حضور پابرهنه داور بخش مسابقه، بازیگر آمریکائی، کریستین استوارت، روی فرش قرمز جشنواره، محرومیت جشنواره از شش فیلم عمده بینالمللی، محاکمه جنجالی در پاریس بر سر فیلم اختتامیه جشنواره، اعتراض فعالان حقوق زن به فقدان تساوی جنسیتی، کیفیت متوسط بسیاری از فیلمهای ناشناس در بخش مسابقه، از جنجالهای عمده هفتادویکمین دوره جشنواره کن بودند، اما این جشنواره به میثاق اصلی خود، هواداری از آزادی بیان، با نمایش فیلمهای ممنوع از کارگردانهای ممنوعالخروج، وفادار ماند.
جشنواره کن دوست دارد خود را عمدهترین رویداد سینمائی جهان بداند، هر چند گزینههای آن تاثیر چندانی در آنچه اکثریت تماشاگران در فرانسه یا دیگر کشورهای اروپا و همچنین در آمریکا در سینما و تلویزیون میبینند، ندارد.
اعتراض پابرهنه کریستن استوارت، یکی از ۵ زن عضو هیات داوران، به رسوم کهنه جشنواره کن که زنان را به پوشیدن کفش پاشنه بلند مجبور میکند، مفهومی عمیقتر در باره تصویری داشت که جشنواره کن از زن در ذهن دارد. انگار برای این جشنواره، نقش زنان تاکنون، لبخند زدن با لباسهای مجلل و احتمالا اندکی بدننما، روی فرش قرمز، در کنار کارگردانهای مرد بوده است.
شاید به همین سبب است که جشنواره در میان فیلمهای هنرمندان زن، نتوانست بیش از سه فیلم برای شرکت در بخش مسابقه پیدا کند. این در حالی است که جشنواره ترایبکا یک هفته قبل از کن در نیویورک، نیمی از ۹۰ فیلم بخشهای اصلی را به کارگردانان زن اختصاص داده بود.
جنجال دن کیشوت
تکلیف فیلمی که برگزارکنندگان برای اختتام جشنواره برگزیده بودند، «چه کسی دن کیشوت را کشت» از تری گیلیام، استادکار ۷۷ ساله انگلیسی طنز و تخیل سینمائی، در حالیکه چند روز از آغاز جشنواره میگذشت، معلوم نبود. روز چهارشنبه هفته گذشته، در حالیکه گیلیام که بعد از یک حمله قلبی، از بیمارستان به منزل منتقل شده بود، دادگاهی در پاریس، اجازه داد فیلمی که ساختن آن برای گیلیام ۲۵ سال طول کشیده بود، به نمایش درآید.
تهیهکننده پرتغالی، پائولو برانکو، که در یکی از مراحل تولید این فیلم سالها پیش، نقش داشت، با ادعای ۳ و نیم میلیون یورو خسارت، عرضحالی به دادگستری فرانسه داده بود که از نمایش فیلم در کن جلوگیری کند.
اما نمایش فیلمی که با این همه جنجال و انتظار همراه بود، نتوانست رضایت منتقدان را جلب کند. منتقد انگلیسی «پیتر بردشا»، فرستاده روزنامه چپگرای «گاردین» در جشنواره کن، روز گذشته در نقد خود در باره فیلم «چه کسی دن کیشوت را کشت» مینویسد باید برای گیلیام هورا کشید که سرانجام بعد از ۲۵ سال تلاش، این فیلم را به پایان برده است اما جای تاسف دارد که این فیلم، از انرژی و تخیل بصری فیلمهای برجسته او مثل «برزیل» و «۱۲ میمون» تهی است، هر چند فیلمی است سرزنده، مفرح و خوشدل و پاکنهاد، با بازیای دوستداشتنی از «جاناتان پرایس» در نقش دن کیشوت. در این فیلم، که داستان آن بین گذشته و حال در نوسان است، ادم درایور در نقش مستخدم وفادار دن کیشوت ظاهر میشود.
تساوی جنسیتی
فرانسواز نیسن، وزیر فرهنگ فرانسه، در مقدمه کاتالوگ جشنواره کن مینویسد «امسال مایلم یک هدف ویژه را به نمایش بگذارم: تساوی جنسیتی.»
اما نمایش تساوی جنسیتی در جشنوارهای که قادر نیست چنانکه باید کار سینماگران زن را به نمایش بگذارد، به گفته مانولا دارگیس، منتقد نیویورک تایمز، کار دشواری است.
جشنواره امسال چنانکه در گزارشهای قبلی هم دیدهایم، وارث بحرانی بود که افشاگری در باره آزار جنسی از سوی چند ستاره سینما و تهیهکننده علیه «هاروی واینستاین» برانگیخت. این افشاگریها در آمریکا به جنبشی تبدیل شد تحت عنوان «من هم» و «وقت تمام است» که در رویدادهای بزرگ سینمائی، از جوایز گولدن گلوب گرفته تا اسکار، و جشنوارهها، از جمله جشنواره ترایبکا، صحنهگردان شد.
مشکل جشنواره کن این بود که هاروی واینستاین در سالهای گذشته، نقش عمدهای در آن ایفا میکرد، و زنان معترض، واکنشی که انتظار داشتند از برگزارکنندگان نمیدیدند.
اما حضور فقط سه فیلم از سینماگران زن در میان ۲۱ فیلم بخش مسابقه کن، به اتهام تعصب جنسیتی علیه برگزارکنندگان جشنواره کن، دامن زد، و به برگزاری نمایشهای اعتراضآمیز روی فرش قرمز انجامید، که بزرگترین آنها، تظاهرات ساکت ۶۸ تن از زنان جشنواره، روی فرش قرمز بود. پنج هنرمند زن، که در هیات داوران ۹ نفری بخش مسابقه گنجانده شده بودند، به این تظاهرات پیوستند.
منتقد «آلیسا ویلکینسون» در مقاله طولانی که برای رسانه اینترنتی «واکس» درباره هفتادویکمین دوره جشنواره کن نگاشته، مینویسد سروصدای بیرون از تالار نمایش و گاهی در خود فیلمها، در باره تساوی جنسیتی و نقش زنان در صنعت سینما بود.
جشنواره امسال، درخواستی التماسآمیز علیه بیحالی و از خودراضیگری بود، که در آن، آزادی هنری و اختناق عقیدتی، وسط صحنه را اشغال کرد.
او مینویسد بیشتر فیلمهای جشنواره به خاطر هماهنگی مضمونی برگزیده نمیشوند، ولی گاهی مضمون مشخصی در میان اغلب فیلمها سر بر میآورد که از یکسو حاکی از گرایشها و علائق برنامهریزان جشنواره است و از سوی دیگر، بازتاب تحولات جهانی است.
از سوی دیگر، نمایش بیپروای آزار جنسی و حتی شکنجه زنان، از جمله صحنهای که بازیگر نقش اصلی، «مت دیلون» یکی از سینههای همبازی خود «رایلی کو» را با تیغ سلاخی قطع میکند، در فیلم برگزیده جشنواره، «خانهای که جک ساخت» از لارس فون ترییر، فیلمساز دانمارکی، به یک آبروریزی عمده دیگر تبدیل شد، به خصوص که این فیلمساز روشنفکرنما، به خاطر حرفهای توهینآمیزی که در ستایش آدولف هیتلر بر زبان آورده بود، به مدت هفت سال از حضور در جشنواره کن محروم شده بود.
خروج نتفلیکس
اما مخالفت با حضور فیلمهای شرکت نتفلیکس که سال گذشته دو فیلم عمده در جشنواره کن داشت، و بانی یکی از گرانترین شبنشینیهای جشنواره بود، امسال این جشنواره را فقیرتر کرد و به انزوای آن از جهان سینما و واقعیت روز، دامن زد.
نتیجه آن این بود که نتفلیکس پنج فیلم عمده را از جشنواره کن بیرون کشید.
کارشناسان سینما میگویند جشنواره کن با محروم کردن نتفلیکس، برای راضی کردن اتحادیه سینماداران فرانسه، که نمایندهای در هیات مدیره جشنواره دارد، عملا نشان داد که در کسب و کار سینما، به سنتها و سیاست داخلی در فرانسه، بیشتر از همراه شدن با تحولات روز سینمای جهان، اهمیت میدهد.
مانولا دارگیس در نیویورک تایمز مینویسد مخالفت کن با نتفلیکس، نمونهای دیگر از ناسازگاری فرانسوی است: جشنوارهای محافظهکار و قدیمیمسلک، که حال و حوصله پاسخگوئی به نیازهای نسل جوان را ندارد.
به این حرف باید افزود که جشنواره کن با این عمل، در واقع به تحول عمده در جهان سینما پشت کرد. در نظام جدید تولید و نمایش فیلم، به قول «استیون متکاف»، نویسنده مجله نیویورکر، سینماها دارند مثل کلیساها، به مکانهائی نیمهمتروک و واپسگرا تبدیل میشوند که دیگر در زندگی اکثریت مردم، جای مهمی اشغال نمیکنند.
صدها میلیون تماشاگر در سراسر دنیا، ترجیح میدهند به پرده تلویزیون، که از طریق اینترنت محصولات نتفلیکس و دیگر شبکههای ویدیوی خانگی را نمایش میدهد، چشم بدوزند.
تد ساراندوس، مدیر محتوا در شرکت نتفلیکس، یک ماه قبل از آغاز جشنواره، در مصاحبه اختصاصی با نشریه تخصصی «ورایتی» اعلام کرد که نتفلیکس میتواند فیلمهای عمده خود را خارج از مسابقه در جشنواره نمایش دهد،اما چنین نخواهد کرد.
نتفلیکس حتی راضی شده بود که فیلمهای خود را برای مدتی کوتاه در سینماهای فرانسه نمایش دهد، اما براساس یک ماده از اساسنامه جشنواره کن، فیلمهائی که کمتر از ۳۶ ماه بعد از نمایش جشنواره، از طریق شبکههای ویدیوی خانگی توزیع شوند، اجازه شرکت در جشنواره را ندارند.
فیلمهائی که نتفلیکس از کن بیرون کشید، عبارتند از: «روما» از آلفونسو کوارون،هنرمند برجسته مکزیکی سینمای آمریکا، «نروژ» فیلم جدید پال گرینگرس، سازنده مبتکر مجموعه «بورن»، «تاریکی را نگه دار» از جرمی سالنییر، با شرکت جفری رایت و الکساندر سارزگارد، و فیلم «آن سوی باد» از هنرمند فقید «اورسن ولز» و همچنین مستند سینمائی «وقتی مردهام، دوستم دارند» از کارگردان «مورگن نوویل» درباره اورسن ولز.
شرکت نتفلیکس اعلام کرد با جشنواره کن دشمنی ندارد، ولی هدف اصلی آن، راضی نگاه داشتن ۱۲۵ میلیون مشترک خود در سراسر جهان است. مخاطب نتفلیکس با جشنواره کن، که برای حرفهایهای صنعت سینما فیلم نشان میدهد، متفاوت است.
اما نتفلیکس با ۲۵ میلیارد دلار بودجه برای تولید فیلم، به یکی از عظیمترین تولید کنندگان فیلم سینمائی و برنامههای تلویزیونی جهان تبدیل شده است. شمار فیلمهای سینمائی جدید نتفلیکس امسال از مجموعه فیلمهائی که سه استودیوی سنتی هالیوود، سونی (کلمبیا)، دیزنی، و برادران وارنر تولید میکنند، بیشتر است. نتفلیکس همچنین شبکهای است که با تولید و نمایش سریالهای تلویزیونی از تهیهکنندگان اروپائی، لاتین و آسیا و خاورمیانه، عملا برای ایجاد تفاهم فرهنگی در جهان، نقش بزرگی ایفا میکند.
فروتن ولی منزوی
در هفتادویکمین دوره، جشنواره به طرز محسوسی از ستارگان برجسته سینمای آمریکا و بریتانیا، خالی بود. بسیاری از ناظران، جشنواره امسال را از این نظر، فروتنتر از گذشته توصیف کردند، ولی کمبود فیلم از تولید کنندگان برجسته هالیوود و بریتانیا، جشنواره را در سینمای بینالمللی عملا منزوی ساخته بود.
عدم حضور ستارگان هالیوود، البته به غیر از جان تراوولتا، که برای گرفتن جایزه ویژه در کن حاضر شده بود، به نظر برخی از منتقدها، جنبه مثبتی هم داشت، چون جا را برای خودنمائی فیلمهای هنرمندان کمترشناختهشده باز کرده بود، اما از این نعمت، تنها چند هزار نفر حرفهای سینما و مطبوعات، که به دلایل حرفهای خود را به کن رسانده بودند، بهرهمند شدند.
اما مشکل تاثیرگذاری درازمدت و گسترده، برای جشنوارههائی که خود را خادم هنر ناب میداند این است که فیلمهای آن، بعد از نمایش در جشنواره، در بازار جهانی سینما، فراموش میشوند و فیلمهائی معدودی که به پخش حرفهای و سینماها راه پیدا میکنند هم اغلب با استقبال چندانی از سوی تماشاگران روبرو نمیشوند.
نمونه آن فیلم درخشان «خواب زمستانی» از نوری بیلگه جیلان، سینماگر ۵۹ ساله ترکیه است که در سال ۲۰۱۴ نخل طلای کن را برنده شد. اهمیت کار فیلمساز را منتقدها در نگارش دیالوگ فیلم میدانند، اما سه ساعت و ربع دیالوگ لاینقطع به زبان ترکی با زیرنویس انگلیسی، در آمریکا، بزرگترین بازار جهان، تماشاگر چندانی نیافت و پخشکننده عمدهای هم به دست نیاورد، و جایزه نخل طلا هم نتوانست به فروش این فیلم کمک کند، هر چند منتقدهای برجسته آمریکا هم آن را تحسین کردند.
فیلم جدید جیلان، «درخت گلابی وحشی» که سه ساعت به طول میانجامد، آخرین فیلمی بود که در بخش مسابقه امسال جشنواره کن نمایش داده شد، و تحسین منتقدان حرفهای را برانگیخت.
سینماگران و تهیهکنندگان فیلمهای پرهزینه، که به گرفتن جایزه اسکار بیشتر از مطرح شدن در جشنواره کن اهمیت میدهند، ترجیح میدهند آثار تازه خود را در جشنوارههای بزرگ آمریکای شمالی، از جمله جشنوارههای تورنتو و نیویورک، رو کنند، که به فصل سینمائی و فصل جایزهها، نزدیک تر است.