۶۲ سال بعد از تولد شخصیت جیمز باند، مامور ۰۰۷ بدون شک در بهبود چهره شخصیتهای اطلاعاتی و جاسوسی بریتانیا نقش پررنگی در جهان ایفا کرده است.
خبرگزاری رویترز به مناسبت اکران تازهترین فیلم جیمز باند به نام "اسپکتر" با بازی دنیل کریگ و مونیکا بلوچی، به نقش داستانهای پلیسی و جاسوسی بریتانیا در بهبود وجهه این کشور پرداخته است.
رویترز مینویسد سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا موسوم به امآی-۶ و امآی- با شهرت جهانی همگام با نهادهای دیگری چون نیروهای ویژه بریتانیا، نیروی هوایی ویژه ارتش و نیروی دریایی سلطنتی مسئولیت فعالیتهای اطلاعاتی داخلی و خارجی را برعهده دارند.
اما آن طور که رویترز میگوید این سازمانها با تمام کارآمدی که دارند عاری از اشتباه نیستند.
در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی، وایتهال (نسخه بریتانیایی وزارت خارجه، پنتاگون، سیآیای و افبیآی آمریکا) با یک رسوایی بیصدا دچار بحران شد. اخبار میگفت که برخی از مسئولان بسیار متنفذ اطلاعاتی بریتانیا در واقع برای شوروی جاسوسی میکردند. اخیرا نیز مناقشاتی درباره مداخله مسئولان در شکنجه و همچنین نحوه جمعآوری اطلاعات درباره تسلیحات کشتار جمعی عراق- که وجود خارجی ندارد- مطرح شده است.
به گفته رویترز در این هنگامه، جیمز باند و دیگر رفقای سینماییاش با ارائه تصویری که مرزهای واقعیت را درمینوردد به یاری بخش اطلاعات و امنیت بریتانیا شتافتهاند.
خبرنگار رویترز سپس با ذکر خاطرهای شخصی میگوید میگوید سالها پیش در واشنگتن با یک مامور سیا ملاقات کرده که به او گفته گمان نمیکند نه خودش و نه هیچ یک از همکارانش در دولت آمریکا بتواند از عهده یک جلسه توضیحی در "سیستم اطلاعاتی بریتانیا" برآید.
این مطلب در ادامه میگوید بدون شک مقامات و آژانسهای امنیتی و اطلاعاتی بریتانیا در نگه داشتن اسرار کارشان بسیار بهتر از همتایان آمریکایی خود عمل میکنند. بنابراین چه تصادفی و چه طبق برنامهریزی، نمونه سینماییشان هم بهتر از آب درمیآید.
نویسنده سپس میگوید جیمز باند پررنگترین نمونه جاسوسهای بریتانیایی غیرواقعی است و سپس به جرج اسمایلی، جاسوس ساخته و پرداخته "ژان لو کره" نویسنده بریتانیایی و نویسندگان دیگری مثل فردریک فورسیت، ارسکین چیلدرز و جان بوچن اشاره میکند که بعضی کارهایشان به قبل از جنگ جهانی اول برمیگردد.
برخی داستانهای جاسوسی بریتانیا در جهن طراز اول به شمار میروند از آن جمله سریال تلویزیونی "سندبگرز" است که طی سالهای ۱۹۷۸ تا ۸۰پخش میشد و ۲۵ سال بعد نیویورک تایمز آن را "بهترین سریال جاسوسی و پلیسی در تاریخ تلویزیون" توصیف کرده است.
نویسنده دلیل اقبال داستانهای جاسوسی بریتانیایی را نویسندگانی میداند که یا کارمند دستگاههای اطلاعاتی بودهاند و یا از نزدیک با آنها ارتباط داشتند. ژان لو کره، قبل از آن که اعتراف کند کارمند اطلاعاتی است، برای دههها میگفت برای وزارت خارجه بریتانیا کار میکند. فورسیت تازه امسال فاش کرد که وقتی به عنوان گزارشگر در پشت دیوار آهنین مشغول به کار بود، ماموریتهایی را برای سیستم امنیتی و اطلاعاتی به ثمر رسانده است. یان مکینتاش، نویسنده سندبگرز مامور نیروی دریایی رویال بود و با دستگاه اطلاعاتی همکاری میکرد و علت مرگش در سانحه هواپیما هرگز قانعکننده به نظر نرسید.
رویترز میگوید با در نظر گرفتن این که سیستم امنیتی و اطلاعاتی بریتانیا –برعکس آمریکا- به کارمندانش اجازه نوشتن خاطراتشان را نمیدهد، داستاننویسی توسط خودیها همیشه تنها روزنه به این سیستم بوده است.
نباید فراموش کرد که اینها همه داستان است، همین. واقعیتگرایی میگوید داستان باید طوری باشد که در عالم واقعیت منطقی به نظر بیاید و برعکس واقعیت، قهرمان داشته باشد.
این ویژگی بدون شک درمورد باند صدق میکند. فلمینگ، خالق او در ابتدا گزارشگر خبرگزاری رویترز بود، قبل از آن که متوجه شود این کار از پس مخارج زندگی دلخواه او برنمیآید. هرچند بعدها گفت این شغل به او یادداده که چطور بنویسد و فرصت سفر برایش فراهم آورده از جمله به مسکو در دهه سی میلادی برای پوشش دادگاه استالین.
جنگ دوم جهانی باعث شد که شغل دومش در بانک نیز موفق نیفتد و او از دستگاه اطلاعاتی نیروی دریایی سردرآورد اما آنجا نیز دریافت که این شغل آنقدر که گمان میکرد هیجانانگیز نیست.
اما این شغل به فلمینگ دستمایه کافی برای خلق جیمز باند و جهان او را داد. او بعدا شخصیت "م" رئیس تشکیلات اطلاعاتی را بر اساس رئیس وقتش در اطلاعات دریایی نامگذاری کرد که همواره با حرف "س" از او یاد میشد و برگهها را با قلم سبزرنگ امضا میکرد. در جریان جنگ دوم جهانی نیز با برخی شخصیتهای جذاب آشنا شد که همگی الهامبخش داستانسراییهای او بودهاند.
رویترز میگوید در نهایت آنچه که بیش از همه در خلق رشته داستانهای جیمز باند نقش داشته فانتزی است: مامور یکه و تنهایی که "مجوز کشتن" دارد، دختران زیبارو، نیروی پرقدرت شر و نقشههای شیطانی و البته تم همیشگی نجات جهان توسط مامور اطلاعاتی بریتانیا، همه و همه با چاشنی سکس و اغواگری.
شاید ایده نجات جهان توسط بریتانیا همان چیزی است که این کشور بیش از همه محتاجش است، آن هم در زمان محو تدریجی امپراطوری بریتانیا و کمرنگ شدن هرچه بیشتر نفوذش در جهان.