کشیش آمریکایی چه پیامی از تهران برای اوباما دارد؟

باراک اوباما با کشیش جوئل هانتر در مراسم دعای عید پاک. در کاخ سفید، واشنگتن. ۱۴ آوریل ۲۰۱۴

کشیش جوئل هانتر، مشاور باراک اوباما در امر مشارکت های مذهبی، که اخیرا برای شرکت در نشست «جهان عاری از خشونت و افراطی گری از منظر ادیان ابراهیمی» سفری به ایران داشت، در باز گشت گفته است که حامل پیام حسن روحانی برای باراک اوباما بوده است. کشیش جوئل هانتر در گفت وگو با بخش فارسی صدای آمریکا می گوید، این پیام به طور خصوصی به او داده شده و محتوای آن مسرت بخش است.

با این حال محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت ایران، این سخن کشیش هانتر را تکذیب کرده و گفته است او حامل هیچ پیامی از طرف حسن روحانی برای رئیس جمهوری آمریکا نبوده است.

نگار محمدی، خبرنگار تلویزیون صدای آمریکا، روز پنجشنبه درباره این سفر و این پیام با جوئل هانتر گفت و گو کرد. نگار محمدی در این گفت و گو همچنین از کشیش هانتر درباره موضوع های دیگری که درگفت و گوهای او با مقام ها و روحانیان ایران مطرح شده بود پرسید. موضوع هایی چون سرنوشت امیر حکمتی و سعیدعابدینی، تا تاریخ روابط ایران و آمریکا.

در زیر متن این گفت و گو را که از روی ویدیوی این مصاحبه ترجمه شده می خوانید:
نگار محمدی: جناب کشیش جوئل هانتر، شما یک هفته در ایران بودید و با شماری از مقام ها و روحانیون ایرانی صحبت کردید. گفته اید که در جریان این سفراز طرف حسن روحانی پیامی برای باراک اوباما دریافت کرده اید. این پیام حاوی چه جزئیاتی ست؟

کشیش جوئل هانتر: این پیام به طور خصوصی به من داده شده و نمی توانم درباره آن با شما صحبت کنم. بهتر است به موضوع دیگری بپردازیم.

ن. م. بسیار خوب. اما پیامِ رضایت بخشی بود؟
ج. ه.: بله، خیلی.

ن. م.: سخنگوی دولت ایران گفته شما پیامی از طرف حسن روحانی دریافت نکرده اید و پیامی هم از طرف باراک اوباما برای او نداشتید.

ج. ه. :فقط می توانم همین قدر به شما بگویم که وقتی با رئیس دفتر آقای روحانی صحبت می کردم، او پیامی را که همان لحظه از طرف آقای روحانی دریافت کرده بود، به من داد.
نمی دانم در ایران چه می گذرد اما می دانم که اساسا نباید این موضوع را مطرح می کردم. مسائل ظریف و حساسِ سیاسی ای وجود دارد و من متاسفم که با مطرح کردن این موضوع، فردی را در ایران در شرایط بدی قرار دادم. از این بابت عذرخواهی می کنم.
اما ما به خاطر این موضوع به ایران نرفته بودیم. دلیل سفر ما این بود که گفت وگوهای مذهبی با رهبران مذهبی داشته باشیم. سال هاست که باهم چنین مراوداتی داریم و بیشتر این گفت وگوها هم در سوئیس انجام می شد. در این گفت وگوها سعی کرده ایم از بحث های سیاسی دور باشیم، هر چند که هر کدام از ما مناسباتی، به هر حال، با دولت های متبوع مان داریم. تمرکز این بحث ها بیشتر بر کاهش افراط گرایی و خشونت ها بود و نه چیز دیگر.

ن. م.: شما حامل پیامی از باراک اوباما برای حسن روحانی بودید؟

ج.ه.: ما کاخ سفید و وزارت امورخارجه آمریکا را پیش از سفر به ایران مطلع کرده بودیم. اما سفر ما به ایران کاملا مستقل بود. ما به نمایندگی از دولت آمریکا و برای مذاکره به ایران نرفتیم. بلکه رفتیم تا بین دو کشور و مذهب مان اعتمادسازی کنیم. مذاکرات جاری بین ایران و آمریکا در فضای کاملا بی اعتمادی جریان دارد.

ن.م. : می گویید در گفت و گوها به مسائل سیاسی نپرداخته اید، اما سفرتان به ایران، بار سیاسی داشته. چه شد که تصمیم به این سفر گرفتید؟

ج.ه.: ما معتقدیم که اعتمادسازی نه از راه دیپلماسی، بلکه از طریق اعتقادات مردم به وجود می آید. بنابراین ما به ایران رفتیم تا ارتباطی به وجود بیاوریم که در نهایت به اعتمادسازی و فرصت بهتری برای صلح بین کشورهامان منجر بشود.

ن. م.: چرا این زمان را برای سفر به ایران انتخاب کردید؟

ج.ه.: نمی دانم. برنامه ریزی این سفر با من نبود. شاید به این علت بود که فکر کردند زمان مناسبی است. فقط می دانم وقتی در ماه آوریل در ژنو ملاقات کردیم، برنامه ریزی ها برای سفر به ایران انجام گرفت.

ن. م.: برنامه ای دارید که باز هم به ایران سفر کنید؟

ج. ه.: هنوز برنامه ای نداریم ولی ارتباطاتمان را نگه می داریم. همان طور که گفتم مدت زیادی ست که درباره گسترش این ارتباط ها کار می کنیم. از هم یاد می گیریم و همواره دیدگاه های یهودیان، مسلمانان و مسیحیان را در مسائل خاص گرد هم آورده ایم تا بتوانیم همدیگر را بهتر بفهمیم. یعنی واقعا درپی یک ارتباط دوستانه دراز مدت هستیم که هم برای جوامع مذهبی و هم برای کشورهایمان مفید واقع شود.

ن. م.: تا به حال هیئتی از ایران برای ملاقات با شما به آمریکا آمده؟

ج.ه.: بله ما چندین دیدار در واشنگتن و دیگر نقاط آمریکا داشتیم. البته مطمئن نیستم که با نمایندگی از ایران آمده بودند. اما به عنوان دوست و به طور شخصی ..بله ملاقات کرده ایم

ن. م.: در گفت وگوهایی که با مقام های ایرانی داشتید،هیچ اشاره ای به امیرحکمتی که در ایران زندانی ست کردید؟

ج. ه.: بله. و یکی از مسائلی که در گفت وگوها به آن پرداختیم نگرانی مان درمورد کسانی بود که به دلیل اعتقاد مذهبی با پیگردهای قانونی مواجه شده اند. ما در مورد سعید عابدینی و دیگر زندانیان هم گفت وگو کردیم.

ن. م.: برداشتتان از صحبت هایی که در این مورد کردید چه بود؟

ج.ه.: مثبت بود. آنها حتی ما را راهنمایی کردند که با چه کسی و چگونه درخواستمان را به انجام برسانیم. به همراه فردی که نمی توانم نامش را ببرم، اما فعالی ست که روابط گرمی هم با ما دارد. ما احساس کردیم که درقبال درخواست ما بسیار پذیرا بودند.

ن. م.: برداشت شخصی شما از ایران چه بود؟ شهروندان ایرانی و مقام های دولتی را چه طور دیدید؟

ج.ه.: واقعاً عالی بود. خیلی احترام می گذاشتند. خیلی گرم بودند. گفت وگوهای ما در فضای فکری باز و صمیمانه ای صورت می گرفت. در مورد برخی مسائل حساس و دشوار ِ مناسباتمان در گذشته گفت وگو کردیم که بسیار آموزنده بود. به این دلیل که ما بایست از دیدگاه ایرانیان در مورد تاریخشان و نقش آمریکا در این تاریخ هم مطلع می شدیم.
و البته بعد از آن هم به بازار رفتیم و خرید کردیم و با خیلی از مردم صحبت کردیم. مردم از دیدن ما در ایران خیلی خوشحال می شدند. به طور مثال یک مغازه دار به ما گفت خیلی خوشحالم که شما اینجایید. دوست دارم باز هم برگردید، نه تنها برای خرید، بلکه برای این که می خواهم با شما دوست باشیم.
این حرف یک دنیا برای ما ارزش داشت.

ن. م.: نکته ای هست که بخواهید در پایان این گفت وگو درباره سفرتان اضافه کنید؟

ج.ه.: اسلام شیعی، سطح تحصیلات و گفت وگوها، درصد زنان تحصیل کرده و مهمان نوازی مردم ایران مرا بسیار تحت تأثیر قرار داد.
با تشکر از شما و با آرزوهای مشترک برای آینده مشترک و بهتر دو کشور.