روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در مقالهای به قلم رضا اصلان استاد دانشگاه کالیفرنیا، با عنوان دیدگاه آمریکاییهای ایرانیتبار درباره توافق هستهای بین ایران و گروه ۱+۵ نوشت: نیم میلیون ایرانی در جنوب کالیفرنیا زندگی میکنند که بسیاری از آنها به خاطر آزار و اذیت نظام از ایران گریختند. تعداد ایرانیها در لس آنجلس آنقدر زیاد است که این شهر به تهرانجلس شهرت یافته است.
اما این جمعیت توجهی خاصی به مسائل ایران دارند، بویژه توافق اتمی در حال شکلگیری بین تهران و قدرتهای جهانی، و تفاوت دیدگاههای این گروه بر مبانی گروه سنی آنها است؛ یعنی نسلی که انقلاب را از نزدیک دیده، نظرات متفاوتی در مقایسه با آن دسته از آمریکاییان ایرانیتباری دارند که در ایالات متحده به دنیا آمده، یا در خردسالی همراه والدین خود به این کشور آمدهاند.
نویسنده در ادامه مینویسد، خاله من از آن نسلی است که در همان اوایل انقلاب ایران را ترک کردند. او هنوز هم به خوبی انگلیسی صحبت نمیکند، نیازی ندارد، همه خریدهایش از مغازههای ایرانی در لس آنجلس است. وی و همفکرانش هنوز هم حکومت روحانیون ایران را مقصر همه خرابیهای کشور میدانند و به تازگی باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا را به خاطر سادگی و مذاکره با این حکومت ایران ملامت میکنند. زیرا از دیدگاه آنها، حکومت جمهوری اسلامی قابل اعتماد نیست، و باید رژیم سرنگون شود؛ حتی با گزینه نظامی. این دیدگاه در بین ایرانیهای یهودی بیشتر نمود دارد.
اما خواهرم که اینجا به دنیا آمده با آن نسل هم عقیده نیست. او بهتر از همه ما فارسی صحبت میکند، حجاب بر سر دارد و حتی چندی پیش موجب جنجال در خانواده ما شد، زیرا میخواست که تن به ازدواج سنتی از ایران بدهد.
او و هم نسلهایش، یعنی آنهایی که در آمریکا به دنیا آمدهاند یا در خردسالی به این کشور آمدهاند، بر این باور هستند که نتیجه مثبت مذاکرات اتمی، نخستین گام جهت عادی سازی روابط بین تهران و واشنگتن است.
این نوع دیدگاه برای نتیجه بخش بودن راه دیپلماتیک بسیار حیاتی است. این گروه معتقد است که کارآمدی روشهای سیاسی نیازمند آرامش و تمرکز است. این نسل از نقض حقوق بشر این حکومت مطلع است، اما برای حل آن مساله، پرونده اتمی باید به پایان برسد. با این نتیجه جامعه مدنی در ایران رشد خواهد کرد و توسعه اقتصادی با برداشته شدن تحریمها موجب تعامل بیشتر با جهان خواهد شد، و در پایان به قدرتمندتر شدن میانه روها ختم خواهد شد.
اگر پدرم در قید حیات بود، با نظرات خواهرم مخالفت میکرد؛ زیرا معتقد بود که نمیشود به حکومت مذهبی ایران اعتماد کرد.
نویسنده در پایان مقاله مینویسد، معتقد است که با برداشته شدن تحریمها و تعامل جمعیت جوان کشور با جهان، ایران به کشوری مسئول در عرصه بین الملل، و کشوری که به حقوق شهروندان خود احترام گذاشته تبدیل خواهد شد.