لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ ایران ۰۶:۲۷

باید از آمار مدد گرفت یا اخبار – روز یکصد و چهل و ششم


آینده نگری و تمیز قائل شدن آن با روش های معمول قرن ها مثل رمالی و پیشگوئی و رمل و اسطرلاب و خواب زده شدن و ستاره شناسی، در حقیقت اعتبارش باید به نویسندگان علمی – تخیلی و ادبیات علمی برسد، که سر سلسله آنان نیز ژول ورن نویسنده فرانسوی قرن نوزدهم است و با اختلاف زمانی اندکی، اچ جی ولز قرار دارد که در حقیقت هر دو این آینده نگران را باید پدر ادبیات علمی خواند.

ژول ورن با داستان هائی از سفر فضائی و مسافرت به ماه، بیست هزار فرسنگ زیر دریا و دور دنیا در هشتاد روز، و اچ جی ولز با داستان هائی چون ماشین زمان، اولین مردان بر کره ماه، مرد نامرئی و جزیره دکتر مورو، افقی را در برابر بشریت گشودند که در سال هائی که آمد، و متجاوز از قرنی که گذشت، بسیارشان با تفاوت های اندکی به وقوع پیوستند. انسان به ماه سفر کرد هر چند دقیقاً تجربه اش چون تجربه های داستانی ژول ورن و اچ جی ولز نبود، اما در مجموع آنچه این دو گفته بودند، به صورت حیرت آوری شبیه به آن بود رخ داد.

ماشین زمان اچ جی ولز، هر چند هنوز که هنوز است در خم کوچه اول مانده اما اختراع زیر دریائی بسیار پیشرفته تر از زیر دریائی «کاپیتان نمو» در داستان بیست هزار فرسنگ زیر دریا، سال هاست که انجام شده و فراتر از آن نیز تجربه شده است.

این آینده نگران اولیه، به هر حال در نگرش به آینده اشتباه دوران من و تو را مرتکب نمی شدند که اساس تخیل و تصورشان را به جای «علم و آمار» به «اخبار» بسپارند.

آنچه نویسندگان ادبیات علمی امروز برای نگرش به دنیای آینده اساس کارشان را بر آن سوار کرده اند، نگاهی به دنیای امروز بر اساس اخبار رسانه ها و تصویر «آینده» و فردا بر اساس «امروز» به صورتی است که اینان می بینند. و مشکل ما دقیقاً در همین است.

«خبر» و آنچه در روزنامه و تلویزیون منعکس می شود، زمانی خبر تلقی می شود که امری نا معمول باشد و گرنه امر معمول در دنیای ما «خبر» نمی شود.

امروز صبح صد هزار اتومبیل در خیابان ها مردم را به سر کارهایشان رساندند. اما با همه فراگیری اگر ایستگاهی تلویزیونی بخواهد این را به عنوان خبر بگذارد، من و تو به آن نگاه نخواهیم کرد. خبر آن است که ده تا تصادف اتومبیل اتفاق افتاد و مثلاً ۱۸ نفر زخمی و تلفات داشت.

بنا بر این می بینی که خبر یعنی گزارش نا معمول و درست بر عکس آمار است که مجموعه ایست از معمول ها و یک نویسنده با حوصله و اهل حساب و کتاب اگر بیاید و آنها را کنار هم بگذارد و در سال های مختلف با هم مقایسه کند، با ذهنی خلاق می تواند به کمک آن بخشی از دور نمای آینده را ترسیم کند.

اما نویسنده امروز، ظاهراً هم حوصله اش را از دست داده و هم زیاد اهل حساب و کتاب نیست. خبرها را کنار هم می گذارد و دوار سر می گیرد و خود را در دنیائی تصور می کند که پیرامونش را تروریسم و دزدی و قتل و کشتار و بی رحمی و سقوط ارزش های انسانی و غیره گرفته است و بر پایه این برداشت از امروز به نگارش تصویر فردا می پردازد.

این «فردا» اما بر اساس اخبار و نه آمار امروز بنا نشده و حد اقل اینکه نباید زیاد جدیش گرفت.

در همین سال های اولیه قرن بیست ویکم و علی رغم رخدادهائی مثل حملات تروریستی یازدهم سپتامبر و جنگ عراق و دیگر حوادث ناگواری که معرف حضورتان است، به نوشته «فرید زکریا» ژورنالیست روشن ذهن آمریکائی در کتاب «دنیای بعد از دنیای آمریکائی»، در حقیقت وضعیت انسان در مجموع پیشرفتی بی سابقه داشته است. مثلاً در فاصله سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ میانگین درآمد «انسان» نرخ رشدی معادل ۳/۲ داشته که در تاریخ بشریت بی سابقه است. حالا در این سال ها القاعده و تروریسم و جنگ و کشتار هم بوده، اما اینان اخبارند و نرخ رشد میانگین درآمد مردم آمار است. پیشگوئی با کمک اخبار انجام می شود، اما آینده نگری باید با مدد از آمار صورت گیرد.

و من هرگز نه پیشگوئی و نه پیشگو را جدی گرفته ام، آینده نگر را اما چرا.

XS
SM
MD
LG