آیا دو حریفی که در ساعت آخر رسیدند مایه دردسر روحانیون حکومتی خواهند شد؟
نشریه اکونومیست، روز شنبه ۲۸ اردیبهشت در مقاله ای با عنوان «معمای بغرنج نامزدها» به انتخابات ایران پرداخته و دو کاندیدای آخرین دقیقه ای ریاست جمهوری ایران را مورد تحلیل قرار داده است.
اکونومیست می نویسد: وزارت کشور جمهوری اسلامی به مدت پنج روز درهای خود را به روی همگان بازگذاشت و از داوطلبان ریاست جمهوری دعوت کرد برای انتخابات ۱۴ ژوئن (۲۴ خرداد) ثبت نام کنند. اثر انگشت داوطلبان که بیشترشان چهره های درون حاکمیت بودند بر اوراق پرسش نامه ها رقم خورد اما از اصلاح طلبان آینده خبری نبود.
چند دقیقه ای به پایان مهلت در روزشنبه ۱۲ ماه مه (۱۲ اردی بهشت) نمانده بود که یک رئیس جمهور پیشین، اکبر هاشمی رفسنجانی، با اتومبیل بنز برای نامزدی ریاست جمهوری سر رسید.
این روحانی ۷۸ ساله، که عده ای اورا به خاطر زیرکی اش کوسه لقب داده اند، از دیرباز مظهر اعتدال و مصلحت گرایی بوده و در زمینه اقتصاد، لیبرال مسلک است. او وعده روی کار آوردن «دولت وحدت ملی» داده است با «رهبرانی دلسوز» و «مدیرانی باتجربه» ـ که طعنه ای ست به سیاست های جناحی و عوام فریبانه محمود احمدی نژاد.
به نوشته اکونومیست، نامزدی رفسنجانی در آخرین دقیقه، اگر از صافی تعیین صلاحیت بگذرد، بی شک در رقابت ها شور و هیجان ایجاد خواهد کرد.
این اقدام همچنین به ماه ها گمان زنی در مورد نامزدی معتبر از میان اصلاح طلبان که بتواند بر نامزد های جناح موسوم به «اصولگرا» پیروز شود، پایان داد.
از جناح اصولگرایان چهار نفر نامزد شده اند که ممکن است در نهایت بر سر یک نفر به ائتلاف برسند. این نامزدها بالاترین گروه محافظه کاران نزدیک به آیت الله علی خامنه ای را تشکیل می دهند.
اکونومیست می نویسد: آنچه از دوران ریاست جمهوری اقای رفسنجانی در سال های ۱۹۸۹-۱۹۹۷ (۱۳۶۸-۱۳۷۶) در خاطره ها مانده است، بازسازی اقتصاد ایران است پس از آن که او توانست رهبر وقت جمهوری اسلامی، روح الله خمینی، را متقاعد کند که به جنگ ویرانگر هشت ساله با عراق پایان دهد. اگرچه آقای رفسنجانی همواره به خاطر داشتن ثروتی سرشار مورد ناسزا قرار می گرفت اما همواره از او به عنوان تنها کسی که از زیرکی و قدرت لازم برای معامله با غرب و پایان دادن به تحریم های اقتصادی برخوردار است یاد می شود. تحریم های اقتصادی همراه با سوء مدیریت، کشور را به ورطه انفجار کشانده است.
اما دیگر این رازی پوشیده نیست که رهبر کنونی به رفسنجانی اعتماد ندارد و می تواند اقدام او را به عنوان تلاش برای منحرف کردن جمهوری اسلامی از «مسیر واقعی» آن تعبیر کند. شورای نگهبان که اکنون باید از میان ۶۸۶ نامزد، صلاحیت حدود پنج شش نفر را تأیید کند، تحت کنترل آقای خامنه ای ست.
آیت الله خامنه ای پس از حمایتی که در انتخابات ۲۰۰۵(۱۳۸۴) از محمود احمدی نژاد در برابر آقای رفسنجانی به عمل آورد، همچنان به تنگ گرفتن فضا بر بازندگان انتخابات ادامه داده است. این روابط در انتخابات ۲۰۰۹(۱۳۸۸)، که رفسنجانی در آن شرکت نداشت، به نازل ترین سطح خود رسید. او از اعتراض های پس از انتخابات که در زبان رسمی حکومت از آن به عنوان « فتنه» یاد می شود، حمایت کرد.
با این حال آقای رفسنجانی هنوز هم می تواند اسباب دردسر خامنه ای شود. رد صلاحیت آقای رفسنجانی در شورای نگهبان بر خشم جامعه بیشتر دامن خواهد زد. اما اگر او را بگذارد تا در انتخابات شرکت کند و پیروز شود، قدرت رهبر بی تردید کاهش خواهد یافت.
علاوه بر این، آقای رفسنجانی یگانه موی دماغ آقای خامنه ای نیست. یک «ثبت نام کننده در آخرین مهلت» دیگر هم به نام اسفندیار رحیم مشایی وجود دارد – معاون و مشاور سخت جنجالی و جنجال انگیز و معتمد نزدیک آقای احمدی نژاد. که او نیز با آقای خامنه ای گرفتاری دارد. به نظر می رسد که رئیس جمهوری فعلی عزم جزم کرده مشایی را به جانشینی خود درآورد. اما مشایی مورد تحقیر و تنفر اصولگرایان است که او را، به خاطر عقاید نسبتا لیبرالی اش در مورد آزادی های فردی و سخنانی که در آن ها مقام های مذهبی را چندان جدی نمی گیرد، «منشاء انحراف» لقب داده اند.
اکونومیست می نویسد: تا چندی پیش، حتی تصور انتخاباتی که در آن مشایی و رفسنجانی شرکت داشته باشند ناممکن بود. این که شورای نگهبانِ ، با حرف شنوی از خامنه ای به یکی از این دو اجازه شرکت در رقابت های انتخاباتی بدهد یانه، جای حرف دارد. رهبر و یارانش ممکن است فکر کنند که بودن هردوی آنان در انتخابات باعث شکسته شدن آرای غیراصولگرایان حکومتی می شود و در نتیجه نامزد اصولگرا برنده خواهد شد. اما این خود کاری خطرناک است. اگر در دور اول انتخابات هیچ یک از نامزدان حد نصاب لازم را نیاورند، انتخابات به دور بعدی کشانده می شود. تاریخ دور بعدی انتخابات ۲۱ ماه ژوئن (۳۱ خرداد) تعیین شده است.
اکونومیست درپایان می افزاید: حتی دمکراسی دست و پاشکسته ایران نیز می تواند شگفتی آفرین باشد. چنان که پیروزی احمدی نژاد بر آقای رفسنجانی در سال ۱۳۸۴ چنین بود.
اکونومیست می نویسد: وزارت کشور جمهوری اسلامی به مدت پنج روز درهای خود را به روی همگان بازگذاشت و از داوطلبان ریاست جمهوری دعوت کرد برای انتخابات ۱۴ ژوئن (۲۴ خرداد) ثبت نام کنند. اثر انگشت داوطلبان که بیشترشان چهره های درون حاکمیت بودند بر اوراق پرسش نامه ها رقم خورد اما از اصلاح طلبان آینده خبری نبود.
چند دقیقه ای به پایان مهلت در روزشنبه ۱۲ ماه مه (۱۲ اردی بهشت) نمانده بود که یک رئیس جمهور پیشین، اکبر هاشمی رفسنجانی، با اتومبیل بنز برای نامزدی ریاست جمهوری سر رسید.
این روحانی ۷۸ ساله، که عده ای اورا به خاطر زیرکی اش کوسه لقب داده اند، از دیرباز مظهر اعتدال و مصلحت گرایی بوده و در زمینه اقتصاد، لیبرال مسلک است. او وعده روی کار آوردن «دولت وحدت ملی» داده است با «رهبرانی دلسوز» و «مدیرانی باتجربه» ـ که طعنه ای ست به سیاست های جناحی و عوام فریبانه محمود احمدی نژاد.
به نوشته اکونومیست، نامزدی رفسنجانی در آخرین دقیقه، اگر از صافی تعیین صلاحیت بگذرد، بی شک در رقابت ها شور و هیجان ایجاد خواهد کرد.
این اقدام همچنین به ماه ها گمان زنی در مورد نامزدی معتبر از میان اصلاح طلبان که بتواند بر نامزد های جناح موسوم به «اصولگرا» پیروز شود، پایان داد.
از جناح اصولگرایان چهار نفر نامزد شده اند که ممکن است در نهایت بر سر یک نفر به ائتلاف برسند. این نامزدها بالاترین گروه محافظه کاران نزدیک به آیت الله علی خامنه ای را تشکیل می دهند.
اکونومیست می نویسد: آنچه از دوران ریاست جمهوری اقای رفسنجانی در سال های ۱۹۸۹-۱۹۹۷ (۱۳۶۸-۱۳۷۶) در خاطره ها مانده است، بازسازی اقتصاد ایران است پس از آن که او توانست رهبر وقت جمهوری اسلامی، روح الله خمینی، را متقاعد کند که به جنگ ویرانگر هشت ساله با عراق پایان دهد. اگرچه آقای رفسنجانی همواره به خاطر داشتن ثروتی سرشار مورد ناسزا قرار می گرفت اما همواره از او به عنوان تنها کسی که از زیرکی و قدرت لازم برای معامله با غرب و پایان دادن به تحریم های اقتصادی برخوردار است یاد می شود. تحریم های اقتصادی همراه با سوء مدیریت، کشور را به ورطه انفجار کشانده است.
اما دیگر این رازی پوشیده نیست که رهبر کنونی به رفسنجانی اعتماد ندارد و می تواند اقدام او را به عنوان تلاش برای منحرف کردن جمهوری اسلامی از «مسیر واقعی» آن تعبیر کند. شورای نگهبان که اکنون باید از میان ۶۸۶ نامزد، صلاحیت حدود پنج شش نفر را تأیید کند، تحت کنترل آقای خامنه ای ست.
آیت الله خامنه ای پس از حمایتی که در انتخابات ۲۰۰۵(۱۳۸۴) از محمود احمدی نژاد در برابر آقای رفسنجانی به عمل آورد، همچنان به تنگ گرفتن فضا بر بازندگان انتخابات ادامه داده است. این روابط در انتخابات ۲۰۰۹(۱۳۸۸)، که رفسنجانی در آن شرکت نداشت، به نازل ترین سطح خود رسید. او از اعتراض های پس از انتخابات که در زبان رسمی حکومت از آن به عنوان « فتنه» یاد می شود، حمایت کرد.
با این حال آقای رفسنجانی هنوز هم می تواند اسباب دردسر خامنه ای شود. رد صلاحیت آقای رفسنجانی در شورای نگهبان بر خشم جامعه بیشتر دامن خواهد زد. اما اگر او را بگذارد تا در انتخابات شرکت کند و پیروز شود، قدرت رهبر بی تردید کاهش خواهد یافت.
علاوه بر این، آقای رفسنجانی یگانه موی دماغ آقای خامنه ای نیست. یک «ثبت نام کننده در آخرین مهلت» دیگر هم به نام اسفندیار رحیم مشایی وجود دارد – معاون و مشاور سخت جنجالی و جنجال انگیز و معتمد نزدیک آقای احمدی نژاد. که او نیز با آقای خامنه ای گرفتاری دارد. به نظر می رسد که رئیس جمهوری فعلی عزم جزم کرده مشایی را به جانشینی خود درآورد. اما مشایی مورد تحقیر و تنفر اصولگرایان است که او را، به خاطر عقاید نسبتا لیبرالی اش در مورد آزادی های فردی و سخنانی که در آن ها مقام های مذهبی را چندان جدی نمی گیرد، «منشاء انحراف» لقب داده اند.
اکونومیست می نویسد: تا چندی پیش، حتی تصور انتخاباتی که در آن مشایی و رفسنجانی شرکت داشته باشند ناممکن بود. این که شورای نگهبانِ ، با حرف شنوی از خامنه ای به یکی از این دو اجازه شرکت در رقابت های انتخاباتی بدهد یانه، جای حرف دارد. رهبر و یارانش ممکن است فکر کنند که بودن هردوی آنان در انتخابات باعث شکسته شدن آرای غیراصولگرایان حکومتی می شود و در نتیجه نامزد اصولگرا برنده خواهد شد. اما این خود کاری خطرناک است. اگر در دور اول انتخابات هیچ یک از نامزدان حد نصاب لازم را نیاورند، انتخابات به دور بعدی کشانده می شود. تاریخ دور بعدی انتخابات ۲۱ ماه ژوئن (۳۱ خرداد) تعیین شده است.
اکونومیست درپایان می افزاید: حتی دمکراسی دست و پاشکسته ایران نیز می تواند شگفتی آفرین باشد. چنان که پیروزی احمدی نژاد بر آقای رفسنجانی در سال ۱۳۸۴ چنین بود.