خلاصه ای از مقاله محسن میلانی در نشریه فارین افیرز
ایران بی اعتمادی تاریخی عمیقی به روسیه دارد. هیچ کشوری بیش از روسیه در قرن های اخیر بخش هایی از سرزمین ایران را تصاحب نکرده است.
پس از جنگ جهانی دوم، ارتش سرخ بر خلاف نیروهای بریتانیایی و آمریکایی از ترک ایران سر باز زد و مسکو دو جمهوری دست نشانده با عمری کوتاه در آذربایجان و کردستان را بنا گذاشت. در آخر فشارهای دیپلماتیک آمریکا طی سال های ۱۳۲۵ و ۱۳۲۶ باعث شد ارتش اشغالگر از ایران خارج شود.
بی اعتمادی ایران به روسیه پس از انقلاب ۱۳۵۷ زمانی که ایران به اتحاد استراتژیک اش با ایالات متحده پایان داد، رو به افول گذاشت. در عین حال، ایران از اتحاد جماهیر شوروی برای اشغال افغانستان و حمایت اش از عراق طی جنگ هشت ساله ایران و عراق به شدت انتقاد کرد.
آیت الله خمینی در نامه ای سرگشاده به میخاییل گورباچف در دی ماه ۱۳۶۷ اعلام کرد که ایران همسایه ای خوب برای اتحاد جماهیر شوروی خواهد بود و هشدار داد که کمونیسم سقوط خواهد کرد. جوهر امضای توافقنامه های تهران با مسکو خشک نشده بود که شوروی فروپاشید، اما روابط دوجانبه دو کشور ادامه یافت.
روسیه در پی تلاش های غرب برای تقویت ناتو، از تلاش برای باز یافتن جایگاه یک ابرقدرت دست نکشید. همان گونه که پطر کبیر رویای استفاده از ایران برای دسترسی به آب های گرم خلیج فارس و فراتر از آن را داشت، جانشین های او ایران را پلی امن برای ورود دوباره به خاورمیانه می بینند.
تهران با بازی روسیه آشنا است، اما دلایل خود را برای همراهی با مسکو دارد. روسیه همچنان یک قدرت نظامی در برابر ایالات متحده است که خواهان جهانی چند قطبی است.
مسکو در عین حال بارها ایران را در معاملات سیاسی اش با آمریکا فروخته است: خاطرات معامله سری ال گور، معاون ریاست جمهوری آمریکا، با نخست وزیر روسیه ویکتور چرنومردین در سال ۱۳۷۳ هنوز زنده است. آن معامله خواهان توقف فروش تسلیحات روسیه به ایران تا سال ۱۳۷۷ در ازای تعهد آمریکا به عدم وضع تحریم بر روسیه بود. هر چند فروش تسلیحات ادامه یافت، اما پنهانکاری در این معامله سوء ظن تهران نسبت به اعتمادپذیری روس ها را افزایش داد.
روسیه همچنین در وضع تحریم های فلج کننده شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران از حق وتوی اش استفاده نکرد. جنجال بر سر این که مسکو موشک های دفاعی اس سیصد را به جمهوری اسلامی تحویل نداد آخرین نمونه از دلایل بدبینی ایران به روسیه است.
علی رغم تمام این موارد پس از سفر ولادیمیر پوتین، رییس جمهوری روسیه، به تهران و دیدار او با آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، دو کشور تعمیق روابط اقتصادی و نظامی دوجانبه را متعهد شدند.
روسیه همچنین در وضع تحریم های فلج کننده شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران از حق وتوی اش استفاده نکرد
نظم سیاسی که بریتانیا و فرانسه پس از جنگ جهانی اول در خاورمیانه بنا کردند، در حال سقوط است. ایران به نبرد بر سر آینده سوریه به عنوان عاملی تعیین کننده در شکل دادن به نظم جدید منطقه نگاه می کند.
تهران با درک این که واشنگتن بعید است از اولویت های منطقه ای اش حمایت کند، همکاری با روسیه را راهی موثر برای تقویت دست خود در منطقه می بیند.
از این رو، تصمیم ایران به دادن اجازه به روسیه برای استفاده از پایگاه هوایی نوژه همدان باید زنگ بیدار باشی برای آمریکا باشد.
ایران پیامی صریح درباره عزم اش به حمایت از بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، می فرستد. در عین حال، از آن جایی که تهران نسبت به سیاست های دولت بعدی آمریکا تصویر روشنی ندارد خود را بیشتر درگیر همکاری های نظامی و امنیتی با روسیه می کند.
در حال حاضر، سیاست خارجی ایران به روشنی بیشتر شرق محور شده است تا غرب محور. تمایل به سوی روسیه تاکتیکی است. اما اگر ایران به متحد استراتژیک روسیه بدل شود پیامدهای منفی عمیقی برای واشنگتن خواهد داشت. برای نمونه، ایران و روسیه می توانند یک بلوک ضد آمریکایی در آسیای مرکزی و منطقه قفقاز تشکیل دهند.
برای پرهیز از چنین عاقبتی، ایالات متحده باید ایران را به موضع قبلی «نه شرقی نه غربی» اش برگرداند. برای این مهم، پرزیدنت اوباما می تواند پیش از ترک کاخ سفید مبنایی محکم برای اجرای تمام بندهای توافق هسته ای و بهبود روابط اقتصادی میان ایران و آمریکا بگذارد.
باراک اوباما می تواند تدابیری برای اطمینان از نهایی شدن قرارداد مقدماتی ایران با بویینگ و ایرباس برای خرید هواپیماهای مسافری اتخاذ کند. این در مقابل، به بازگشت دوباره ایران به اقتصاد جهانی و تقویت موضع میانه روها در ایران منجر خواهد شد؛ افرادی که خواهان یک سیاست خارجی متعادل یا دست کم بیطرف هستند.