقع امتحان انگلیسی برای ورود به دانشگاه، خانمی از من پرسید که آیا موهام رو صاف می‌کنم؟ بعد از این که روسریم رو برداشت و دید فقط جلوی موهام رو صاف کردم گفت: «خدای من، چه کار می‌کنی؟ فقط جلوی موهات رو صاف می‌کنی که اگر از روسریت بیرون اومد همه فکر کنند موهات صافه؟» گفتم: «بله، چون وقت ندارم همه موهام رو صاف کنم!» بهم گفت: «این کارو نکن!»

منو برد جلوی آینه و بهم گفت: «خودت رو ببین.» اولش نفهمیدم چرا! بهم گفت: «به خودت بدون موهای صاف‌شده نگاه کن، عمیقا به موهات نگاه کن، مطمئنم عاشقشون می‌شی.» یادمه که بعدش گفتم: «وای، آره، راست می‌گه!» خیره شده بودم به چشمام و موهام و می‌گفتم: «این منم!» الان واقعا عاشق موهام هستم.

رزنبرگ: مادرت درباره مراقبت از موهات چه چیزی بهت یاد داد؟

فقط کافیه ... به چیزی اعتراض کنید. اولین حرفی که به شما زده می‌شه اینه که «اول حجابت رو درست کن!» اینکارو می‌کنند که یک زن رو فورا ساکت کنند!
مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌نگار و کنشگر

علی‌نژاد: مادرم؟ هیچی! موهای من برای مادرم و خانواده ام ارزشی نداشت. باید پنهانشون می کردم. مراقبت از موهام رو از دوستانم یاد گرفتم، در کلاس‌های زبان پیش از دانشگاه با زنان سیاه‌پوست زیادی آشنا شدم که موهایی شبیه به من داشتند و از اونا می‌پرسیدم که با موهام چکار می تونم بکنم.

رزنبرگ: دغدغه اصلیت در ایران، پوشوندن موهات بود؟ چطوری اینکارو می‌کردی؟

علی‌نژاد: داشتن موی زیاد در ایران یه دردسر جدیه! چون اگر وقتی در خیابان هستید، موهاتون از روسری بیرون بمونه، گشت ارشاد متوجه شما می‌شه. خیلی ها به شوخی می‌گفتند که چون مسیح نمی‌دونه با موهای زیادش چی کار کنه، کمپین علیه حجاب اجباری راه انداخته! ولی موضوع اینه که این قضیه خیلی جدیه، به خصوص برای دختران مدرسه‌ای. یادمه در دوران ابتدایی که بودم، یکی از معلم‌ها با قیچی آمد به سمت یکی از همکلاسی‌هام که موهای بلندش از زیر روسری زده بود بیرون و اونها رو قیچی کرد!

رزنبرگ: آیا این اتفاق همه جا و همیشه می افته؟

علی‌نژاد: فرقی نمی کنه کجا باشید، فقط کافیه حالا در مدرسه، یا موقع خرید یا در تاکسی به چیزی اعتراض کنید. اولین حرفی که به شما زده می‌شه اینه که «اول حجابت رو درست کن!» اینکارو می‌کنند که یک زن رو فورا ساکت کنند!

یادمه به عنوان خبرنگار مجلس، هر وقت یک سوال سخت می‌پرسیدم، عضو مجلس می‌گفت: «اول حجابت رو رعایت کن، بعد سوالت رو بپرس!» از بقیه زنان هم شنیدم که هر وقت سوال سخت و پیچیده‌ای از استاد دانشگاه یا معلم می‌پرسیدیم به جای دادن جواب سوال می گفتند: «اول خودت رو بپوشون!» اینکارو می‌کنند که زن رو بلافاصله خفه کنند.

رزنبرگ: این که فکر کنید موهای شما باعث گرفتاری شماست، باید خیلی سخت باشه!

علی‌نژاد: دقیقا، قرار بود فکر کنیم مقصر ماییم که مورد تجاوز قرار گرفتیم یا دستگیر شدیم! این داستان در ذهن من زمانی تغییر کرد که تصمیم گرفتم عاشق موهام بشم.

با حضور زنانی که در اعتراضات اخیر حجاب خودشون رو بر می دارند، مردم دنیا دارند می بینن که زنان ایرانی چه موهای زیبائی دارند.

وقتی در خیابون‌های اینجا راه می‌رم از اینکه می‌بینم کسی قدر این آزادی رو نمی‌دونه گیرم می‌گیره، دلم می‌خواد برم و به تک تک زن‌هایی که در خیابون‌های نیویورک می‌بینم بگم «شما اینجا می‌تونید موهای زیباتون رو در باد رها کنید و لذت ببرید، در حالی که کسانی به دلیل دیده شدن موهاشون کشته می شن.»

رزنبرگ: به نظر می‌رسه که بدون حجاب احساس آزادی بیشتری در وجود خودت و در این جهان می‌کنی.

علی‌نژاد: دلم می خواد بپرم، و موهام رو مثل آبشار رها کنم. وقتی خبر کشته شدن مهسا امینی برای بیرون موندن کمی مو رو شنیدم دیوانه شدم. همسرم من رو در آغوش گرفته بود و من همه‌اش می‌گفتم: «متنفرم، از موهام متنفرم» می‌خواستم موهام رو کوتاه کنم ، احساس گناه می‌کردم چون فکر می‌کردم تقصیر منه، من بودم که هشت سال بر علیه حجاب اجباری کمپین راه انداختم ولی نتونستم کار پلیس اخلاق رو متوقف کنم، و آخر سر یک دختر به این علت کشته شد.

رزنبرگ: زنان بسیاری در غرب در همبستگی با شما و زنان ایرانی موهای خودشون رو کوتاه کرده‌اند، مردان چه کاری برای نشان دادن حمایت‌شون می تونن انجام بدن؟

علی‌نژاد: شاید اولین قدم برای اونها استفاده از حجاب باشه، تا بفهمند که پوشیدن حجاب اون هم به اجبار چه حسی داره.

رزنبرگ: شاید رئیس جمهوری بایدن هم باید اینکارو بکنه؟

علی‌نژاد: من پیشنهاد می‌کنم ایشون، فقط برای ۲۴ ساعت زمانی که در دفتر کارشون هستند از حجاب استفاده کنند. وقتی شما بفهمید که انجام این کار به اجبار ، واقعا چه حسی داره اون رو جدی می‌گیرید.

رزنبرگ: همبستگی مهمه ولی تنها قدم اوله! ما چه انتظاری از دولت های خودمون باید داشته باشیم؟

علی‌نژاد: وقتی می‌بینم که سیاستمداران زن دنیا موهای خودشون رو برای اعلام همبستگی کوتاه می کنند با خودم می گم: «فداکاری شما فقط در این حده که یه مقدار از موهاتون رو کوتاه کنین؟ نه! رابطه‌تون رو با قاتلان ما قطع کنید!»

* برگردان فارسی این مطلب تنها به منظور آگاهی رسانی منتشر شده است و نظرات بیان شده در آن بازتاب‌دهنده دیدگاه صدای آمریکا نیست