روزنامه نیویورک تایمز مطلبی منتشر کرده که در آن شباهتهای رژیمهای تهران ومسکو را بررسی کرده و به چالشهای مشترک این دو نظام اشاره کرده است.
مفسر محافظهکار نیویورک تایمز میپرسد آیا مناسب نیست که نظامهای مسکو و تهران را، که یکی مبتنی بر قلدری رهبر آن است و دیگری را زنستیزی نظاممند نشانه میزند، اعتراضهای الهامگرفته از زنان، سرنگون کنند؟
برت استیونس، نویسنده صفحه مقالات نیویورک تایمز روز ۵ مهرماه مینویسد احتمال سقوط این دو نظام دور از ذهن نیست. اعتراض به مرگ ظالمانه مهسا امینی از زمان جنبش سبز برای اعتراض به نتیجه انتخابات ۱۳۸۸، جدیترین تظاهرات مخالف نظام تاکنون، جدیترین تظاهرات مخالف نظام است. اما این بار ممکن است متفاوت باشد.
استیونس به مقایسه سال ۱۳۸۸ و امروز میپردازد. در آن زمان، رهبر حکومت آیتالله علی خامنهای نیرومندتر بود و کنترل تشکیلات را در اختیار داشت. حالا، گزارش میرسد که به شدت بیمار است. در آن زمان، ایران روزی ۲.۳ میلیون بشکه نفت صادر میکرد. حالا، بعضا به سبب تحریمهای دولت دونالد ترامپ، ۸۰۰ هزار بشکه نفت صادر میکند. در آن زمان، اعتراضها صرفا در باره سیاست بود، و متمرکز در تهران. حالا اعتراض درباره حقوق بشر است و یک بخش قومی قوی هم در آن هست. شهر اشنویه در استان کردستان، استان زادگاه مهسا، هفته گذشته مدتی کوتاه به دست اعتراضکنندگان افتاد. در آن زمان، نیروهای امنیتی و لباسشخصی نظام ظاهرا به سرعت بر تظاهرکنندگان غلبه کردند. حالا، غلامحسین اژهای، رئیس قوه قضائیه در ویدیوئی دیده میشود که از خستگی نظامیان و اینکه نخوابیدهاند، حرف میزند.
با این همه، از دید نویسنده نیویورک تایمز، عامل اصلی تفاوت میان ۱۳۸۸ و اکنون نقش زنان است.
استیونس از مصاحبهای که دوشنبه پیش با نویسنده رویا حکاکیان انجام داده نقل قول میآورد. خانم حکاکیان عقیده دارد موج، به کلی برگشته و مردان ایران، رهبری زنان را تشخیص میدهند و کنار آنها میایستند. خانم حکاکیان میگوید این تظاهرکنندگان آشکارا هویت مشترکی ساختهاند که با هویت نظام در تضاد است، و با برابریطلبی بیسابقهای با زنستیزی نظام، در تقابل است.
استیونس مینویسد اداره یک حکومت دیکتاتوری، هنر ظریفی است. آنها که میکوشند سهل بگیرند، و مردم عادی را تا جائی که به سیاست کاری نداشته باشند، به حال خود بگذارند، با این خطر روبرو هستند که طعم آزادی به دهان مردم زیادی خوش بیاید. اما آنها که میکوشند نظام خود را با خصوصیترین جنبههای زندگی مردم ، از جمله انتخاب پوشش، درگیر کنند، با خطر متفاوتی روبرو میشوند. آنها ناچار هستند دولت را به نظاره نه عدهای محدود، بلکه همگان وادار کنند و با این کار خود، حلقه کسانی که دلایل شخصی برای نفرت از نظام دارند، گسترش میدهند، و سادهترین ابزار انقلاب را در اختیار آنها میگذارند. اگر همه زنان ایران باید حجاب سر کنند، هر زن به ابزار آغاز یک انقلاب مجهز میشود.
استیونس در بخش دیگری از مقاله، به حکومت ولادیمیر پوتین در روسیه میپردازد و مینویسد آگاهتر از آن بود که به این دام گرفتار شود. اسلحه پوتین تیغ جراحی بود نه پُتک، و پیمان او با مردم روسیه این بود که اگر در سیاست دخالت نکنند، کاری با آنها ندارد. استیونس مصاحبه سال ۲۰۰۷ خود با وکیل حقوق بشر کارینا موسکالنکو را نمونه میآورد که روش پوتین را برای او چنین توضیح داد: لازم نیست همه صاحبان کسبوکار به زندان انداخته شوند، ولی زندانی کردن ثروتمندترین، مستقلترین و مرتبط ترین آنها، ضروری است. همه روزنامهنگارها هم لازم نیست کشته شوند، بلکه حذف برجستهترین و شجاعترین آنها کافی است که دیگران پیام را بگیرند.
استیونس مینویسد آنچه پوتین را تاکنون در قدرت نگاه داشته بود، بوی مبهم ترس بود، نه اجبار فراگیر یک نظام همهجا حاضر. اما یکباره در روسیه همه چیز عوض شد. فرمان بسیج نیروهای ذخیره برای جبران تلفات شدید در صفوف ارتش، عصاره فشار است. تصاویری که از روسیه میرسد نشان میدهد که مردان از مرزها میگریزند و زنان در خیابانها به پاخاستهاند. شنبه پیش اسکای نیوز گزارش داد شمار زنانی که در پی تظاهرات ضدجنگ، یکی یکی در ماشینهای پلیس انداخته میشدند، از مردان بیشتر بود.
نویسنده نیویورک تایمز مینویسد پوتین باید نگران باشد. آنچه به جنگ مصیبتبار دهه ۱۹۹۰ روسیه در چچن پایان داد، کمیته مادران سربازان روسیه تحت رهبری ماریا کیرباسووا بود. پیش از آن، همین کمیته مادران با افشاگری در باره آزار سربازان جوان وظیفه در ارتش، به جنگ اتحاد شوروی در افغانستان آسیب زد.
حالا، در ازای هر یک از آن ۳۰۰ هزار مردی که پوتین میخواهد در این جنگ غیرمشروع و مصیبتبار، جلوی توپ بگذارد، تعداد بیشماری مادر، همسر، دختر، خواهر و دوستدختر هم عملا بسیج شدهاند. بخت آنها برای تسخیر مسکو از بخت ارتش روسیه برای تسخیر کییف یا خارکیف، بیشتر است.
برت استیونس، ستوننویس برجسته نیویورک تایمز دولت بایدن را که در برابر پوتین ایستادگی کرده است، به خاطر حمایت از اعتراضها در ایران، از جمله با تلاش برای برقراری ارتباط با اینترنت از طریق شبکه استارلینک ایلان ماسک، تحسین میکند و توصیه میکند که با بیرون کشیدن از مذاکرات احیای برجام حمایت بهتری نشان دهد بر این اساس که نظامی که به زنان خود رحم نمیکند، شایسته لغو تحریمها نیست.
استیونس مینویسد غرب هم جنبشهای زنانه و راهپیمائی زنان را پشت سر گذاشته است و حالا نوبت انقلاب زنان ایران است و جنبش صلح زنان در روسیه، که فرصت برای هر دوی آنها مغتنم است.