لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ ایران ۰۳:۴۳

تحلیل: اوباما برای شکست «دولت اسلامی» به ایران نیاز دارد


عده ای از افراد داعش. عکس از رویترز
عده ای از افراد داعش. عکس از رویترز

ویلیام کوانت در بخش نظرات وبسایت خبرگزاری رویترز در مقاله ای تحلیلی می نویسد باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، چهارشنبه شب سخنانی ایراد کرد که برای مردم آمریکا، که اعتماد خود را به فرمانده کل قوای آمریکا ازدست داده اند، طراحی شده بود.

به باور نویسنده مقاله، بیشتر این سخنرانی درباره موضع گیری او بود؛ ما محکم و قاطعیم، وارد میدان می شویم، پیروز می شویم، اما همه این ها را نه با پوتین پوشان نیروی زمینی، بلکه با نیروی هوایی مان، و با همکاری دوستان و متحدان مان انجام می دهیم.

اوباما وعده داد که این مأموریت تکرار آنچه در افغانستان و عراق روی داد (یعنی جنگ های دوران جورج بوش) نخواهد بود- بلکه بیشتر به عملیات علیه القاعده شباهت خواهد داشت – فراموش نکنید که اوسامه بن لادن در این عملیات کشته شد!- و به شیوه بمباران های هوایی مداوم اسلام گرایان افراطی در سومالی و یمن است.

نویسنده مقاله می نویسد: اما رئیس جمهوری باید بداند که نمی توان با دولت اسلامی مانند شورشیان سومالی و یمن رفتار کرد. موجب اصلی نگرانی از دولت اسلامی آن است که این گروه، برخلاف گروه های مسلح خشن دیگر، محل مشخصی ندارد. دولتی جنینی است که حکومت بر مناطق وسیع سنی نشین عراق و سوریه را تازه آغاز کرده است. به همین دلیل نمی توان آن را با بمباران به ورطه فراموشی و نابودی راند، و کافی نیست که رهبراصلی آن را با یورشی ماهرانه و حساب شده از مکمن بیرون کشید- چنان که در پاکستان شاهد بودیم.

ویلیام کوانت می نویسد: برای بازپس گرفتن سرزمین های تحت اشغال دولت اسلامی به چکمه پوشان زمینی نیاز است. اما رئیس جمهوری گفته است این چکمه پوشان از ما نخواهند بود. پس از کجا می آیند؟

به نوشته او، عراق مورد آسان تری است. بغداد دولتی جدید یافته که می تواند به بازسازی نیروهای حافظ امنیت و جذب نیروهای پیشمرگه کرد در شمال کشور و برخی طایفه های سنی در استان انبار قادر باشد.

هرچند که در حال حاضر این از مقوله امید است تا واقعیت. اما آمادگی نیروهای زمینی عراق برای مقابله با نیروهای دولت اسلامی امری بسیار خطیر است. بویژه وقتی نبرد بر سر موصل، دومین شهر عراق، در مرکز اهمیت قرار گیرد. در نهایت با از دست دادن موصل بود که پرده از اهمیت خطر این پیکار جویان کنار رفت و با بازپس گرفتن موصل است که نخستین نشانه عمده برگشتن بخت از دولت اسلامی پدیدار می شود.

ویلیام کوانت در پاسخ به این پرسش که آیا این امر عملی است؟ می گوید، به نظرمن آری. اما تنها در صورتی که برخی شرایط مهیا باشد. که آن هم چیزی بیش از صرفاً کار کردن با دوستان و متحدان و انجام بمباران های بی خطر است.

او می نویسد: با این حال مهم آنست که در قدرت دولت اسلامی مبالغه نکنیم. دولت اسلامی شاید حدود ۲۰ هزار سرباز مسلح داشته باشد که در چند محل استراتژیک – و مهم تر از همه، در موصل عراق و در رقه در سوریه، پراکنده اند. افرادشان خشن و بی رحمند و تاکنون موفقیت شان تا حد زیادی مدیون تفرقه دشمنان و روحیه پایین نیروهای عراقی و سوری بوده است- اما شکست ناپذیر نیستند.

ویلیام کوانت، می نویسد: واشنگتن نیاز دارد برای گردآوردن ائتلافی از نیروهای قادر به برگرداندن مسیر در عراق، همراه با پشتیبانی هوایی آمریکا، در بیرون چارچوب «دوستان و متحدان» روابطی برقرار کند. باید از کشورهای سعودی، حاشیه خلیج فارس، و ناتو- و خلاصه طرف هایی که جان کری وزیر خارجه دل به لطفشان بسته، فراتر برود.

اوباما در سخنانش نامی از ایران نبرد. با این حال در صحنه عراق، ایران بازیگر نقش مرکزی است. ایران نفوذی قوی و گسترده در دولت جدید حیدر العبادی، و شبه نظامیان شیعه و کرد عراق دارد که همه آنان با دولت اسلامی مخالفند. بسیج مؤثر این نیروها بدون دست کم همکاری خاموش با ایران، کاری دشوار است.

بنابراین، دولت اوباما، به عنوان بخشی از مذاکرات جاری واشنگتن با ایران درباره مسئله اتمی، باید برای تعیین چگونگی جنگ با دولت اسلامی – نخست در عراق و بعد در سوریه- با ایران وارد مذاکراتی شود که به زبان دیپلماسی «جانبی» خوانده می شود اما بسیار کلیدی است. واشنگتن به عنوان بخشی از استراتژی حساب شده خود علیه دولت اسلامی به ارتقای روابط خود با تهران نیازمند خواهد شد.

توافق با ایران بر سر برنامه هسته ای این کشور در چندماه آینده به نظر امکان پذیر می آید. این توافق به جای خود بسیار حیاتی ست. اما گامی مهم در ساختن اردوگاهی علیه دولت اسلامی نیز هست.

کوانت می نویسد، در استراتژی مبارزه با این جهادی ها، بخش مربوط به سوریه پیچیده تر است- که بخشی از آن به دلیل آنست که خود واشنگتن هرگونه تعامل با رژیم سوریه را به عنوان بخشی از استراتژی خود قرار داده است.

اوباما در سال ۲۰۱۱ ازسر بی دقتی اعلام کرد: «اسد باید برود». اما هیچ یرنامه ای برای عملی کردن آن نداشت. او هنوز هم به این شعار چسبیده است، هرچند که اکنون برای بیشتر ناظران روشن شده که این رژیم سقوط نخواهد کرد؛ و حکومت بشار الاسد، رئیس جمهوری سوریه، قادر به نبردی مؤثر با دولت اسلامی نخواهد بود مگر آن که جنگیدنش با جنگ جویانی که واشنگتن بر آن ها برچسب «شورشیان میانه رو »زده، به پایان رسد.

رژیم اسد، بی سروصدا، در واقع در حال مذاکره با شورشیان برسر انجام یک سلسله آتش بس در نواحی غربی سوریه، به استثنای حلب است -که نبردی سهمگین در آن جریان دارد. این نبرد هدیه ای برای دولت اسلامی شمرده می شود. ما و «دوستان و متحدان ما» - و برخی از مخالفان ما (روسیه، ایران، چین) – باید به ایجاد نوعی آتش بس اولیه میان شورشیان و رژیم سوریه در منطقه حلب - با پشتیبانی نیروی هوایی آن که مورد تحریم های بین المللی قرار گرفته، و با این درک که اولویت برای هردو طرف شکست دادن دولت اسلامی است – نائل آییم. امکان دارد سازمان ملل هم قطعنامه ای صادر کند. رژیم اسد و شورشیان میانه رو هم باید برای آغاز گفت و گوهای جدی برای انتقال قدرت سیاسی تحت فشار قرار گیرند.

البته در گفت و گوهای ژنو در اوایل سال جاری، این طرح به طرزی ولرم مطرح شد و به جایی نرسید. اما آن مذاکرات مربوط به قبل از آشکار شدن خطر داعش بود. بدون چنین مذاکراتی سوریه احتمالاً به بلای جنگ داخلی طولانی و سراسری گرفتار خواهد شد. لبنان در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ را به یاد آورید...

در صورت شکست دولت اسلامی درسوریه - پس از شکست آن در عراق- چارچوبی برای ایجاد دولتی قانونی در سوریه لازم خواهد آمد. یعنی دولتی که همه بخش های جامعه سوریه- علوی ها، مسیحیان، سنیان و کردها –در آن مشارکت داشته باشند.

این همچنین به این معنی ست که کشورهای بیگانه ای چون ترکیه و عربستان سعودی نیز باید از اشتیاق خود برای سرنگون سازی خاندان اسد و واسطه گانی چون ایران دست بردارند. مصر و روسیه نیز باید برای رساندن رژیم اسد به نقطه ای که انتقال سیاسی فراگیر و اساسی را ممکن سازد، دست به کار شوند.

کوانت می نویسد: درسی که باید از گسترش سریع خطری چون دولت اسلامی آموخت آن است که وقتی دولت های رسمی به ورطه سقوط می رسند، مانند آن چه در سوریه، عراق، یمن، لیبی، سومالی و سودان جنوبی شاهدیم، رویداد های ناخوشایندی روی خواهد داد. دست کم، دولت های قانونی- مانند آنچه در ترکیه، الجزایر، مراکش، تونس، مصر و ایران وجود دارد- درجه ای از نظم و امنیت را در کشورشان برقرار می کنند. برخی از آن ها حتی اندکی آزادی و آبادی نیز برای مردم خود فراهم می آورند. در هیچ یک از آنها نمی توان آن خشونت ویرانگری را مشاهده کرد که اکنون دارد عراق و سوریه را- که زمانی دولت هایی سرفراز بودند- درکام خود فرو می بلعد.

---------------------------------------------

برگردان فارسی اين مقاله تنها به جهت اطلاع‌رسانی منتشر شده و نظرات بيان شده در آن، الزاماً بازتاب ديدگاه صدای آمريکا نيست.

XS
SM
MD
LG