کریم سجادپور، پژوهشگر ارشد بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی، در مقالهای برای نشریه «فارین افیرز» به بررسی سیاست کلان جمهوری اسلامی در منطقه و پیامدهای آن برای مردم ایران پرداخته است.
نویسنده در ابتدای مقاله با اشاره به دو هدف تغییرناپذیر حکومت جمهوری اسلامی ظرف چهار دهه گذشته، یعنی بیرون راندن ایالات متحده از منطقه و از بین بردن اسرائیل، تلاش برای افزایش نفوذ ایران در عراق، سوریه، لبنان، و یمن را در این راستا ارزیابی میکند.
به نوشته وی، بهرغم تهدیدات امنیتی مشترک پرشمار علیه تهران و واشنگتن، جمهوری اسلامی از بدو پیدایش به دلیل ماهیت انعطافناپذیرش به جای نزدیکی به ایالات متحده، خود را درگیر فعالیتهایی همانند تلاش برای ساختن سلاح هستهای، توسعه جنگ سایبری، تروریسم، ایجاد ناامنی در بازار انرژی، ایجاد جنگهای فرقهای در افغانستان، عراق، سوریه، یمن و نیز دامن زدن تنش میان اسرائیلیان و فلسطینیان کرده است.
نویسنده در ادامه میگوید که تخصیص منابع محدود ایران به جاهطلبیهای نامحدود جمهوری اسلامی و به چالش کشیدن نظم جهانی به رهبری ایالای متحده، به هزینه فقر و کاهش امنیت مردم ایران منجر شدهاست. تداوم این شکاف میان منابع و جاهطلبیها، به تعمیق بیشتر سرخوردگیهای اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی تودههای ایرانیان و لزوم سرکوب فزاینده منجر شدهاست.
به باور سجادپور، علیرغم منافع مشترک ایران و آمریکا در پایان دادن به بیش از چهاردهه «جنگ سرد»، تحقق این امر ناممکن است زیرا هویت «رژیم» ایران بر دشمنی با ایالات متحده بنا شدهاست. این درحالیاست که از دیدگاه رهبر جمهوری اسلامی نیز ملایمکردن لحن تندش علیه واشنگتن میتواند وی را متحمل هزینهای جبرانناپذیر کند.
از دید علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، دشمنی با غرب و در راس آن ایالات متحده، هم وسیله و هم هدف است.
این پژوهشگر مینویسد که «بنابراین ایالات متحده باید با ایران مانند یک دشمن برخورد کند: ارتباط جهت جلوگیری از منازعه، همکاری در زمان ممکن، رویارویی در وقت ضرورت، و مهار با کمک شرکا.»
سجادپور در ادامه مقاله خود با اشاره به دو نمونه به درازا کشاندن جنگ ویرانگر ایران و عراق و در این اواخر منع ورود واکسنهای غربی کووید-١٩ در اوج همهگیری مرگبار کرونا، مینویسد که جمهوری اسلامی، ایدئولوژی خود را بر رفاه و امنیت مردم ایران مقدم میشمارد.
- محور مقاومت یا محور فلاکت؟
جنگ داخلی لبنان، حمله آمریکا به عراق، و در نهایت بهار عربی، خلا قدرتی در خاورمیانه به وجود آورده که رهبران جمهوری اسلامی با ایجاد شبکهای از گروههای نیابتی متشکل از ۵۰ هزار تا ۲۰۰هزار شبهنظامی، در اندیشه پرکردن آن بودهاند.
به باور این پژوهشگر ارشد بنیاد کارنگی، فعالیتهای بیثباتکننده و کارشکنانه حزبالله در لبنان و منطقه، اقدامات غیرقانونی شبهنظامیان شیعه در عراق، ویرانی سوریه توسط بشار اسد، و نقش مخرب حوثیها در جنگ داخلی یمن، سبب شده آنچه که در ادبیات جمهوری اسلامی «محور مقاومت» خوانده میشود، برای منطقه «محور فلاکت» باشد.
- مردم ایران، بزرگترین تهدید برای بقای «رژیم» جمهوری اسلامی
سجادپور در بخش دیگری از مقاله خود با اشاره به تناقض برآمده از این هزینه هنگفت فعالیتهای منطقهای جمهوری اسلامی میگوید «راهبرد کلان رژیم ایران، نتیجهاش تهدید بقای خود [این رژیم] شدهاست.»
به گفته او، وخیمشدن اوضاع اقتصادی ایران سبب شده بسیاری از ایرانیان سیاستهای حکومتی از جمله خصومت با آمریکا و ماجراجوییهای خارجی جمهوری اسلامی را زیر سوال ببرند.
به باور نویسنده، همانند آنچه در مورد روسیه گفته میشود، جمهوری اسلامی نیز امنیت خود را در ناامنی دیگران دنبال میکند و رویارویی با این حکومت مستلزم رهبری ایالات متحده و اجماع بینالمللی است. به عبارت دیگر، سجادپور تصریح میکند که ایجاد اجماعنظر در میان جمهوریخواهان و دموکراتها در بعد داخلی و حصول توافقی جامع میان واشنگتن و شرکای اروپایی و همچنین قدرتهای بینالمللی، برای مهار جمهوری اسلامی ضروری است.
این پژوهشگر ارشد بنیاد کارنگی، قدرتنمایی جمهوری اسلامی در منطقه را به سایه انداختن یک آسمانخراش با پایههای پوسیده به اطرافش تشبیه میکند که اگرچه ممکن است برای مدتی ادامه یابد، اما در نهایت محکوم به فروپاشی است.
نویسنده در پایان مقاله استدلال میکند واشنگتن با کمک سایر دولتها میتواند جمهوری اسلامی را مهار کند تا زمانیکه حکومتی در تهران بر سر کار بیاید که به جای صرف منابع جهت ضربه رساندن به دشمنان ایدئولوژیک، به مردم ایران خدمت کند. به گفته وی، «در نهایت راهبرد کلان جمهوری اسلامی، نه توسط ایالات متحده یا اسرائیل، بلکه توسط مردم ایران شکست داده میشود که خود بالاترین هزینه را برای آن پرداختهاند.»
* برگردان فارسی این مطلب تنها به منظور آگاهی رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آن الزاماً بازتاب دیدگاه صدای آمریکا نیست.