آیا معادله اصلاح طلب در برابر تندرو هم چنان در سیاست ایران کاربرد دارد؟

احمد جنتی

مقاله ای از محمود صدری در روزنامه گاردین

بعضی آن را جمع اضداد می خوانند؛ دیگران شتر گاو پلنگ. اما قانون اساسی ایران که در آغاز انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ سر و شکل گرفت، تنها نمونه موجود در نوع خود است که اصول متناقض دموکراسی و تئوکراسی (حکومت دینی) را تلفیق کرده است.

این قانون راهنمای نظام دو گانه ای از حکومت بوده که نزدیک به چهار دهه دوام آورده است. البته این دوگانگی بهای سنگینی هم داشته است: جدل بین این دو اصل و بین مدافعان آن ها به توان جمهوری اسلامی در مدیریت بحران های داخلی و خارجی ضربه زده است. یک رشته افتضاحات از جمله گروگانگیری پرسنل سفارت آمریکا، جنگ فرسایشی با عراق، سرکوب خونین "تظاهرات جنبش سبز" را می توان در تنش بین دموکراسی و تئوکراسی در قانون اساسی ریشه یابی کرد.

انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی و دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری را باید در چنین زمینه ای دید.

این مجادله یادآور تازه ترین دور تورنمنت شطرنج بین رقبای دیرین است. اردوگاه تئوکراتیک (اصولگرایان)، آگاه از عدم محبوبیت اش به اهرم های قدرتی که در دست دارد متوسل شده است: نیروهای امنیتی، رسانه های جمعی، نهادهای نظارتی، و قوه قضاییه. اردوگاه دموکراتیک (اصلاح طلبان و میانه روها)، ریاست جمهوری را در اختیار دارند و با وجود مداخلات فزاینده و جناحی در روند بررسی صلاحیت ها و قدرت وتو نهادهای خودکامه بر رئیس جمهور و مجلس معمولا در انتخابات پیروز می شوند.

دوره هشت ساله ریاست جمهوری محمد خاتمی به اصولگرایان و ائتلاف کنندگان با آن ها آموخت که حتی یک دموکراسی در غل و زنجیر هم می تواند تهدیدی برای یک رژیم تئوکراتیک باشد. از آن زمان آن ها مانع انتخاب یک رئیس جمهور یا مجلس اصلاح طلب شده اند. آن ها به رد صلاحیت گسترده کاندیداهای اصلاح طلب و "مهندسی انتخابات" روی آورده اند.

اردوگاه دموکراتیک به سهم خود یاد گرفته است که با توجه به آسیب پذیری هایش، به چالش گرفتن علنی یا تحریم انتخابات به اهداف بلندمدت اش خسارت می زند. استراتژی کنونی اش شامل کار با هر چه کاندیدای تایید صلاحیت شده منتخب رژیم ضمن رای دادن به میانه روترین افراد در آن مجموعه است.

این طرح در انتخابات گذشته موفق بود. زمانی که از شرکت اکبر هاشمی رفسنجانی در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری جلوگیری شد، جنبش به سمت حسن روحانی، کاندیدای سنتریست (میانه رو) و مورد تایید نظام رفت و پیروزی بزرگی را نصیب او کرد. در واقع، "مهندسی" انتخابات توسط هوش جمعی اکثریت رای دهندگان ایرانی "مهندسی معکوس" شد.

حال، اصلاح طلبان پس از عبور از شوک رد صلاحیت های گسترده از جمله رد صلاحیت حسن خمینی، نوه آیت الله خمینی، با سازماندهی ائتلافی سراسری موسوم به "گام دوم" همان طرح انتخابات گذشته را تکرار می کنند.

این استراتژی شامل "رای سلبی" هم می شود؛ یعنی برای جلوگیری از ورود کاندیدایی که مورد نفرت بیشتری قرار دارد به کاندیدای نامطلوب رای بدهند. در این طرح همچنین با حمایت از میانه روهای وفادار به شکاف میان محافظه کاران دامن زده می شود.

هدف اعلام شده این ائتلاف جدید، شکست گروه بسیار با نفوذ و مایه بیزاری مردم موسوم به "مثلث جیم" (احمد جنتی، محمد یزدی، محمد تقی مصباح یزدی) در تهران و همتایان شان در دیگر استان ها شامل صادق لاریجانی، احمد علم الهدی، محمد مومن و دیگران است. ائتلاف جدید از حامیان اش خواسته است به تمام کاندیداهای لیست اعلام شده (در تهران، ۳۰ نفر برای مجلس شورا و ۱۶ نفر برای مجلس خبرگان) رای بدهند تا شکستی عمده نصیب بزرگان محافظه کار شود. محمد خاتمی اخیرا از این فهرست حمایت کرد: لیست امید.

حسن روحانی، محمد خاتمی، و اکبر هاشمی رفسنجانی علنا تحت شعار رای ندادن به افراطیون از ائتلاف اصلاحات حمایت می کنند. زندانیان سیاسی سرشناس جنبش اصلاحات هم در درخواستی یکپارچه از مردم خواسته اند با مشارکت گسترده انتخابات را به یک همه پرسی علیه اردوگاه تئوکراتیک بدل کنند. شمار فزاینده ای از ستاره های سینمایی و موسیقی با انتشار کلیپ های کوتاهی طرفداران خود را به شرکت در انتخابات دعوت کرده اند؛ حرکتی که زنگ هشداری برای طرف مقابل خواهد بود زیرا به احتمال زیاد پایگاه اجتماعی که عمدتا غیر سیاسی اند را وارد انتخابات می کند.

یکی از نشانه های موثر بودن ائتلاف اصلاح طلبان و میانه روها در وحشتی است که جناح راست را فرا گرفته است. شماری از چهره های سرشناس آن ها با عصبانیت استراتژی "رای سلبی" را به باد انتقاد گرفته اند. آن ها این استدلال جعلی را عنوان می کنند که چون رسانه های غربی (مشخصا بی بی سی) بحث این استراتژی را به میان کشیدند پس باید توسط غربی ها القاء شده باشد. آن ها حتی این بحث را مطرح کردند که کاندیداهای اصلاح طلب تحت نفوذ دشمنان قسم خورده خارجی رژیم قرار دارند.

سخنگوی رسمی اصلاح طلبان به این اتهامات واکنشی محتاطانه نشان داده است در حالی که مردم در رسانه های اجتماعی این حرف ها را به سخره گرفته اند. در تلگرام صدها اظهار نظر مشابه این نوشته شده است: "من سر در نمی آرم. نظارت استصوابی شورای نگهبان حتی باکتری های هوازی را هم فیلتر کرده. آنوقت این نفوذی ها از کجا آمده اند؟ ما تنها چیزی که می خواهیم اینست که به لیست ۳۰+۱۶ ازمیان افراد تایید صلاحیت شده رای بدهیم. هیچکدام اینها اعضای احزاب منحله نبوده اند وگرنه رد صلاحیت می شدند....همه شان هم تعهد کامل خود را به این رژیم نشان داده اند.…حتی به پدر و مادر هر چه فتنه گر و مخالف رژیم هم هست نفرین کرده اند. پس مشکل چیست؟"

ائتلاف اصلاحات حرکت خود را انجام داده است. حرکت بعدی را اصولگرایان و ائتلاف کنندگان با آن ها باید انجام دهند.

آیا آن ها شکست شان را می پذیرند و با یک مجلس شورای اصلاح طلب تر و مجلس خبرگان کمی میانه رو کنار می آیند یا به تقلب انتخاباتی یا زور متوسل می شوند؟ توفیق استراتژی اصلاحات ممکن است به بهبود اوضاع منجر نشود ولی مانع بدتر شدن آن شده و مشت نمادین مهمی خواهد بود. چنین موفقیتی نشانگر شکست مهندسان انتخابات در حکومت دینی بوده و آن ها را مغلوب بازی خودشان خواهد کرد.

* برگردان فارسی این مقاله ها تنها برای آگاهی رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آنها الزاماً بازتاب دیدگاه صدای آمریکا نیست.