نشریه نیویورکر در شماره این هفته خود مروری دارد بر ۲۵ سال مکالمه با محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران و سرپرست هیئت نمایندگی این کشور در مذاکرات هسته ای با گروه ۱+۵ به قلم رابین رایت.
نویسنده به یاد می آورد که نخستین بار آقای ظریف را در ۱۹۸۱ زمانی که جزء هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد بود دیده است، و می گوید از سپتامبر گذشته چهار بار در تهران و نیویورک با او دیدار و گفتگو داشته است. آقای ظریف اکنون وزیر خارجه و سرپرست هیئت نمایندگی ایران در مذاکرات هسته ای است که در تلاش برای نیل به توافقی جامع و نهائی تا مهلت ۲۹ تیر ماه است.
یک توافق جامع مطمئنا می تواند بر آینده سیاسی ایران تاثیر بگذارد. آقای ظریف می گوید «اگر بتوانیم به ملت ایران اطمینان و نشان دهیم که غرب در مذاکره و معامله با ایران بر اساس احترام و منافع و مصالح متقابل و در چارچوب همسان عمل می کند، در چنین حالتی مذاکره بر هر جنبه از سیاست خارجی ایران و بخش هایی از سیاست داخلی ایران اثرگذار خواهد بود.»
ایران و قدرت های جهانی در مذاکرات باید موارد اختلاف را مطرح کنند، اما آقای ظریف به نیل به یک توافق جامع امیدوار است. رابین رایت وقتی از دشواری رسیدن به توافق و خطوط قرمز بین ایران و آمریکا سخن به میان آورد، آقای ظریف چنین می گوید:«مسیر مذاکره هم سخت و هم آسان خواهد بود. آسان خواهد بود زیرا ما یک قرابت نظر بر اهداف داریم. ما سلاح هسته ای نمی خواهیم و آنها می خواهند مطمئن شوند ایران سلاح های هسته ای ندارد. اگر چنین چیزی خواسته آنهاست، به نظرم هم اکنون به این هدف رسیده اند. ما فقط باید مکانیزم توافق بر روند مذاکرات را بیابیم.»
آقای ظریف افزود «جزئیات ممکن است کاری سخت و طاقت فرسا باشد. بیشتر به دلیل این که کسانی نمی خواهند توافقی صورت پذیرد، آنهایی که منافع خود را در عدم توافق و مناقشه می بینند، کار را دشوار می کنند و هر چه در توان دارند انجام می دهند تا مانع توافق شوند.» احتمالا، آقای ظریف به مخالفان توافق در آمریکا، اسرائیل و ایران اشاره دارد. اما، او پیش بینی می کند که آنها با تجدید گروه بندی، خود را آماده برای گام بعدی در صورت توافق می کنند.
وزیر امور خارجه ایران می گوید «حالا، آنها با داشتن وقت خودشان را بسیج کردند احتمالأ با تاکتیک های تازه»، اما می افزاید «هنوز باور دارد آنها خواهند باخت. اما در عین حال کار را قدری بر آنانی که خواستار نتایج مثبت هستند ، سخت تر می کنند.»
برای ایران رعایت احترام این کشور در مذاکره مهم است.
سرپرست هیات مذاکره کننده ایرانی می گوید «احترام برای حقوق ایران» مهم است. ایران باور دارد که غنی سازی برای توسعه منابع جایگزین انرژی ضروری است. زیرا در طی یک نسل به دلیل افزایش مصارف داخلی نفت، ایران نخواهد توانست نفت به خارج صادر کند، که منبع اصلی در آمد کشور است.
ایران همچنین می خواهد موقعیت تاریخی خود را به عنوان یک مرکز علمی احیا کند، و توسعه انرژی هسته ای را در راستای این هدف اساسی می داند. اما، به گمان ایران، غرب خواستار مسدود کردن مسیر ایران برای نیل به چنین هدفی است.
خانم رایت می گوید آقای ظریف به او گفت:«مذاکرات هسته ای درباره توانایی هسته ای نیست. این گفتگوها درباره کلیت، حیثیت و شرف ایران است. اگر طرف مقابل اهمیت این تمامیت ،حیثیت و شرف را درک کند و این واقعیت را بفهمد که ایرانیان از قشرهای مختلف باور دارند که شرف شان برای فروش نیست، تکنولوژی و توسعه شان برای فروش نیست ... فقط در چنین حالتی است که به تفاهم با ما خواهند رسید.»
از یک جنبه، قلمرو بحث درباره برنامه هسته ای ایران در کنترل شورای عالی امنیت ملی است که مورد مشورت رهبر جمهور ی اسلامی قرار می گیرد. رهبر حرف نهایی را درباره برنامه هسته ای می زند. اما یک کمیته کوچکتری هم وجود دارد که رییس جمهوری هم از اعضای آن می باشد و به موارد مشخص درباره مذاکرات می پردازد.
آقای ظریف می گوید «مناظره و بحث در درون دولت ایران وجود دارد. بحث سازنده است، حال چه داغ و تند باشد و یا به شیوه دیگر. یک موضوع بسییار جدی است و دارای پیامدهای مهمی است که این خود دلیلی است برای دشوار بودن تصمیم گیری. بی اعتمادی وجود دارد، بی اعتمادی نسبت به غرب. بنابر این هر گامی امیدوارم با احتیاط و ملاحظه بر داشته شود.»
خانم رایت می گوید در ماه مارس در تهران از وزیر خارجه پرسید که توافق بر سر برنامه هسته ای تا چه حد به شخص او بستگی دارد و پاسخ آقای ظریف چنین بود « من نمیدانم». اما ناگهان دستیاری که در آنجا حضور داشت، گفت ۹۰ در صد نتایج گفتگوها به او بستیگی دارد که البته آقای ظریف گفت «امیدوارم این حرف واقعیت نداشته باشد.»
حتی در فضای سیاسی کنترل شده ایران حسن روحانی و محمود احمدی نژاد، دو چهره سیاسی کاملأ متفاوت هستند مخصوصأ در امور سیاسیت خارجی.
وزیر خارجه ایران با اشاره به مواضع خود و رییس جمهوری روحانی می گوید «ما یک رویکرد متفاوت در رابطه با جهان برگزیدیم. ما لزوما جهان را سیاه و سفید نمی بینیم. ما باور داریم امکان مشارکت و تعامل وجود دارد. ما باور داریم لزومأ نیازی به توافق نیست تا با کسی بتوانیم باب گفتگو را باز کنیم، گفتگو کنیم، یا به تفاهم برسیم.»
آقای ظریف در ادامه افزود «در نهایت، ما بیشتر متکی بنفس هستیم. بنابراین ما باور داریم که بتوانیم مذاکره کنیم و به اهداف مان نائل شویم زیرا ما توانایی آن را داریم که نقطه نظرهای مان را بطور منطقی مطرح کنیم و طرف های مذاکره را متقاعد کنیم که می توانند با ما به توافق برسند.»
علیرغم، آنچه گفته شد هیچ مانعی برای بازگشت جمهوری اسلامی به مواضع تندروها وجود ندارد. وزیر خارجه ظریف می گوید «رای دهندگان می توانند ما را به خانه هایمان بر گردانند. من در سن ۴۷ سالگی با انتخاب دولت احمدی نژاد از وزارت خارجه کنار گذاشته شدم. بازهم می توانم بازنشسته شوم. فکر می کنم این حق مردم است که چنین انتخابی را بکنند.»
آقای ظریف انتخاب احمدی نژاد در سال ۲۰۰۵ را شکست غرب در پاسخ به تلاش های دیپلماتیک دولت آقای خاتمی برای گفتگو می داند. وزیر امور خارجه می گوید «ایران یک سیاست باز توأم با تعامل در پیش گرفت.» اما واکنش غرب «بر اساس توهمات» بود. متأسفانه، گروهی در کاخ سفید بودند که بطور افراطی از دانش و درک محدود از واقعیات جهانی برخوردار بودند.
واکنش غرب به سیاست های دولت خاتمی خودخواهانه و به دور از واقعیات بود. ایرانی ها چنین واکنشی را در تباین با حیثیت و شرف خود دیدند. سیاست باز دولت خاتمی با خصومت و خواسته های بی حد غرب مواجه شد. در نتیجه ایرانیان شخصی را به عنوان رییس جمهوری و جانشین خاتمی برگزیدند که کاملا با رویکردهای دولت خاتمی تفاوت داشت.
نوعی احساس قربانی بودن در وجود ایرانیان نفوذ کرده است. آقای ظریف می گوید «هر سخنی از واشنگتن نسبت به ایرانیان توأم با بی احترامی و ارعاب بوده است. فشاری بود بر ایرانی ها که خیلی خیلی حساس بوده و بر روح و اعصاب مردم تأثیر می گذاشت و واکنش آنان را به همراه داشت.»
خانم رایت می گوید که به یاد آقای ظریف آورد که شعارهای ایرانی ها علیه آمریکایی ها بسیار بدتر و تحریک کننده تر از آنی بود که آمریکایی ها علیه ایرانی ها می گفتند. خانم رایت به شعارهای «مرگ بر آمریکا» در نمازهای جمعه اشاره دارد و از وزیر خارجه می پرسد چرا ایرانی ها نسبت به آن چه برای آمریکایی ها حساس است، حساسیت نشان نمی دادند.
آقای ظریف می گوید«ما درباره چیزی که از سوی مردم عادی در برابر آنچه از سوی رییس جمهوری آمریکا انجام گرفت، صحبت می کنیم.» منظور آقای ظریف به گزینه نظامی از سوی هم آقای اباما و هم آقای بوش در مقابله با بر نامه هسته ای ایران است.
وزیر خارجه می افزاید «مردم در ایران به ارعاب و فشار، واکنش منفی نشان می دهند، آنها نسبت به این چیزها حساسیت دارند... این گونه فشارها نارضایتی بین مردم بوجود می آورد، شعار ها در نماز جمعه نتیجه این ارعاب و فشار است.»
آقای ظریف در ادامه افزود «من به شما اطمینان میدهم که این مردم همانهائی هستند که بعد از یازده سپتامبر به آمریکائیها تسلیت گفتند و ابراز همدردی کردند، حتی به خیابانها ریختند، با شمع به دست، اتحاد خود را با آمریکایی ها اعلام داشتند. در دو هفته متوالی پس از حملات هیچ شعاری علیه آمریکایی ها در نمازهای جمعه نبود. آما چه چیزی آنرا تغییر داد؟ اعلامیه هایی از سوی دونالد رامسفلد و کاندولیزا رایس در تحقیر کردن ایرانی ها.»
وزیر خارجه می گوید که آمریکا باید در ۳۵ سال گذشته یاد گرفته باشد که ایرانی ها «واکنش بسیار مثبت به احترام می دهند. احترام کنید. احترام کردن شما را نمی کشد.»
خانم رایت می گوید که آقای ظریف به او گفت «دو نوع آینده وجود دارد: یک آینده با تضاد بیشتر، تنش بیشتر و عدم اعتماد بیشتر- اساسأ شبیه آنچه که در گذشته داشتیم. اما بیشتر از آن دیگر شاید قابل کنترل نباشد و شاید وخیم تر و خطرناک تر هم شود. این یک گزینه است که امیدوارم در مقابل ما قرار نگیرد.»
خانم رایت از وزیر خارجه می پرسد آیا چنین گزینشی به جنگ دیگری در خاورمیانه منجر می شود؟ هم آمریکا و هم اسرائیل هشدار داده اند که در صورت شکست تلاشهای دیپلماتیک، گزینه نظامی سر جای خود کماکان قرار دارد.
سرپرست هیات مذاکره کننده ایران می گوید «من درباره جنگ نگران نیستم. فقدان امنیت کلمه ای است که من به کار می برم- نبود امنیت، تشنج و مناقشه. «من فکر میک ردم که انسان های متمدن به جنگ دیگر متوسل نمی شوند. اما بعضی موارد افراد نمی توانند تصمیمات عقلانی بگیرند.»
اما، آینده نوع دوم مورد نظر وزیر خارجه ایران آینده ای است توأم با امید، موقعیتی که علیرغم اختلاف نظرها، قدرتهای جهان «می توانند روی موضوعات بسیار جدی مورد علاقه طرفین با هم همکاری کنند و آنرا مطرح کنند. این مواردی چون عدم امنیت ، افراط گرایی، تروریسم در خاورمیانه و افغانستان، و امکانات دیگر، از جمله ایران به عنوان یک منبع قابل اتکا برای تأمین انرژی اروپا.»
برای دهه ها، ایران یکی از دو ستون اصلی سیاست خارجی آمریکا در کنار اسرائیل در خاورمیانه بود. خانم رایت از آقای ظریف می پرسد ۳۵ سال پس از شکاف دیپلماتیک بین دو کشور، چه علایق مشترکی بین دو وجود دارد؟
آقای ظریف که به بذله گویی و شوخ طبعی مشهور است، گفت «آیا من از علایق مشترک حرف زدم؟ ایران یک منافع ملی-امنیتی در عدم تولید سلاحهای هسته ای دارد، اگر آمریکا هم چنین علاقه ای دارد، پس این یک وجه مشترک است. ایران دارای منافع ملی-امنیتی در آزادی کشتیرانی در خلیج فارس است.
ما دارای منافع ملی-امنیتی در ثبات منطقه ای هستیم. ما دارای منافع ملی-امنیتی در پیکار علیه تروریسم در افغانستان، بی ثباتی در افغانستان هستیم. ما دارای منافع ملی-امنیتی در ثبات و در حفظ دولت های با ثبات در منطقه هستیم. ما دارای منافع ملی-امنیتی در پایان بخشیدن به خونریزی در سوریه هستیم.»
در جمع بندی وزیر امور خارجه ایران گفت «اگر آنچه آمریکا به ظاهر می گوید بپذیریم، بین ما قرابت وجود دارد.»
نویسنده به یاد می آورد که نخستین بار آقای ظریف را در ۱۹۸۱ زمانی که جزء هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد بود دیده است، و می گوید از سپتامبر گذشته چهار بار در تهران و نیویورک با او دیدار و گفتگو داشته است. آقای ظریف اکنون وزیر خارجه و سرپرست هیئت نمایندگی ایران در مذاکرات هسته ای است که در تلاش برای نیل به توافقی جامع و نهائی تا مهلت ۲۹ تیر ماه است.
یک توافق جامع مطمئنا می تواند بر آینده سیاسی ایران تاثیر بگذارد. آقای ظریف می گوید «اگر بتوانیم به ملت ایران اطمینان و نشان دهیم که غرب در مذاکره و معامله با ایران بر اساس احترام و منافع و مصالح متقابل و در چارچوب همسان عمل می کند، در چنین حالتی مذاکره بر هر جنبه از سیاست خارجی ایران و بخش هایی از سیاست داخلی ایران اثرگذار خواهد بود.»
ایران و قدرت های جهانی در مذاکرات باید موارد اختلاف را مطرح کنند، اما آقای ظریف به نیل به یک توافق جامع امیدوار است. رابین رایت وقتی از دشواری رسیدن به توافق و خطوط قرمز بین ایران و آمریکا سخن به میان آورد، آقای ظریف چنین می گوید:«مسیر مذاکره هم سخت و هم آسان خواهد بود. آسان خواهد بود زیرا ما یک قرابت نظر بر اهداف داریم. ما سلاح هسته ای نمی خواهیم و آنها می خواهند مطمئن شوند ایران سلاح های هسته ای ندارد. اگر چنین چیزی خواسته آنهاست، به نظرم هم اکنون به این هدف رسیده اند. ما فقط باید مکانیزم توافق بر روند مذاکرات را بیابیم.»
آقای ظریف افزود «جزئیات ممکن است کاری سخت و طاقت فرسا باشد. بیشتر به دلیل این که کسانی نمی خواهند توافقی صورت پذیرد، آنهایی که منافع خود را در عدم توافق و مناقشه می بینند، کار را دشوار می کنند و هر چه در توان دارند انجام می دهند تا مانع توافق شوند.» احتمالا، آقای ظریف به مخالفان توافق در آمریکا، اسرائیل و ایران اشاره دارد. اما، او پیش بینی می کند که آنها با تجدید گروه بندی، خود را آماده برای گام بعدی در صورت توافق می کنند.
وزیر امور خارجه ایران می گوید «حالا، آنها با داشتن وقت خودشان را بسیج کردند احتمالأ با تاکتیک های تازه»، اما می افزاید «هنوز باور دارد آنها خواهند باخت. اما در عین حال کار را قدری بر آنانی که خواستار نتایج مثبت هستند ، سخت تر می کنند.»
برای ایران رعایت احترام این کشور در مذاکره مهم است.
سرپرست هیات مذاکره کننده ایرانی می گوید «احترام برای حقوق ایران» مهم است. ایران باور دارد که غنی سازی برای توسعه منابع جایگزین انرژی ضروری است. زیرا در طی یک نسل به دلیل افزایش مصارف داخلی نفت، ایران نخواهد توانست نفت به خارج صادر کند، که منبع اصلی در آمد کشور است.
ایران همچنین می خواهد موقعیت تاریخی خود را به عنوان یک مرکز علمی احیا کند، و توسعه انرژی هسته ای را در راستای این هدف اساسی می داند. اما، به گمان ایران، غرب خواستار مسدود کردن مسیر ایران برای نیل به چنین هدفی است.
خانم رایت می گوید آقای ظریف به او گفت:«مذاکرات هسته ای درباره توانایی هسته ای نیست. این گفتگوها درباره کلیت، حیثیت و شرف ایران است. اگر طرف مقابل اهمیت این تمامیت ،حیثیت و شرف را درک کند و این واقعیت را بفهمد که ایرانیان از قشرهای مختلف باور دارند که شرف شان برای فروش نیست، تکنولوژی و توسعه شان برای فروش نیست ... فقط در چنین حالتی است که به تفاهم با ما خواهند رسید.»
از یک جنبه، قلمرو بحث درباره برنامه هسته ای ایران در کنترل شورای عالی امنیت ملی است که مورد مشورت رهبر جمهور ی اسلامی قرار می گیرد. رهبر حرف نهایی را درباره برنامه هسته ای می زند. اما یک کمیته کوچکتری هم وجود دارد که رییس جمهوری هم از اعضای آن می باشد و به موارد مشخص درباره مذاکرات می پردازد.
آقای ظریف می گوید «مناظره و بحث در درون دولت ایران وجود دارد. بحث سازنده است، حال چه داغ و تند باشد و یا به شیوه دیگر. یک موضوع بسییار جدی است و دارای پیامدهای مهمی است که این خود دلیلی است برای دشوار بودن تصمیم گیری. بی اعتمادی وجود دارد، بی اعتمادی نسبت به غرب. بنابر این هر گامی امیدوارم با احتیاط و ملاحظه بر داشته شود.»
خانم رایت می گوید در ماه مارس در تهران از وزیر خارجه پرسید که توافق بر سر برنامه هسته ای تا چه حد به شخص او بستگی دارد و پاسخ آقای ظریف چنین بود « من نمیدانم». اما ناگهان دستیاری که در آنجا حضور داشت، گفت ۹۰ در صد نتایج گفتگوها به او بستیگی دارد که البته آقای ظریف گفت «امیدوارم این حرف واقعیت نداشته باشد.»
حتی در فضای سیاسی کنترل شده ایران حسن روحانی و محمود احمدی نژاد، دو چهره سیاسی کاملأ متفاوت هستند مخصوصأ در امور سیاسیت خارجی.
وزیر خارجه ایران با اشاره به مواضع خود و رییس جمهوری روحانی می گوید «ما یک رویکرد متفاوت در رابطه با جهان برگزیدیم. ما لزوما جهان را سیاه و سفید نمی بینیم. ما باور داریم امکان مشارکت و تعامل وجود دارد. ما باور داریم لزومأ نیازی به توافق نیست تا با کسی بتوانیم باب گفتگو را باز کنیم، گفتگو کنیم، یا به تفاهم برسیم.»
آقای ظریف در ادامه افزود «در نهایت، ما بیشتر متکی بنفس هستیم. بنابراین ما باور داریم که بتوانیم مذاکره کنیم و به اهداف مان نائل شویم زیرا ما توانایی آن را داریم که نقطه نظرهای مان را بطور منطقی مطرح کنیم و طرف های مذاکره را متقاعد کنیم که می توانند با ما به توافق برسند.»
علیرغم، آنچه گفته شد هیچ مانعی برای بازگشت جمهوری اسلامی به مواضع تندروها وجود ندارد. وزیر خارجه ظریف می گوید «رای دهندگان می توانند ما را به خانه هایمان بر گردانند. من در سن ۴۷ سالگی با انتخاب دولت احمدی نژاد از وزارت خارجه کنار گذاشته شدم. بازهم می توانم بازنشسته شوم. فکر می کنم این حق مردم است که چنین انتخابی را بکنند.»
آقای ظریف انتخاب احمدی نژاد در سال ۲۰۰۵ را شکست غرب در پاسخ به تلاش های دیپلماتیک دولت آقای خاتمی برای گفتگو می داند. وزیر امور خارجه می گوید «ایران یک سیاست باز توأم با تعامل در پیش گرفت.» اما واکنش غرب «بر اساس توهمات» بود. متأسفانه، گروهی در کاخ سفید بودند که بطور افراطی از دانش و درک محدود از واقعیات جهانی برخوردار بودند.
واکنش غرب به سیاست های دولت خاتمی خودخواهانه و به دور از واقعیات بود. ایرانی ها چنین واکنشی را در تباین با حیثیت و شرف خود دیدند. سیاست باز دولت خاتمی با خصومت و خواسته های بی حد غرب مواجه شد. در نتیجه ایرانیان شخصی را به عنوان رییس جمهوری و جانشین خاتمی برگزیدند که کاملا با رویکردهای دولت خاتمی تفاوت داشت.
نوعی احساس قربانی بودن در وجود ایرانیان نفوذ کرده است. آقای ظریف می گوید «هر سخنی از واشنگتن نسبت به ایرانیان توأم با بی احترامی و ارعاب بوده است. فشاری بود بر ایرانی ها که خیلی خیلی حساس بوده و بر روح و اعصاب مردم تأثیر می گذاشت و واکنش آنان را به همراه داشت.»
خانم رایت می گوید که به یاد آقای ظریف آورد که شعارهای ایرانی ها علیه آمریکایی ها بسیار بدتر و تحریک کننده تر از آنی بود که آمریکایی ها علیه ایرانی ها می گفتند. خانم رایت به شعارهای «مرگ بر آمریکا» در نمازهای جمعه اشاره دارد و از وزیر خارجه می پرسد چرا ایرانی ها نسبت به آن چه برای آمریکایی ها حساس است، حساسیت نشان نمی دادند.
آقای ظریف می گوید«ما درباره چیزی که از سوی مردم عادی در برابر آنچه از سوی رییس جمهوری آمریکا انجام گرفت، صحبت می کنیم.» منظور آقای ظریف به گزینه نظامی از سوی هم آقای اباما و هم آقای بوش در مقابله با بر نامه هسته ای ایران است.
وزیر خارجه می افزاید «مردم در ایران به ارعاب و فشار، واکنش منفی نشان می دهند، آنها نسبت به این چیزها حساسیت دارند... این گونه فشارها نارضایتی بین مردم بوجود می آورد، شعار ها در نماز جمعه نتیجه این ارعاب و فشار است.»
آقای ظریف در ادامه افزود «من به شما اطمینان میدهم که این مردم همانهائی هستند که بعد از یازده سپتامبر به آمریکائیها تسلیت گفتند و ابراز همدردی کردند، حتی به خیابانها ریختند، با شمع به دست، اتحاد خود را با آمریکایی ها اعلام داشتند. در دو هفته متوالی پس از حملات هیچ شعاری علیه آمریکایی ها در نمازهای جمعه نبود. آما چه چیزی آنرا تغییر داد؟ اعلامیه هایی از سوی دونالد رامسفلد و کاندولیزا رایس در تحقیر کردن ایرانی ها.»
وزیر خارجه می گوید که آمریکا باید در ۳۵ سال گذشته یاد گرفته باشد که ایرانی ها «واکنش بسیار مثبت به احترام می دهند. احترام کنید. احترام کردن شما را نمی کشد.»
خانم رایت می گوید که آقای ظریف به او گفت «دو نوع آینده وجود دارد: یک آینده با تضاد بیشتر، تنش بیشتر و عدم اعتماد بیشتر- اساسأ شبیه آنچه که در گذشته داشتیم. اما بیشتر از آن دیگر شاید قابل کنترل نباشد و شاید وخیم تر و خطرناک تر هم شود. این یک گزینه است که امیدوارم در مقابل ما قرار نگیرد.»
خانم رایت از وزیر خارجه می پرسد آیا چنین گزینشی به جنگ دیگری در خاورمیانه منجر می شود؟ هم آمریکا و هم اسرائیل هشدار داده اند که در صورت شکست تلاشهای دیپلماتیک، گزینه نظامی سر جای خود کماکان قرار دارد.
سرپرست هیات مذاکره کننده ایران می گوید «من درباره جنگ نگران نیستم. فقدان امنیت کلمه ای است که من به کار می برم- نبود امنیت، تشنج و مناقشه. «من فکر میک ردم که انسان های متمدن به جنگ دیگر متوسل نمی شوند. اما بعضی موارد افراد نمی توانند تصمیمات عقلانی بگیرند.»
اما، آینده نوع دوم مورد نظر وزیر خارجه ایران آینده ای است توأم با امید، موقعیتی که علیرغم اختلاف نظرها، قدرتهای جهان «می توانند روی موضوعات بسیار جدی مورد علاقه طرفین با هم همکاری کنند و آنرا مطرح کنند. این مواردی چون عدم امنیت ، افراط گرایی، تروریسم در خاورمیانه و افغانستان، و امکانات دیگر، از جمله ایران به عنوان یک منبع قابل اتکا برای تأمین انرژی اروپا.»
برای دهه ها، ایران یکی از دو ستون اصلی سیاست خارجی آمریکا در کنار اسرائیل در خاورمیانه بود. خانم رایت از آقای ظریف می پرسد ۳۵ سال پس از شکاف دیپلماتیک بین دو کشور، چه علایق مشترکی بین دو وجود دارد؟
آقای ظریف که به بذله گویی و شوخ طبعی مشهور است، گفت «آیا من از علایق مشترک حرف زدم؟ ایران یک منافع ملی-امنیتی در عدم تولید سلاحهای هسته ای دارد، اگر آمریکا هم چنین علاقه ای دارد، پس این یک وجه مشترک است. ایران دارای منافع ملی-امنیتی در آزادی کشتیرانی در خلیج فارس است.
ما دارای منافع ملی-امنیتی در ثبات منطقه ای هستیم. ما دارای منافع ملی-امنیتی در پیکار علیه تروریسم در افغانستان، بی ثباتی در افغانستان هستیم. ما دارای منافع ملی-امنیتی در ثبات و در حفظ دولت های با ثبات در منطقه هستیم. ما دارای منافع ملی-امنیتی در پایان بخشیدن به خونریزی در سوریه هستیم.»
در جمع بندی وزیر امور خارجه ایران گفت «اگر آنچه آمریکا به ظاهر می گوید بپذیریم، بین ما قرابت وجود دارد.»