مقابله با بحران کم آبی در ایران

بستر خشک رودخانه «زاینده رود» در اصفهان

مقاله چاندران نایر، نویسنده، موسس و مدیر اجرایی «موسسه جهانی برای فردا»، در روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز

اصفهان هنگام اوج خود در دوران صفویه، به قدری باشکوه بود که به خاطر بلوارهایش، کاخ هایش، پل های سرپوشیده و مسجدهایش که بسیاری از آنها تا به امروز هم باقی مانده اند، لقب «نصف جهان» را به خود گرفته بود. این شهر که امروز ۲ میلیون نفر جمعیت دارد، و سومین شهر بزرگ کشور است، یک چهار راه فرهنگی بود که مردم را از سراسر جهان جذب می کرد.

مهمترین شریانی که از این شهر عبور می کند، زاینده رود است، یک شاهراه آبی که باعث تغذیه و رشد برخی از اولین تمدن های ثبت شده در تاریخ، و حفظ مردم اصفهان تا دوران مدرن شده است. اما دو سال است که رودخانه زاینده رود کاملا خشک شده است. اینگونه نیست که کرانه رودخانه عقب کشیده باشد، بلکه اصلا دیگر وجود ندارد و کویر جایگزین آن شده است.

رودخانه رو به موت زاینده رود بارزترین نشانه بحران آب است. بحرانی که موجودیت اصفهان را به طور جدی تهدید می کند. سطح آب های زیرزمینی کاهش یافته اند، چاه ها خشک شده اند و اکوسیستم نابود شده است. این بحران نیازمند گام های جدی دولت در سطح سراسری و محلی است که به مسئله سیاست های نامناسب و شکست خورده دولت های قبل بپردازد. بحران کم آبی همچنین می تواند برای غرب در دوران دشوار روابطش با تهران، فرصتی برای یافتن زمینه های مشترک ایجاد کند.

دلایل بحران آب اصفهان بسیار است، اما گرفتاری با یک خشکسالی شدید در سال ۱۹۹۹ آغاز شد که گریبان بخش های وسیعی از کشور را گرفت. در منطقه اصفهان، خشکسالی در سال ۲۰۰۸ بدتر شد و همچنان ادامه دارد. این وضعیت سخت، اما قابل مدیریت، به خاطر سوء مدیریت سیاسی بسیار بدتر شد.

در دوران محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری قبلی، که از سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴) تا ۲۰۱۳ (۱۳۹۲) در قدرت بود، دولت او کنترل حوضه های آبریز را از تحت مدیریت واحد یک سازمان مسوول خارج کرد، و مدیریت آنها را بین مقامات استان هایی که این منابع از استان هایشان عبور می کرد، و به دنبال منافع خود بودند، تقسیم کرد. مقامات استانی نیز منابع آبی را برای مصرف در کشاورزی، صنعت، و مصرف خانگی اختصاص دادند، بدون آنکه به حفاظت از ذخایر آبی توجهی کنند. این تصمیم یک اقدام با انگیزه های سیاسی بود که در کوتاه مدت محبوب واقع شد، اما باعث ایجاد یک «رقابت مخرب» در عرصه منابع محدود آب ایران شد. یارانه های سخاوتمندانه به کشاورزان باعث شد آنها زمین های زراعی خود را بدون توجه به قیمت محصولات در بازار، و یا بدون در نظر گرفتن حفاظت از منابع آبی، از آب اشباع کنند. علاوه بر یارانه ها، مقامات استانی گسترش صنایعی را تشویق کردند که به آب زیاد نیاز دارد، مانند صنایع فولاد، بدون آنکه به تاثیر این صنایع آب بَر در پایین دست توجه کنند.

افزایش سریع جمعیت ایران نیز کمکی نکرد. جمعیت ایران طی ۴۰ سال گذشته بیش از دو برابر شده است و نسل جدید سبک زندگی مدرن با مصرف آب زیادی را اتخاذ کرده است. مصرف آب لوله کشی شده در اصفهان ۷۰ درصد بالاتر از میانگین جهانی است، آن هم در منطقه ای که میزان بارندگی تنها یک سوم میانگین جهانی است.

مشکل مرکزی همچنان عدم تمایل مقامات برای استفاده از ابزار قیمت گذاری است، آنها می ترسند جامعه این سیاست را رد کند. از زمان انتخاب حسن روحانی در سال گذشته، رئیس جمهوری ایران بارها در مورد نیاز کشور به برداشتن سیاست های آبی دولت قبلی سخن گفته است. اما این امر نیازمند لغو قوانین پوپولیستی است، آن هم در دوره ای که هم اکنون اقدام او برای لغو برخی از این سیاست ها، با اشتیاق گروه های ذینفع برای حفظ آنها مواجه شده است.

اگر اراده سیاسی وجود داشته باشد، و آقای روحانی حمایت لازم را جلب کند، لازم است که دولت او مدیریت یکپارچه حوضه رودخانه ها را زیر نظر یک سازمان واحد بیاورد. سازمانی که قدرت وضع مقررات سفت و سخت را داشته باشد، و همچنین به طور جدی برنامه هایی را که برای توسعه استان ها دنبال می شود، مورد بازبینی قرار دهد. یارانه های مخرب و پر هزینه باید کنار گذاشته شوند، و قیمت آب در منطقه اصفهان باید هم برای مصرف صنعتی، و هم مصارف کشاورزی افزایش یابد. در صورتی که مقامات محلی ثابت کنند که حاضر نباشند با گرفتن تصمیمات سخت پایگاه رای دهندگان محلی خود را عصبانی کنند، دولت سراسری باید وارد عمل شود و دخالت کند. همچنین در فناوری هایی که بازدهی آب بالا است، باید سرمایه گذاری شود. درست نظیر کشورهایی مثل ژاپن که منابع در آن کمیاب است و به شدت در فناوری هایی که بهره وری بالای انرژی دارند سرمایه گذاری کرده اند، کشورهایی که منابع آب در آنها کمیاب است باید کار مشابهی انجام دهند. اقدام سریع در این باره کمک می کند که ایجاد تعادل بین توسعه اقتصادی و حفظ منابع آب کمتر دردناک باشد.

اما حتی این اقدامات ممکن است برای معکوس کردن روند بیابان زایی فعلی در ایران کافی نباشد که در آن صورت، باید مصرف آب خانگی نیز جیره بندی شود. این کار نیازمند نصب سیستم های اندازه گیری (پیشرفته) مصرف آب خانگی و اجرای یک نظام قیمت گذاری است که مصرف کنندگان بالا، از جمله صنایع باید هزینه بیشتری بپردازند.

ایران همچنین می تواند از کمک خارجی بهره مند شود. بحران آب در حقیقت فرصتی است برای آنکه ایران، غرب و دیگر نقاط جهان تا حدی نزدیک شوند. کشورهای غربی باید با ایران تماس بگیرند و پیشنهاد تشکیل یک هیئت بین المللی را بدهند که در امور بحران آب و مسائل محیط زیستی به طور کل، به ایران مشاوره دهد. این پیشنهاد ممکن است آرمانگرایانه به نظر برسد، اما نمونه های قبلی خوب زیادی از این نوع وجود دارد که شامل شورای چین برای همکاری های بین المللی در امور محیط زیست و توسعه می شود، هیئتی که در سال ۱۹۹۲ ایجاد شد که به چین در مسائل محیط زیستی مشورت می دهد و اعضای آن شامل نمایندگانی از چند کشور غربی هستند.

بخش خصوصی نیز باید وارد عمل شود. بسیاری از مواقع مسائل محیط زیستی به نوعی بیان می شوند که بخش خصوصی و دولتی را مقابل هم قرار می دهند. اما بیشتر مسائل مربوط به «پایداری» (محیط زیست) به همکاری بخش خصوصی و بخش دولتی نیاز دارد. بسیاری از راه حل هایی که برای ایران وجود دارد، مثل استفاده از کنتورهای پیشرفته اندازه گیری مصرف آب منازل، سیستم های شناسایی نشت آب، یا جایگزینی لوله های ناکارآمد آب، به سرمایه گذاری های نقدی بزرگ نیاز دارد که بخش خصوصی می تواند آنها را فراهم کند و همراه آن سرمایه گذاری ها، از بهترین فناوری های بین المللی استفاده کرد.

در زمانی که بسیاری از کشورهای غربی، از جمله هر دو کشور ایالات متحده آمریکا و بریتانیا، به دنبال روابط سازنده تر با ایران هستند، و در زمانی که حسن روحانی در سازمان ملل متحد گفت که روابط بین ایران و دنیای خارج قرار نیست برای همیشه بد باشد، حفظ آب یک موضوع بسیار عالی برای آغاز همکاری میان دو طرف است. این موضوعی است که همه بر سر آن توافق دارند: کمبود آب در ایران به نفع هیچ کس نیست.