مقاله ای از کاترینا وندن هیوول برای واشنگتن پست
توافق هسته ای ایران که از سوی سردبیری واشنگتن پست «مهم ترین توافق دیپلماتیک آمریکا طی دهه ها» توصیف شده است، با دفاع اکثریت دموکرات در سنا با وجود تلاش های جمهوریخواهان برای شکست آن به پیش خواهد رفت. دستاورد دشوار یک مصالحه دیپلماتیک بر فانتزی پوچ پر هیاهوی اقدام نظامی چیره شد. اکنون پرسش این است: قدم بعدی چیست؟
پس از حمایت زودهنگام کاندیداهای انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری حزب دموکرات، هیلاری کلینتون، برنی سندرز، و مارتین اوملی، و فشار فعالان در صحنه؛ دموکرات ها در مجلس نمایندگان و سنا برای دفاع از توافق صف کشیدند (به استثناء سناتور چارلز شومر از ایالت نیویورک که امید دارد با وجود این موضعش رهبر بعدی دموکرات ها در سنا باشد).
اما اکنون، مخالفان و حامیان تهدید می کنند توافق را در تولد آن فلج کنند. دولت اوباما و منتقدانش به جای این که از توافق به عنوان پایه ای برای جستجوی حوزه های جدید همکاری استفاده کنند بر تهدید ایران بر مبنای تقلب احتمالی در توافق تمرکز کرده اند. اگر چه توافق خواستار لغو تحریم های چندجانبه مرتبط با شرکت های خارجی است اما بخش عمده ای از تحریم های آمریکا علیه ایران برقرار خواهند ماند. حال دولت اوباما و سناتورهای هر دو حزب تحریم های جدید و مانورهای نظامی را برای افزایش فشار بر ایران پیشنهاد می کنند. جای تعجب نیست که این رویکرد موجب واکنش تند رهبر جمهوری اسلامی شد. این امر می تواند به سرعت شکست را در دستان پیروزی جای دهد، مانع هر گونه تحول گسترده در روابط آمریکا و ایران شود، و ایالات متحده را گرفتار ادامه استراتژی شکست خورده اش در خاورمیانه کند.
این رفتار از تندروهایی چون دیک چینی که از ابتدا مذاکرات را رد می کردند انتظار می رود - «ما با شروران مذاکره نمی کنیم؛ ما شکست شان می دهیم.» - اما این رویکرد از سوی دموکرات ها در سنا و رهبرانی چون هیلاری کلینتون هم پیگیری می شود. هیلاری کلینتون در سخنرانی در اندیشکده بروکینگز از توافق استقبال کرد اما یک نقشه مجازی به سوی جنگ را به تصویر کشید.
او گفت: «ما باید در انتظارات خود از ایران با چشمان باز عمل کنیم. این آغاز یک گشایش دیپلماتیک فراگیر نیست و نباید انتظار داشته باشیم که این توافق به تغییر گسترده رفتار ایران منجر شود.» کلینتون تلاش کرد با نقل گفته ای از رونالد ریگان از او فراتر هم برود و گفت «بی اعتماد باش و راستی آزمایی کن.» هیلاری کلینتون گفت ما باید انتظار داشته باشیم که ایران یا توافق را نقض کند یا زمان را به سود خود به پیش ببرد یا در جاهای دیگر قدرتنمایی کند. او در صورت حرکت تهران «به سمت دستیابی به جنگ افزار هسته ای» ایران را صراحتا به حمله نظامی تهدید کرد.
کلینتون عهد کرد «با ایران در سطحی فراگیر برخورد کند»، به کمک های نظامی به اسراییل بیافزاید، حزب الله و حماس را سرکوب کرده، فشارها بر رژیم اسد در سوریه را شدت ببخشد، و تحریم های ایران برای حمایت اش از اسد را سخت تر کند. او قول داد که حافظ یک «حضور نظامی قوی در منطقه، خصوصا شامل نیروی هوایی و دریایی آمریکا» باشد. کلینتون تعهد کرد حمایت نظامی از «متحدان ما در خلیج فارس» را افزایش دهد؛ منظور او مشخصا عربستان سعودی بود هر چند پیشتر اذعان کرده بود «بخش عمده ای از افراط گرایی در جهان امروز نتیجه مستقیم سیاست ها و کمک های مالی دولت سعودی یا شهروندان آن کشور است. ما باید ابله باشیم اگر این را تشخیص ندهیم.»
برای این که چیزی کم و کسر نماند، کلینتون همچنین خواستار مداخله شدیدتر علیه رژیم اسد و یک تلاش هماهنگ برای افزایش هزینه برای پوتین و روسیه با این استدلال شد که روس ها در پی «توقف و تضعیف قدرت آمریکا در هر زمان و هر مکان ممکن» هستند (البته کمک روسیه در شکل گیری توافق هسته ای ایران و برچیده شدن سلاح های شیمیایی از سوریه را فراموش کردند).
آیا موفقیت دیپلماتیک چنان تهدید آمیز است که باید با افزایش تنش نظامی پیگیری شود؟ تندروها چنان وحشتزده به نظر می رسند که نمی خواهند به صلح حتی فرصت یک تنفس و شاید یک شانس بدهند. این جنگ طلبی پس از توافق قطعا دست تندروها در ایران را تقویت خواهد کرد و سوءظن آن ها نسبت به نیات آمریکا را اعتبار می بخشد. این تندروی از نفوذ آمریکا بر تحولات در ایران خواهد کاست زیرا دیگر کشورها در حال ایجاد روابط تجاری و سرمایه گذاری هایی هستند که آمریکا به آن ها پشت پا زده است. بدتر از همه این که این روند منجر به تخریب هر حوزه بالقوه ای برای تعامل با ایران شده و ما را در استراتژی شکست خورده فعلی در خاورمیانه گرفتار می کند.
در واقع نگاه با «چشمان باز» می تواند این تحول فوق العاده را به عنوان گام نخست به سوی ایجاد روابطی حسنه ببیند؛ روابطی که در جهت منافع استراتژیک آمریکا است و در ایجاد مهلت برای منطقه ای که در آشوب فرو می رود حیاتی است.
ما نهایتا می توانیم بکوشیم بر مسیر این واقعیت حرکت کنیم که هر چند ایران و آمریکا تضادهای عمیقی بر سر اسراییل، تروریسم، و نقش آمریکا در منطقه دارند اما منافع مشترک عمده ای هم در مقابله با داعش و دیگر گروه های تروریستی، فرونشاندن بحران در سوریه، حمایت از صلح در افغانستان، و کاهش جنگ نیابتی شیعه و سنی که منطقه را به نابودی کشانده است دارند. ایران پیشاپیش کمک های عمده ای به دولت افغانستان کرده است. نیروهای ایرانی و آمریکایی هم به گونه ای هماهنگی در جنگ با داعش در عراق تن داده اند.
تفاوت آشکاری بین اطمینان یافتن از اجرای توافق و اتخاذ اقدامات خصمانه پیشگیرانه و فشار نظامی وجود دارد که هر گونه بخت یک گشایش فراگیر را از بین می برد. خطر در این است که بر مبنای عهد جمهوریخواهان و اشارات کلینتون، توافق به منبع جدیدی برای مواجهه بدل شود، مشاجرات بر سر راستی آزمایی بالا بگیرد، و سوءظن ها به جای این که کم تر شوند بیشتر شوند.
موضع گیری جنگ طلبانه اغلب موجب انزوای آمریکا و تضعیف امنیت ما می شود. عراق باید حتما به ما آموخته باشد که نظامی گری آخرین گزینه ما در دفاع است نه در انتخاب جنگ های غیرقانونی.
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، در حمایت از توافق، هشدار داد: «من معتقدم نسل های بعدی ما را برای از دست دادن این فرصت به سختی مورد قضاوت قرار خواهند داد.» این باور با وجود این که توافق به پیش می رود کماکان حقیقت دارد. این توافق می تواند گزینه ای در مقابل یک جنگ دو گانه با افراط گرایی سنی و ایران شیعه در خلیج فارس و یک جنگ سرد جدید با روسیه باشد. ما باید برای یافتن حوزه های همکاری با ایران وارد تعامل شویم نه اینکه چنان تهدیدشان کنیم که بدگمانی و تنفرشان را شدت ببخشیم. اوباما از پس چالش دفاع از توافق برآمده است. اینک او باید چارچوب سیاست آمریکا را با تلاش هایی در جهت دگرگون کردن روابط ایران و آمریکا بازتعریف کند. کلینتون و تقریبا تمام جمهوریخواهان در انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری آمریکا موضع جنگ طلبانه ای را در پیش گرفته اند که تنها به مصیبت می افزاید.
اینک زمان آن است که دیگر رهبران - (برنی سندرز)- برخیزند و راهی را پیش بگیرند که آمریکا را در شکل دهی به توافق های صلح جویانه در منطقه ای که جنگ ویرانگری اش را ثابت کرده است کمک کند.