لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ ایران ۰۳:۵۸

پیروزی روسیه در سوریه چگونه خواهد بود؟


ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه (راست) در دیدار با بشار اسد رئیس جمهوری سوریه (پشت به تصویر) - ۲۸ مهر ۱۳۹۴ مسکو
ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه (راست) در دیدار با بشار اسد رئیس جمهوری سوریه (پشت به تصویر) - ۲۸ مهر ۱۳۹۴ مسکو

جاش کوهن از مدیران پیشین آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده در پروژه‌های اصلاحات اقتصادی در جمهوری‌های استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروشی سابق، در مقاله‌ای در بخش وبلاگ‌های وبسایت خبرگزاری رویترز، به عملیات نظامی روسیه در داخل سوریه و پیامدهای آن اشاره کرده است.

وی در این مقاله که روز چهارشنبه منتشر شد می‌نویسد، وقتی مسکو حملات هوایی در داخل سوریه را آغاز کرد، برخی تحلیلگران بر این عقیده بودند که این تصمیم ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه، آن کشور را به باتلاقی مانند آنچه که سال ها قبل در افغانستان با آن روبرو بود، خواهد کشاند.

بعید به نظر می رسد که همه آن تبعات منفی پیش بینی شده به وقوع بپیوندد، چرا که پوتین کارت‌های دیگری نیز در دست دارد که منتقدان او از آن غافل بوده‌اند. روسیه ممکن است به اهداف بنیادی نظامی که در سوریه به دنبال آن است برسد، در حالی که ایالات متحده چنین توانایی ندارد.

نویسنده در ادامه توضیح می‌دهد که چگونه رئیس جمهوری روسیه می‌تواند به پیامدهایی که دلخواه اوست در سوریه دست یابد.

در ابتدا باید گفت که نقطه قوت کلیدی استراتژی نظامی روسیه در سوریه، "سادگی" آن است. تنها هدف عملیات نظامی مسکو بازگرداندن ثبات‌ به رژیم سوریه در امتداد کریدوری است که از دمشق آغاز، و به استان‌های حمص و حماه منتهی می‌شود.

چنین رویکردی امکان تجدید قوا برای بشار اسد را فراهم می‌آورد و به رژیم او اجازه می‌دهد تا نقشه جایگزین برای رویارویی با بحران جاری را که مدت‌ها است معطل مانده به اجرا در آورد: تشکیل دولتی کوچک‌تر در مرکز مناطق علوی‌‌نشین در امتداد سواحل مدیترانه.

با وجود آن که هنوز مشخص نیست آیا رژیم بشار اسد قادر خواهد بود بخش‌‌های بزرگی از سرزمین‌های از دست داده را دوباره به کنترل خود در آورد، اما شورشیان هم در حال حاضر در موضع دفاعی قرار گرفته‌ و نیروهای دولتی نیز بخش‌های دیگری از مناطق تحت کنترل خود را از دست نداده‌اند.

در مقابل، استراتژی ایالات متحده همچنان پیچیده و دشوار باقی مانده است. باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا هم می‌گوید "اسد باید برود"، و هم می‌خواهد گروه موسوم به دولت اسلامی را "تضعیف و نابود" کند.

با این حال، ایالات متحده تا به امروز برای استفاده از نیروی نظامی برای رسیدن به این اهداف تمایلی از خود نشان نداده است. تعجب‌آور نیست که اسد هنوز به قدرت چسبیده و گروه داعش نیز همچنان بخش‌های بزرگی از عراق و سوریه را در اختیار خود دارد.

اشتیاق پوتین برای تحکیم نفوذ روسیه در خاور میانه، به نظر می‌رسد که ثمربخش بوده است. با احظار اسد به مسکو در روز ۲۰ اکتبر، پوتین نشان داد که این روسیه است که صحنه‌گردان وقایع سوریه است. در واقع، بکارگیری یک هواپیمای نظامی روسی برای انتقال محرمانه بشار اسد به مسکو، وابستگی مطلق اسد به روسیه را نشان داد، نه از لحاظ نظامی، که از لحاظ امنیتی برای شخص خودش.

همه نشانه‌ها هم از این حکایت دارد که اسد با ناراحتی تمام از این فرایند آگاه است، و پوتین هم قطعا این را می‌داند. اتکای اسد به روسیه چندین گزینه‌ دیپلماتیک را در اختیار پوتین در برابر غرب می‌گذارد.

در اوایل قرن نوزدهم میلادی یک نظریه‌پرداز نظامی مشهور به نام کارل فون کلاوسویتس گفت "جنگ ادامه دادن سیاست است با ابزاری متفاوت،" و پوتین مشخصا به دنبال آن است که عملیات نظامی کشور در سوریه را در نهایت به یک موفقیت سیاسی تبدیل کند.

در یکی از اظهارات رئیس جمهوری روسیه که متن آن در وبسایت کرملین منتشر شده، آمده است "نتایج مثبت عملیات نظامی، پایه‌گذار راه‌حل‌هایی خواهد شد که بر پایه رویه‌های سیاسی بنا شده و گروه‌های سیاسی، قومی، مذهبی همه طرف‌های درگیر را در بر می‌گیرد ... ما چنین خواهیم کرد، البته با تماس نزدیک با دیگر قدرت‌های جهانی و آن کشورهایی در منطقه که خواهان راه حل مسالمت آمیز برای این مناقشه هستند."

در واقع این اظهارات پوتین را می‌توان چنین ترجمه کرد: راه حل بحران سوریه در دستان من است.

حالا این سناریو را تصور کنید: بعد از گذشت یک یا دو ماه دیگر از بمباران هوایی روسیه، تسلط اسد در مناطق باقی مانده تحت کنترل دولت او به نظر تضمین می‌شود. آنگاه پوتین می‌تواند پیشنهاد یک سازش سیاسی بین او و مخالفانش را ارائه دهد، که می‌تواند به نوعی نقسیم قدرت میان اسد و بسیاری از شورشیان غیرداعشی – که بتوانند با رژیم او کنار بیایند و در عین حال هم با جنگ علیه داعش هم موافق باشند – بیانجامد.

چنین پیامدی شاید برای غرب قابل پذیرش باشد. دغدغه اصلی اروپا مهار سیل پناهجویانی است که به عمدتا از سوریه به کشورهای اروپایی سرازیر می‌شوند، در حالی که هدف بنیادی ایالات متحده همچنان تضعیف گروه موسوم به دولت اسلامی باقی خواهد ماند.

با وجود آن که نه اروپا و نه آمریکا، قادر نخواهند بود – دست کم آشکارا – بگویند توافقی که اسد را در قدرت نگه دارد را می‌پذیرند، اما با این حال امکان این وجود دارد که غرب به چنین توافقی تن دهد؛ چه نقشی صوری برای اسد قائل شوند، چه بخشی از یک روند گذار سیاسی بلندمدت باشد.

در حالی که آمریکا نیاز خواهد داشت که همچنان از سیاست "اسد باید برود" حمایت کند، اما اروپا پیشنهادی که بتواند به نحوی از بار سنگین سیل پناهجویان بکاهد، را نادیده نخواهد گرفت.

برای جذاب‌تر کردن این پیشنهاد هم، پوتین حتی ممکن است با ایجاد منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه – برای اسکان میلیون‌ها آواره سوری و ارائه خدمات بشردوستانه توسط نهادهای امدادرسان بین‌المللی – موافقت کند؛ ایده‌ای که مسکو تا به امروز با آن مخالفت کرده است.

طبیعتاً، پوتین در ازای این همکاری مطالباتی هم خواهد داشت. اول از همه این که، خواهد گفت روسیه باید در هر گفت‌وگوی مربوط به ژئوپولتیک و ساختار امنیتی خاور میانه حضور داشته باشد.

واقعیت این است که مسکو حتی بدون حمایت غرب هم در رسیدن به این هدف موفقیت‌هایی داشته است. گفته می‌شود پوتین برخی رهبران کشورهای مهم سنی در حوزه خلیج فارس و همچنین اردن را در جریان گفت‌وگوهای خود با بشار اسد قرار داده است.

نکته دیگری که اهمیت آن از گسترش نفود روسیه در خاور میانه بیشتر است، این است که پوتین با آغاز عملیات نظامی در سوریه شاید به دنبال پایان دادن به تحریم‌هایی است که غرب در پی بحران اوکراین علیه مسکو اعمال کرده است.

هر چند ایالات متحده احتمالا معامله "سوریه در برابر اوکراین" را نخواهد پذیرفت، ولی احتمال پذیرش آن توسط اروپایی‌ها بالاست. بسیاری از کشورها و شرکت‌های اروپایی پیش از این هم خواستار پایان دادن به تحریم‌های روسیه بوده‌اند، و اگر پوتین روزنه امیدی هر چند کوچک برای حل مشکل پناهجویان برای آنها باز کند، فشارها بر روی اتحادیه اروپا در این راستا از سوی اعضای آن، دیگر غیرقابل تحمل خواهد شد.

در بهترین سناریوی پوتین، اروپا احتمالا آمریکا را هم تحت فشار خواهد گذاشت تا تحریم‌های خود علیه روسیه را کاهش دهد.

به بیان روشن‌تر، این در واقع یک سناریوی فرضی است که هر بخش آن با هر اتفاقی می‌تواند به مسیری خلاف آنچه روسیه می‌خواهد منجر شود. نیروهای نظامی روسیه می‌توانند محاصره شده و حتی به اسارت گرفته شوند؛ روسیه ممکن است در داخل با حملات تروریستی تلافی‌جویانه جهادیون روبرو شود؛ اسد ممکن است با وجود حمایت هوایی روسیه، سرزمین های بیشتری را واگذار کند؛ و اگر ادامه عملیات نظامی مسکو در سوریه به مشکلات اقتصادی در سوریه دامن بزند، آنگاه ممکن است افکار عمومی داخل روسیه علیه او شود.

علاوه بر این‌ها، برخی مخالفان میانه‌رو اسد که با حملات هوایی روسیه مواجه هستند، ممکن است نقش مسکو در هر گونه راه حل سیاسی برای سوریه را رد کنند، و درنتیجه توانایی پوتین برای ایفای نقش کلیدی در حل بحران سوریه را کاهش دهند.

با تمام این‌ها، اگر همه چیز بر وفق مراد پوتین پیش رود، آنگاه او قادر خواهد بود با کسب یک پیروزی ژئوپولتیک همه ما را شگفت‌زده کند.

* برگردان فارسی این مقاله تنها برای آگاهی رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آن الزاماً بازتاب دیدگاه صدای آمریکا نیست.

XS
SM
MD
LG