وبسايت راديوی سراسری آمريکا (NPR)، در مقالهای با عنوان «پنج راه ممکن پيش روی ايران آينده، از فاجعه تا اميد» نوشت که نظر کارشناسان امور ایران را درباره آيندهای که ايران برای خود رقم خواهد زد، پرسيده و پاسخهای آنها را به صورت پنج امکان مشخص برشمرده است.
نظریه اول سناريوی نااميدی متقابل است، که مهدی خلجی آن را مطرح میکند.
آقای خلجی که زمانی طلبه حوزه علميه قم بوده و اکنون خود را «آيت الله شفا يافته» مینامد، تحليلگر انستيتوی واشنگتن برای سياستگذاری خاور نزديک است و میگويد، به تصور وی هيچکس آن چيزی را که میخواهد از توافق اتمی بهدست نخواهد آورد. شرکتهای بزرگ بينالمللی هم از سرمايهگذاریهای عمده در ايران خودداری خواهند ورزيد چون میدانند که درها دوباره به روی ايران بسته خواهد شد.
نظیریه دوم بستن تدريجی است، که کريم سجادپور آن را مطرح میکند.
در اين سناريو، روحانيون ايران قدرت را رها نخواهند کرد و بطور روز افزونی بیاعتبار خواهند شد. نظام در سالهای دور در آينده در هم فروخواهد ريخت، مانند آنچه که در شوروی سابق پيش آمد. اين تصوير مطلوب سياستگذاران آمريکايی است، اما سجادپور هشدار میدهد که پس از فروريزی نظام جمهوری اسلامی، نظامی که از دل آن بيرون خواهد آمد بيشتر شبيه رژيم پوتين در روسيه خواهد بود.
سومین نظریه سناریوی استقبال از خطر است، که از سوی فردريک کیگن در انستيتوی آمريکن اینترپرايز مطرح شده است.
آقای کیگن که از مخالفان سرسخت توافق اتمی است میگويد که ايرانیها تا آنجا که توافق موجب دخالتی در کارشان نشود به آن احترام خواهند گذاشت، اما از آنجايی که توافق اتمی صرفا بخشی از تحريمها را لغو خواهد کرد – زيرا تحريمهايی هم هست که به دلايل ديگری وضع شدهاند – آنگاه خواهيم ديد که ايران تهديد به ناديده گرفتن توافق کند.
نظریه چهارم مبتنی بر کمی اميد است، و هاله اسفندياری که در سال ۲۰۰۷ در ايران زندانی شده و اکنون در مرکز تحقيقات ويلسون کار میکند آن را در میان گذاشته است.
به اعتقاد وی اکنون نوبت آقای حسن روحانی است تا به ديگر وعدههای انتخاباتیاش عمل و جامعه را باز کند. البته وی اعتقاد ندارد که باز شدن جامعه يک شبه عملی است. آيا از درون اين کوششها جامعهای بازتر بيرون خواهد آمد؟ هاله اسفندياری میگويد چاره ديگری نيست.
و بالاخره احتمال پنجم مبتنی بر بازشدن تدريجی جامعه است، که رابين رايت روزنامه نگار و نويسنده معروف آمريکايی آن را تبليغ میکند.