مدیرکل زندان های استان های تهران فوت افشین اسانلو، فعال کارگری در زندان رجایی را تأکید کرد. پیش از آن سایت «فعالین حقوق بشر و دمکراسی» از مرگ این زندانی سیاسی خبر داده بود. بنا براین گزارش افشین اسانلو، ۴۲ ساله روز جمعه ۳۱ خرداد در بیمارستان رجایی کرج درگذشته است.
افشین اسانلو در سال ۱۳۸۹ پس از یک سال بلاتکلیفی در بندهای ۲۰۹ و ۳۵۰ سرانجام به حکم قاضی صلواتی در دادگاهی که به نوشته خود او از داشتن وكيل محروم بوده و «ظرف چند دقيقه انجام گرفت» به پنج سال زندان تعزیری محکوم شد.
افشین اسانلو در نامه ای که در مرداد سال ۹۱ ( اوت ۲۰۱۲) از زندان نوشته در این باره گفته است:«من به حكم صادره اعتراض نمودم اما هيچگاه به من و خانواده ام در خصوص بررسى پرونده ام در دادگاه تجديد نظر و كم و كيف آن اطلاعى داده نشد».
افشین اسانلو برادر منصور اسانلو، فعال کارگری و رهبر پیشین سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه بود.
به گفته سهراب سلیمانی محکومیت افشین اسانلو اسفند ماه امسال به پایان می رسید.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، سهراب سلیمانی، علت مرگ او را سکته قلبی اعلام کرد. او افزود افشین اسانلو از محکومان تهران بود که برای گذراندن بقیه محکومیتش به زندان رجایی شهر منتقل شده بود.
پنج سال حبس و شکنجه به خاطر فعالیت صنفی
افشین اسانلو پس از دستگیری به مدت چهارماه در سلول انفرادی بند ۲۰۹ اوین زندانی و تحت بازجویی بود. مادر این زندانی سیاسی و فعال کارگری به صدای آمریکا گفت که فرزنش در مدت بازجویی تحت شکنجه بوده و براثر فشارهای جسمی وروحی به بیماری قلبی و شکستگی استخوان کتف مبتلا شده است اما مسئولان زندان از درمان او خود داری می کنند. او همچنین در گفت و گویی دیگر با سایت ملی – مذهبی از پارگی کف پای پسرش که براثر ضربه های کابل ایجاد شده بود خبر داده بود. افشین اسانلو پس از پایان بازجویی به بند ۳۵۰ منتقل شد،اما به گفته خانم فاطمه گلگزی، در خردادماه سال گذشته بدون ذکر دلیل به زندان گوهردشت کرج تبعید شده بود.
سایت ملی – مذهبی به نقل از مادر افشین اسانلو، اتهام او را «اجتماع و تبانی» با استناد به صحبت های او با مسافران و نیز داشتن پاسپورت ذکر کرده است. خود او در این نامه با اشاره به این که «به اتهام واهى و بى پايه و اساس اقدام علیه امنیت ملی» به پنج سال زندان محكوم شده كه دقيقا دو سال آن را گذرانده، می پرسد: «مگر من چه اقدامى عليه امنيت كشور انجام داده ام؟ اينجانب نه فعاليت سياسي می كرده ام و نه وابسته به گروه ، حزب و سازمانى بوده ام و تمامى فعاليت اينجانب نيز قانونى و صنفى بوده است».
او می افزاید:«تنها گناه من پيگيري خواست هاى به حقى است كه كارگران شركت واحد به آن واقف شده و آن را مطالبه می كنند كه با دستگيری و زندانی کردن آنها اين خواست ها از بين نمی رود.»
تهدید و فشار بر اعضای خانواده
علاوه بر افشین اسانلو، برادر دیگر او، منصور اسانلو نیز به دلیل فعالیت های صنفی و کارگری چندین سال در زندان بود و سرانجام وقتی با فشار سازمان های بین المللی به مرخصی رفت، توانست پنهانی از کشور خارج شود. او که در ایران بارها به مرگ تهدید شده بود، اکنون در ترکیه به سر می برد. اعضای خانواده اسانلو نیز همواره در معرض آزار و تهدیدهای ماموران امنیتی بوده اند. عروس و همسر منصور اسانلو چندین بار مورد حمله و آزار و احضار قرارگرفته اند، و مادر او نیز از فشارها و تلفن های تهدید آمیز ماموران اطلاعاتی در امان نبوده است.
فشار برای اعتراف به اتهام های ساختگی
خانم فاطمه گلگزی، مادر افشین و منصور اسانلو در گفت وگویی که با سایت ملی مذهبی در تیرماه ۹۱ داشته از فشار و شکنجه بر فرزندش برای واداشتن او به اعترافات ساختگی گفته است: «در اولین ملاقات بعد از دستگیریاش و چند ماه بیخبری، دستش را روی قلبش میگذاشت و به خاطر آن کتکها و شکنجهها حال خوبی نداشت. خودش هم در اولین تماس تلفنی گفت چهار ماه من را شکنجه کردند اگر حرفی هم زدم بدانید زیر شکنجه و به زور از من گرفتند و پرونده سازی کردند».
منصور اسانلو برادر افشین در یادداشتی در فیس بوک درباره برادرش نوشته است: «حدود سه سال پیش که من در زندان بودم او را در قسمت خوابگاه رانندگان ترمینال جنوب دستگیر می کنند و به اطلاعات شهر ری می برند و با هماهنگی اطلاعات اوین او را به بند ۲۰۹ اوین می برند وتحت سخت ترین شکنجه ها قرار می دهندتا از او علیه سندیکا وفعالیت های سندیکایی اقرار بگیرند . اقرارهایی دال بر همکاری سندیکا با گروه های سیاسی واقدامات غیر قانونی وحتی تهیه اسلحه برای سندیکا یا داشتن نقشه بمب گذاری با همکاری عوامل گروه های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی که همه دروغ و واهی ست وچون او این اتهامات را نمی پذیرد زیر فشارهای سخت تری قرار می گیرد».
صحنه سازی خبری به قصد آماده سازی افکار عمومی؟
در مرداد ماه سال ۹۱ و زمانی که افشین اسانلو دوران محکومیت خود را در زندان رجایی شهر می گذراند، سایت امنیتی بولتن نیوز در گزارشی درباره افشین اسانلو، ضمن معرفی او به عنوان برادر منصور اسانلو - که این سایت او را عامل تحریک کارگران به قصد ایجاد شورش های داخلی معرفی می کرد – نوشت افشین اسانلو چند سال پیش «به جرم اقدامات خرابکارانه » برای مدتی بازداشت شد. اما، به نوشته این سایت، پس از آزادی خبری از او نبود.تا آن که، به نوشته بولتن نیوز، با پی گیری خبرنگار این سایت معلوم شد که:«افشین اسانلو در این چند سال در خارج از کشور و در حال گذراندن دورههای خرابکارانه و تروریستی توسط سرویسهای جاسوسی و امنیتی خاص بوده است. سرویسهای جاسوسی در این چند سال سعی کردند تا با سرمایهگذاری بر روی وی، از او، عنصری گوش به فرمان برای انجام عملیاتهای خرابکارانه در داخل ایران بسازند.».
این گزارش بولتن نیوز در حالی انتشار یافت که از حدود دوسال پیش از آن، یعنی از سال ۱۳۸۹ افشین اسانلو در زندان اوین و سپس گوهر دشت زندانی بود.
نامه از زندان: شرح شکنجه وبیداد
افشین اسانلو در مردادماه سال ۱۳۹۱ ( اوت ۲۰۱۲ ) از زندان رجایی شهر نامه ای به بیرون زندان فرستاد و درآن خود را «فعال جنبش کارگری و راننده اتوبوس حمل و نقل بین شهری» معرفی کرد که در زندان گوهر دشت کرج به سر می برد.
او در این نامه درباره چگونگی دستگیرشدن و رفتار ماموران نوشته بود:«در پاييز ١٣۸۹ هنگام استراحت در خوابگاه مخصوص رانندگان مستقر در ترمينال مسافرى توسط افراد مسلح كه همگى لباس شخصى بودند ربوده و به بند وزارت اطلاعات يا همان بند ٢٠۹ زندان اوين منتقل شدم. به مدت پنج ماه در سلولهاى انفرادى ٢٠۹ در زندان اطلاعات شهر سنندج تحت بازجویى و شكنجه قرار گرفتم. شكنجه هایی نظير زدن كابل به كف پا، وادار كردن به دويدن با همان پاهای زخمى و كابل خورده، بازجويی های طولانى مدت به مدت هفده – هجده ساعت، فحش های ركيك و ضرب و شتم اين جانب به صورت دسته جمعى كه باعث شكسته شدن چند تا از دنده ها و همين طور دندانهايم شد. در طى اين پنج ماه خانواده ام هيچگونه خبرى از من نداشته و پيگيری هايشان هم به جايی نرسيد. به من حتى اجازه تلفن زدن به مادر سالخورده و رنج كشيده ام را - كه غم زندانى شدن پسر ديگرش آقاى منصور اسانلو رئيس هيئت مديره سنديكاى شركت واحد تهران را هم بر دوش ميكشيد - ندادند».
این راننده ماشین آلات سنگین که اندکی پس از ازدواج به مدت دوسال دور از خانواده در شهرهای محروم و جنگ زده برای اجرای پروژه های سازندگی مانند اسکله سنگی بندر ماهشهر و کانال کشی از سد کرخه تا اهواز و غیره در قرارگاه خاتم الانبیای سپاه کار کرده بود، پس از فسخ قراردادش به دلیل قراردادی بودن، به شرکت واحد اتوبوس رانی می پیوندد و پس از چهار سال تحت فشار وادار به استعفا شده به بخش حمل ونقل بین شهری می پیوندد.
او در بخش دیگری از این نامه نوشته است:
«مانند بسيارى از رانندگان زحمتكش و باشرف به سختى چرخه زندگى را می چرخاندم و با مشكلات بی شماری روبرو بودم و غالبا با گفتگو و همفكری با ديگر راننگان در پی بهتر شدن شرايط كار و زندگی مان بوديم. در زندگى همواره در چهارچوب قانون و احترام به آن زندگى كرده ام، قانع بوده و به كارم افتخار ميكردم سعى كردم همواره به ديگران احترام بگذارم و به وطن ومردمم عشق بورزم و تمام عمر در حال كار و خدمت به جامعه ام باشم و فرزندانم را خوب و مفيد تربيت كنم.»
افشین اسانلو دو فرزند بیست و ده ساله دارد که آن گونه که مادر او به سایت ملی – مذهبی گفته بود از نظر سرپرستی ومعیشتی در وضعیت دشواری به سر می برند.
مرگ تدریجی زندانیان سیاسی
مدافعان حقوق بشر و زندانیان سیاسی در ایران همواره از مرگ تدریجی و خاموش زندانیان سیاسی در ایران هشدارداده اند. زندانیان بر اثر فشارهای جسمی و روحی و شرایط دشوار زندان به بیماری های گوناگون قلبی، کلیه، چشم و گوش، ریوی، گوارشی، پوستی وغیره مبتلا می شوند. این بیماری ها در مواردی به دلیل عدم رسیدگی و درمان و نیز ندادن مرخصی به زندانیان برای درمان خود رفته رفته موجب مرگ آنان می شود.
فعالان حقوق بشر با ارسال گزارشی از وضعیت و مرگ افشین اسانلو به نماینده ویژه سازمان ملل در امر حقوق بشر در ایران خواستار رسیدگی درمورد مرگ این فعال کارگری شده اند.
افشین اسانلو در سال ۱۳۸۹ پس از یک سال بلاتکلیفی در بندهای ۲۰۹ و ۳۵۰ سرانجام به حکم قاضی صلواتی در دادگاهی که به نوشته خود او از داشتن وكيل محروم بوده و «ظرف چند دقيقه انجام گرفت» به پنج سال زندان تعزیری محکوم شد.
افشین اسانلو در نامه ای که در مرداد سال ۹۱ ( اوت ۲۰۱۲) از زندان نوشته در این باره گفته است:«من به حكم صادره اعتراض نمودم اما هيچگاه به من و خانواده ام در خصوص بررسى پرونده ام در دادگاه تجديد نظر و كم و كيف آن اطلاعى داده نشد».
افشین اسانلو برادر منصور اسانلو، فعال کارگری و رهبر پیشین سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه بود.
به گفته سهراب سلیمانی محکومیت افشین اسانلو اسفند ماه امسال به پایان می رسید.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، سهراب سلیمانی، علت مرگ او را سکته قلبی اعلام کرد. او افزود افشین اسانلو از محکومان تهران بود که برای گذراندن بقیه محکومیتش به زندان رجایی شهر منتقل شده بود.
پنج سال حبس و شکنجه به خاطر فعالیت صنفی
افشین اسانلو پس از دستگیری به مدت چهارماه در سلول انفرادی بند ۲۰۹ اوین زندانی و تحت بازجویی بود. مادر این زندانی سیاسی و فعال کارگری به صدای آمریکا گفت که فرزنش در مدت بازجویی تحت شکنجه بوده و براثر فشارهای جسمی وروحی به بیماری قلبی و شکستگی استخوان کتف مبتلا شده است اما مسئولان زندان از درمان او خود داری می کنند. او همچنین در گفت و گویی دیگر با سایت ملی – مذهبی از پارگی کف پای پسرش که براثر ضربه های کابل ایجاد شده بود خبر داده بود. افشین اسانلو پس از پایان بازجویی به بند ۳۵۰ منتقل شد،اما به گفته خانم فاطمه گلگزی، در خردادماه سال گذشته بدون ذکر دلیل به زندان گوهردشت کرج تبعید شده بود.
سایت ملی – مذهبی به نقل از مادر افشین اسانلو، اتهام او را «اجتماع و تبانی» با استناد به صحبت های او با مسافران و نیز داشتن پاسپورت ذکر کرده است. خود او در این نامه با اشاره به این که «به اتهام واهى و بى پايه و اساس اقدام علیه امنیت ملی» به پنج سال زندان محكوم شده كه دقيقا دو سال آن را گذرانده، می پرسد: «مگر من چه اقدامى عليه امنيت كشور انجام داده ام؟ اينجانب نه فعاليت سياسي می كرده ام و نه وابسته به گروه ، حزب و سازمانى بوده ام و تمامى فعاليت اينجانب نيز قانونى و صنفى بوده است».
او می افزاید:«تنها گناه من پيگيري خواست هاى به حقى است كه كارگران شركت واحد به آن واقف شده و آن را مطالبه می كنند كه با دستگيری و زندانی کردن آنها اين خواست ها از بين نمی رود.»
تهدید و فشار بر اعضای خانواده
علاوه بر افشین اسانلو، برادر دیگر او، منصور اسانلو نیز به دلیل فعالیت های صنفی و کارگری چندین سال در زندان بود و سرانجام وقتی با فشار سازمان های بین المللی به مرخصی رفت، توانست پنهانی از کشور خارج شود. او که در ایران بارها به مرگ تهدید شده بود، اکنون در ترکیه به سر می برد. اعضای خانواده اسانلو نیز همواره در معرض آزار و تهدیدهای ماموران امنیتی بوده اند. عروس و همسر منصور اسانلو چندین بار مورد حمله و آزار و احضار قرارگرفته اند، و مادر او نیز از فشارها و تلفن های تهدید آمیز ماموران اطلاعاتی در امان نبوده است.
فشار برای اعتراف به اتهام های ساختگی
خانم فاطمه گلگزی، مادر افشین و منصور اسانلو در گفت وگویی که با سایت ملی مذهبی در تیرماه ۹۱ داشته از فشار و شکنجه بر فرزندش برای واداشتن او به اعترافات ساختگی گفته است: «در اولین ملاقات بعد از دستگیریاش و چند ماه بیخبری، دستش را روی قلبش میگذاشت و به خاطر آن کتکها و شکنجهها حال خوبی نداشت. خودش هم در اولین تماس تلفنی گفت چهار ماه من را شکنجه کردند اگر حرفی هم زدم بدانید زیر شکنجه و به زور از من گرفتند و پرونده سازی کردند».
منصور اسانلو برادر افشین در یادداشتی در فیس بوک درباره برادرش نوشته است: «حدود سه سال پیش که من در زندان بودم او را در قسمت خوابگاه رانندگان ترمینال جنوب دستگیر می کنند و به اطلاعات شهر ری می برند و با هماهنگی اطلاعات اوین او را به بند ۲۰۹ اوین می برند وتحت سخت ترین شکنجه ها قرار می دهندتا از او علیه سندیکا وفعالیت های سندیکایی اقرار بگیرند . اقرارهایی دال بر همکاری سندیکا با گروه های سیاسی واقدامات غیر قانونی وحتی تهیه اسلحه برای سندیکا یا داشتن نقشه بمب گذاری با همکاری عوامل گروه های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی که همه دروغ و واهی ست وچون او این اتهامات را نمی پذیرد زیر فشارهای سخت تری قرار می گیرد».
صحنه سازی خبری به قصد آماده سازی افکار عمومی؟
در مرداد ماه سال ۹۱ و زمانی که افشین اسانلو دوران محکومیت خود را در زندان رجایی شهر می گذراند، سایت امنیتی بولتن نیوز در گزارشی درباره افشین اسانلو، ضمن معرفی او به عنوان برادر منصور اسانلو - که این سایت او را عامل تحریک کارگران به قصد ایجاد شورش های داخلی معرفی می کرد – نوشت افشین اسانلو چند سال پیش «به جرم اقدامات خرابکارانه » برای مدتی بازداشت شد. اما، به نوشته این سایت، پس از آزادی خبری از او نبود.تا آن که، به نوشته بولتن نیوز، با پی گیری خبرنگار این سایت معلوم شد که:«افشین اسانلو در این چند سال در خارج از کشور و در حال گذراندن دورههای خرابکارانه و تروریستی توسط سرویسهای جاسوسی و امنیتی خاص بوده است. سرویسهای جاسوسی در این چند سال سعی کردند تا با سرمایهگذاری بر روی وی، از او، عنصری گوش به فرمان برای انجام عملیاتهای خرابکارانه در داخل ایران بسازند.».
این گزارش بولتن نیوز در حالی انتشار یافت که از حدود دوسال پیش از آن، یعنی از سال ۱۳۸۹ افشین اسانلو در زندان اوین و سپس گوهر دشت زندانی بود.
نامه از زندان: شرح شکنجه وبیداد
افشین اسانلو در مردادماه سال ۱۳۹۱ ( اوت ۲۰۱۲ ) از زندان رجایی شهر نامه ای به بیرون زندان فرستاد و درآن خود را «فعال جنبش کارگری و راننده اتوبوس حمل و نقل بین شهری» معرفی کرد که در زندان گوهر دشت کرج به سر می برد.
او در این نامه درباره چگونگی دستگیرشدن و رفتار ماموران نوشته بود:«در پاييز ١٣۸۹ هنگام استراحت در خوابگاه مخصوص رانندگان مستقر در ترمينال مسافرى توسط افراد مسلح كه همگى لباس شخصى بودند ربوده و به بند وزارت اطلاعات يا همان بند ٢٠۹ زندان اوين منتقل شدم. به مدت پنج ماه در سلولهاى انفرادى ٢٠۹ در زندان اطلاعات شهر سنندج تحت بازجویى و شكنجه قرار گرفتم. شكنجه هایی نظير زدن كابل به كف پا، وادار كردن به دويدن با همان پاهای زخمى و كابل خورده، بازجويی های طولانى مدت به مدت هفده – هجده ساعت، فحش های ركيك و ضرب و شتم اين جانب به صورت دسته جمعى كه باعث شكسته شدن چند تا از دنده ها و همين طور دندانهايم شد. در طى اين پنج ماه خانواده ام هيچگونه خبرى از من نداشته و پيگيری هايشان هم به جايی نرسيد. به من حتى اجازه تلفن زدن به مادر سالخورده و رنج كشيده ام را - كه غم زندانى شدن پسر ديگرش آقاى منصور اسانلو رئيس هيئت مديره سنديكاى شركت واحد تهران را هم بر دوش ميكشيد - ندادند».
این راننده ماشین آلات سنگین که اندکی پس از ازدواج به مدت دوسال دور از خانواده در شهرهای محروم و جنگ زده برای اجرای پروژه های سازندگی مانند اسکله سنگی بندر ماهشهر و کانال کشی از سد کرخه تا اهواز و غیره در قرارگاه خاتم الانبیای سپاه کار کرده بود، پس از فسخ قراردادش به دلیل قراردادی بودن، به شرکت واحد اتوبوس رانی می پیوندد و پس از چهار سال تحت فشار وادار به استعفا شده به بخش حمل ونقل بین شهری می پیوندد.
او در بخش دیگری از این نامه نوشته است:
«مانند بسيارى از رانندگان زحمتكش و باشرف به سختى چرخه زندگى را می چرخاندم و با مشكلات بی شماری روبرو بودم و غالبا با گفتگو و همفكری با ديگر راننگان در پی بهتر شدن شرايط كار و زندگی مان بوديم. در زندگى همواره در چهارچوب قانون و احترام به آن زندگى كرده ام، قانع بوده و به كارم افتخار ميكردم سعى كردم همواره به ديگران احترام بگذارم و به وطن ومردمم عشق بورزم و تمام عمر در حال كار و خدمت به جامعه ام باشم و فرزندانم را خوب و مفيد تربيت كنم.»
افشین اسانلو دو فرزند بیست و ده ساله دارد که آن گونه که مادر او به سایت ملی – مذهبی گفته بود از نظر سرپرستی ومعیشتی در وضعیت دشواری به سر می برند.
مرگ تدریجی زندانیان سیاسی
مدافعان حقوق بشر و زندانیان سیاسی در ایران همواره از مرگ تدریجی و خاموش زندانیان سیاسی در ایران هشدارداده اند. زندانیان بر اثر فشارهای جسمی و روحی و شرایط دشوار زندان به بیماری های گوناگون قلبی، کلیه، چشم و گوش، ریوی، گوارشی، پوستی وغیره مبتلا می شوند. این بیماری ها در مواردی به دلیل عدم رسیدگی و درمان و نیز ندادن مرخصی به زندانیان برای درمان خود رفته رفته موجب مرگ آنان می شود.
فعالان حقوق بشر با ارسال گزارشی از وضعیت و مرگ افشین اسانلو به نماینده ویژه سازمان ملل در امر حقوق بشر در ایران خواستار رسیدگی درمورد مرگ این فعال کارگری شده اند.