برنامه صفحه آخر روز جمعه اول ژانویه ۲۰۱۶ به دین زرتشتی و فلسفه و تعالیم زرتشت، بنیان گذار و پیامبر این دین ایرانی پرداخته است.
مبانی مکتب زرتشت
دکتر آبتین ساسان فر، استاد پیشین دانشگاه ملی ایران و رئیس انجمن جهانی زرتشتیان که در ژنو اقامت دارد، به صدای آمریکا میگوید مکتب زرتشت مبتنی بر خردگرایی و آزادی اندیشه است.
او یکتا پرستی را شاهکار ادبیات دینی و برآمده از فلسفه خردگرایی زرتشت می داند و اصل توحید یا یکتایی خداوند را در متن و بطن مکتب خردگرایی زرتشت نهفته می داند.
به گفته او ۹۰ درصد فیلسوفان یونان از زرتشت به عنوان آموزگار یاد کرده و کلمات قصار او را نقل می کرده اند. چنان که فیثاغورث که در سده شش پیش از میلاد می زیست خود را شاگرد زرتشت می دانست. (پژوهش های تاریخی دوران زندگی زرتشت را حدود ۳ هزار و پانصد تا ۴ هزارسال پیش تخمین زده اند). و ارسطو گفته است که هرچه استادش افلاطون نوشته و گفته از زرتشت آموخته است.
تاثیر زرتشت تا دوران مدرن نیز درغرب ادامه داشت. تا آنجا که فریدریش نیچه، فیلسوف و متفکر آلمانی، کتاب معروف خود "چنین گفت زرتشت" را به نام او و از زبان او نگاشت.
اوستا و آیین زرتشت
آقای ساسان فر درمورد اوستا، کتاب دینی زرتشتیان، می گوید که این کتاب نماینده تعالیم و فلسفه زرتشت نیست. زیرا در دوران ساسانیان و به مدت نزدیک به ۳۰۰ سال گردآوری و تدوین شد و در نهایت مجموعه ای از باورها و اعتقاد ها و عقاید و شعائر مرسوم در میان ادیان و مذاهب موجود درایران آن زمان است. از این رو به نظر او این کتاب نه آسمانی ست و نه نماینده افکار و آموزه های زرتشت است.
به گفته او از آنجا که در ایران پیش از اسلام آزادی ادیان وجود داشت، آیین مسیحیت درایران رواج بسیار یافت و برخی از مسیحی شدگان ایرانی که در ارتش و سیاست بودند، با پای بندی به مسیحیت هوادار روم - که در آن روزگار رقیب عمده ایران بود- می شدند. امری که می توانست برای ایران خطرناک باشد. از این رو، برای ایجاد هماهنگی و یکپارچگی میان مردم سرزمین های گوناگون تحت حکومت ساسانیان، دین زرتشتی دین رسمی دولت و دربار اعلام شد و دستور به گردآوری کتاب دینی اوستا داده شد تا احکام و قواعد جامع و یک سانی به معتقدان ارائه دهد و نیز بتواند در برابر مسیحیت به عنوان دینی صاحب کتاب، ایستادگی کند.
گاتاها
آقای ساسان فر که کتابی مفصل در پژوهش و ترجمه گاتاها منتشر کرده، گاتا ها را، برعکس اوستا، کلام خود زرتشت می داند که در آن خبری از تکالیف و شعائر و باورها و خرافه های مذهبی نیست و برعکس، مبانی اصلی فکری زرتشت را در مورد جهان، اخلاق، آفرینش، انسان، و مباحثی چون آزادی و خرد بیان می کند.
تفاوت ها و تشابه های اسلام و آیین زرتشت
به نظر مترجم گاتاها، مهم ترین تفاوت میان دین اسلام با آیین زرتشت در آن است که یکی تعبدی ست و دیگری اختیاری. او می گوید در دین زرتشت، اجباری به گرویدن به دین درکار نیست بلکه آزادی گفت و گو و بحث برای اقناع غیر زرتشتیان وجود دارد-بی آن که مجازاتی برای مخالفان درکار باشد.
او همچنین تفاوت مهم دیگر اسلام و زرتشتیگری را در آزادی انتخاب و اختیار دین می داند. نوجوانان زرتشتی پس از رسیدن به سن عقل که حدود ۱۲ یا ۱۳ سالگی ست در مراسمی، به اختیار خود و آگاهانه دین زرتشت را برمیگزینند و توسط موبد رسما زرتشتی می شوند. در این مراسم افراد غیرزرتشتی نیز که می خواهند به آیین زرتشت درآیند شرکت می کنند و سدره می پوشند. حال آن که، به گفته او، در اسلام، انتقال دین به صورت ارثی و از پدر به فرزند منتقل می شود. به این ترتیب نوزاد در بدو تولد و بی آن که آگاهی یا اختباری از خود داشته باشد، به ناچار مسلمان می شود. و در بزرگی نیز، مسلمانی که از دین خود برگردد، خونش مهدور و قتلش واجب می شود.
به گفته او تفاوت عمده دیگر میان این دو دین آنست که در اسلام تقیه، یا پنهان کردن دین درصورت وجود خطر، مجاز است. حال آن که زرتشت در گاتاها خطاب به زرتشیان می گوید آیین خود را اعلام کنند. چنان که سدره پوشی یا پوشیدن جامه سفید و بستن کمربند کستی نمادی از اعلام زرتشتی بودن است.
با این حال او وجود شباهت ها و وجه های مشترک بین اسلام شیعی، که آن را اسلام ایرانی هم می نامند، با آنچه در اوستای زرتشتیان آمده، را تصدیق می کند. او می گوید همه شباهت هایی که میان آداب و شعائر و مناسک دینی زرتشتیان با شیعیان ایران یافت می شود، از پنج بار نماز، و گرفتن روزه و اعتقاد به روز محشر و معاد و پل صراط و دوزخ و بهشت و غیره، همه عینا در اوستا وجود دارد. اما در گاتاها چنین نکاتی وجود ندارد و گاتاها مجموعه اصول دینی و اخلاقی زرتشت است.
زرتشتیان و اعراب مسلمان
دین زرتشتی تا پیش از اسلام و به ویژه در دوران ساسانیان دین رسمی حکومت ایران بوده است. پس از حمله اعراب مسلمان و انقراض سلسله ساسانی این دین بر اثر سرکوب و ستم فاتحان و مجبور کردن ایرانیان به تغییر دین، رفته رفته از رونق افتاد و از تعداد پیروانش کاسته شد. زرتشیان زیر فشار خلافت، یا بناچار اسلام آوردند و یا راه مهاجرت به شبه قاره هند را در پیش گرفتند.
مهاجرت های زرتشتیان
مهم ترین دوره های مهاجرت زرتشتیان را می توان به دوران های زیر تقسیم کرد:
۱- دوران خلافت: مهاجرت زرتشتیان ساکن سرزمین های ایران بزرگ، پس از حمله اعراب یکی از مهم ترین مهاجرت های انبوه، و به گفته بسیاری از مورخان، نخستین مهاجرت و ترک یار و دیار ایرانیان است که به سبب آزار و سرکوب و ناامنی ناشی از حمله مهاجمان مسلمان به ایران، و برای یافتن مکانی امن برای زندگی با حفظ معتقدات شان، روی داد. مهاجرت زرتشتیان ایران به دلیل معتقداتشان، بعدها در دوران مغولان و صفویان و قاجاریان نیز وقوع یافت.
۲- دوران مغولان: پس از حمله مغولان به ایران و تسخیر بی رحمانه کشور به دست آنان بار دیگر زندگی زرتشتیان به سبب دینشان به خطر افتاد. با آن که مغولان در آغاز بیشتر با مسلمانان دشمنی داشتند، اما در طی حکومت ایلخانان مغول بر ایران، و اسلام آوردن آنان، بار دیگر زندگی بر زرتشتیان تلخ شد. از آنجا که منطقه فارس کمتر از دیگر نقاط ایران از مغولان آسیب دیده بود، زرتشتیان به مهاجرتی در درون سرزمین خود دست زدند و به فارس و مناطق اطراف آن یعنی یزد و کرمان مهاجرت کردند.
۳- دوران صفویان: در دوران صفوی، تحمیل اجباری مذهب شیعه به مردم ایران، که اکثر آنان پیرو تسنن بودند، با کشتار ها و آزارهای شدید اهل تسنن و معتقدان به ادیان دیگر همراه بود. زرتشتیان نیز از این فشارها بی نصیب نبودند و از همین رو بار دیگر به مهاجرتی بزرگ دست زدند و راه هندوستان را درپیش گرفتند.
۴- دوران قاجاریان: دردوران قاجار بار دیگر فشار بر زرتشتیان شدت گرفت و آنان را به ترک وطن گسترده به مقصد هندوستان واداشت. تا جایی که تنها ۲۰ درصد از جمعیت زرتشتیان در ایران باقی ماند. با این حال در دوران ناصرالدین شاه با تغییراتی در برخی از قوانین، مانند ممنوعیت سفر برای زرتشتیان، اندکی از تنگی ها و فشارها کاسته شد.
۵- دوران پهلوی: دوران پهلوی را می توان دوران رونق و راحت اقلیت های مذهبی ایران، به ویژه زرتشتیان دانست. در این دوران به سبب رواج اندیشه های ناسیونالیستی و تجلیل رسمی از دوران پیش از اسلام، دین زرتشت نیز حرمت و حیات تازه ای گرفت. تهران به مهد آزادی اقلیت ها تبدیل شد و زرتشتیان نیز چون دیگر اقلیت های مذهبی از سراسر کشور راهی تهران شدند. در دوران پهلوی، به ویژه در دوران محمدرضاشاه، شاهد شکوفایی و رشد گسترده فعالیت های زرتشتیان به ویژه در زمینه های اقتصادی و فرهنگی بود.
۶- انقلاب اسلامی: پس از انقلاب اسلامی، بار دیگر عده ای از زرتشتیان، به عنوان بخشی از جامعه ایران، همراه با موج عظیم مهاجرت های پس از انقلاب از ایران خارج شدند. اما این بار مقصد آنان بیشتر کشورهای آمریکا و کانادا و استرالیا و چند کشور اروپایی بود. آمار سرشماری رسمی سال ۲۰۱۲ ایران، تعداد زرتشتیان ایران را ۲۵ هزار و ۲۷۱نفر اعلام کرده است.
زرتشتیان ایران نه تنها در بسیاری از دوره های تاریخ ایران پس از اسلام از سوی حکومت ها در فشار بوده اند، بلکه مورد توهین و آزار مردم مسلمان کوچه و بازار نیز قرار داشتند. با وجود برخورداری از میزان معینی از آزادی در شهرهایی چون یزد و کرمان و برخی شهرهای غیرمسلمان نشین، در بسیاری از شهرها، مسلمانان ایرانی آنان را چون اقلیت های دینی دیگر نجس می دانستند و با لقب های تحقیرآمیزی چون گبر و آتش پرست خطاب می کردند. لغت گبر در ادبیات فارسی نیز در اشاره توهین آمیز به زرتشتیان به کار رفته است. در بیشتر شهرهای ایران، زرتشتیان نیز چون دیگر اقلیت های دینی، در محله های خاص خود و به صورت منزوی زندگی می کردند.
جایگاه قانونی زرتشتیان در ایران
در قانون اساسی ایران، چه در دوران پهلوی و چه در جمهوری اسلامی دین رسمی ایران، اسلام و مذهب شیعه اثنی عشری تعیین شده است. اما معتقدان به ادیان دارای کتاب، یعنی مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان نیز به رسمیت شناخته شده اند. بر اساس دین اسلام، معتقدان به ادیان بدون کتاب، کافر، و مسلمانانی که از دین خود برگردند و دین دیگری را برگزینند مرتد شمرده می شوند، که در هر دو حال مهدورالدم یا محکوم به اعدام اند.
در ایران اکنون زرتشتیان در انجام عبادات و تکالیف و آیین ها و جشن های مذهبی خود آزادند، اما به صورت جامعه ای بسته و بیشتر برکنار از امور سیاسی زندگی می کنند. زرتشتیان در مدیریت سیاسی و دولتی کشور نقشی ندارند. اما بنابه قانون اساسی، جامعه زرتشتیان ایران در مجلس شورای اسلامی یک کرسی نمایندگی دارد.