تحلیلگران می گویند از هشت سال پیش و از زمانی که محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران شده است، این کشور به دلیل نگرانی ها و گمانه زنی ها در مورد برنامه اتمی مخفیانه این کشور و حمایت سرسختانه از بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه از نظر بین المللی منزوی شده است.
احمدی نژاد که اولین بار در سال ٢٠٠٥ به قدرت رسید، براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی نمی تواند در انتخابات ریاست جمهوری روز جمعه شرکت کند.
انتخاب مجدد و بحث برانگیز او در سال ٢٠٠٩ و تلاش حاکمیت برای سرکوب اعتراضات خیابانی، ایران را در شورش و ناآرامی های داخلی فرو برد. سرکوب های داخلی به فشارهای بین المللی بیشتر بر ایران منتهی شدند.
آیت الله علی خامنه ای، رهبری که همه قدرت ها را در چنگال خود گرفته است، در همه امور سیاستگذاری جمهوری اسلامی، از جمله بلندپروزاری های اتمی و حمایت از حکومت اسد حرف آخر را می زند.
بیشتر تحلیلگران اتفاق نظر دارند که قدرت مطلق رهبر در مورد اعمال این سیاست ها چاره ای به جز اطاعت برای احمدی نژاد باقی نگذاشته بود.
علی واعظ، تحلیلگر «گروه بحران بین الملل» مستقر در بروکسل می گوید «(تعیین) سیاست خارجی ایران امتیاز و حق رئیس جمهوری محسوب نمی شود».
اما از سویی دیگر، ایران بهای لفاظی های آتشین احمدی نژاد و اظهاراتی همچون انکار واقعه هولوکاست و توهم توطئه در مورد حمله های تروریستی یازدهم سپتامبر سال ٢٠١١ به ایالات متحده را پرداخته است.
دوستان تهران در منطقه به دلیل بالا گرفتن تنش ها با کشورهای پادشاهی عرب سنی بر سر مسائلی همچون اعتراضات آزادی خواهانه مردم بحرین و سوریه از ایران فاصله گرفته اند.
محمد صالح صدقیان، رئیس «مرکز عربی مطالعات ایرانشناسی» در تهران می گوید «احمدی نژاد به دلیل شیوه هایی که او برای اجرای سیاست خارجی ایران برگزیده بود، برای دستیابی به این اهداف ناکام ماند».
مناسبات تیره ایران با کشورهای غربی در دوران احمدی نژاد رو به وخامت گذاشت و به دلیل پیشرفت برنامه اتمی تهران و نادیده گرفتن درخواست های بین المللی و اعمال فشار جهانی برای متوقف کردن فعالیت های اتمی، روابط بسیار بدتر شد.
سال ها مذاکره با قدرت های جهانی که به هدف خنثی کردن مواجهه ایران بر سر برنامه اتمی این کشور انجام شده بودند، در دوران احمدی نژاد به تحریم های اقتصادی شدید غرب و تصویب قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد منتهی شدند و در نهایت به شکست انجامیدند.
مشخص نیست شخص احمدی نژاد تا چه میزان در روند تصمیم گیری در مورد برنامه اتمی نقش داشته اما او بارها تحریم های بین المللی را چند تکه «کاغذ پاره» خوانده است.
احمدی نژاد فقط در اواسط سال ٢٠١٢ به «مشکلات» اقتصادی ناشی از تحریم ها اذعان کرد.
صدقیان می گوید اتکای احمدی نژاد به «شعار به جای مواضع روشن» و تلاش برای رفع تنش ها فقط عاملی برای بدتر شدن اوضاع بوده است.
احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری خود هشت بار در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت کرد که خود رکوردی محسوب می شود.
سخنرانی های او جامعه بین المللی را به خشم آورده اند و انکار واقعه هولوکاست نیز خصومت های دیرینه ایران با اسراییل را احیا کرد.
صدقیان می گوید «احمدی نژاد برای ایران مشکل آفرین بود و کشور را به دردسر انداخت. او می توانست در مورد هولوکاست صحبت نکند، اصلاً این واقعه ارتباطی به ایران نداشت و مداخله او تاثیر منفی بر مناسبات این کشور با جامعه جهانی داشت».
محمد صادق جوادی حصار، تحلیلگر اصلاح طلب نیز با این ایده موافق است و می گوید یاوه سرایی های علنی احمدی نژاد فقط عامل «اعمال تحریم ها» علیه ایران بود.
جوادی حصار در مورد عملکرد احمدی نژاد در داخل و خارج از کشور می گوید «او از دیپلماسی و سیاست خارجی سررشته و تخصص ندارد. تواناهایی های او در این زمینه معادل دانش یک فارغ التحصیل دانشگاه است».
آقای جوادی حصار از تصمیم بحث برانگیز احمدی نژاد برای برکتاری منوچهر متکی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در سال ٢٠١٠ در حالی که او در سنگال و در سفر خارجی به سفر می برد انتقاد می کند.
سوریه یکی از مهمترین چالش های مهم و عامل تیرگی مناسبات تهران با کشورهای غربی، کشورهای عربی و حتی ترکیه بوده است.
تهران یکی از متحدان سنتی دمشق است و دولت های غربی و عرب ایران را محکوم می کنند که برای حکومت سوریه سلاح و مشاوره نظامی ارائه می دهد.
ایران به کرات حضور نیروهای نظامی این کشور در صحنه های جنگ در سوریه را انکار کرده است و پافشاری احمدی نژاد بر این است که پیروزی شورشیان سراسر منطقه را در معرض تهدید قرار خواهد داد.
تحلیلگران می گویند احمدی نژاد هیچ گزینه ای به جز حمایت از اسد پیش روی خود نمی بیند.
صدقیان در مورد رویکرد تهران، دمشق و حزب الله لبنان می گوید «احمدی نژاد فقط سیاست حاکمیت برای تقویت محور مقاومت در برابر اسراییل را اجرا کرده است».
با وجود پیشینه موجود، احمدی نژاد به دلیل فصاحت و بلاغت نصفه نیمه اش در داخل کشور به یک چهره محبوب بدل شده است.
اما محبوبیت احمدی نژاد در عرصه بین المللی روایت دیگری دارد و به جز در کشورهای خاصی همچون ونزوئلا که همچون منجی با او برخورد می شود، از شهرت و خوشنامی چندانی برخوردار نیست.
واعظ می گوید «لفاظی های احمدی نژاد او را به یک سیاستمدار رادیواکتیو بدل کرده است و فارغ از نیات واقعی او، همه سیاستمداران کشورهای غربی از رویارویی با او بیزار بوده اند».
بیشتر هشت نامزدی که یکی از آن ها جانشین احمدی نژاد خواهند شد، ترمیم مناسبات با جامعه بین الملل را در صدر اولویت خود قرار داده اند.
صدقیان می گوید «ایران دوستان معدودی در غرب و در منطقه دارد. سیاست خارجی احمدی نژاد راهبردی نبود، بلکه یک نمایش سیاسی بود».
یادداشت بالا برگردانی از مقاله فرهاد پولادی است که در میدل ایست آنلاین منتشر شده است.
احمدی نژاد که اولین بار در سال ٢٠٠٥ به قدرت رسید، براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی نمی تواند در انتخابات ریاست جمهوری روز جمعه شرکت کند.
انتخاب مجدد و بحث برانگیز او در سال ٢٠٠٩ و تلاش حاکمیت برای سرکوب اعتراضات خیابانی، ایران را در شورش و ناآرامی های داخلی فرو برد. سرکوب های داخلی به فشارهای بین المللی بیشتر بر ایران منتهی شدند.
آیت الله علی خامنه ای، رهبری که همه قدرت ها را در چنگال خود گرفته است، در همه امور سیاستگذاری جمهوری اسلامی، از جمله بلندپروزاری های اتمی و حمایت از حکومت اسد حرف آخر را می زند.
بیشتر تحلیلگران اتفاق نظر دارند که قدرت مطلق رهبر در مورد اعمال این سیاست ها چاره ای به جز اطاعت برای احمدی نژاد باقی نگذاشته بود.
علی واعظ، تحلیلگر «گروه بحران بین الملل» مستقر در بروکسل می گوید «(تعیین) سیاست خارجی ایران امتیاز و حق رئیس جمهوری محسوب نمی شود».
اما از سویی دیگر، ایران بهای لفاظی های آتشین احمدی نژاد و اظهاراتی همچون انکار واقعه هولوکاست و توهم توطئه در مورد حمله های تروریستی یازدهم سپتامبر سال ٢٠١١ به ایالات متحده را پرداخته است.
دوستان تهران در منطقه به دلیل بالا گرفتن تنش ها با کشورهای پادشاهی عرب سنی بر سر مسائلی همچون اعتراضات آزادی خواهانه مردم بحرین و سوریه از ایران فاصله گرفته اند.
محمد صالح صدقیان، رئیس «مرکز عربی مطالعات ایرانشناسی» در تهران می گوید «احمدی نژاد به دلیل شیوه هایی که او برای اجرای سیاست خارجی ایران برگزیده بود، برای دستیابی به این اهداف ناکام ماند».
مناسبات تیره ایران با کشورهای غربی در دوران احمدی نژاد رو به وخامت گذاشت و به دلیل پیشرفت برنامه اتمی تهران و نادیده گرفتن درخواست های بین المللی و اعمال فشار جهانی برای متوقف کردن فعالیت های اتمی، روابط بسیار بدتر شد.
سال ها مذاکره با قدرت های جهانی که به هدف خنثی کردن مواجهه ایران بر سر برنامه اتمی این کشور انجام شده بودند، در دوران احمدی نژاد به تحریم های اقتصادی شدید غرب و تصویب قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد منتهی شدند و در نهایت به شکست انجامیدند.
مشخص نیست شخص احمدی نژاد تا چه میزان در روند تصمیم گیری در مورد برنامه اتمی نقش داشته اما او بارها تحریم های بین المللی را چند تکه «کاغذ پاره» خوانده است.
احمدی نژاد فقط در اواسط سال ٢٠١٢ به «مشکلات» اقتصادی ناشی از تحریم ها اذعان کرد.
صدقیان می گوید اتکای احمدی نژاد به «شعار به جای مواضع روشن» و تلاش برای رفع تنش ها فقط عاملی برای بدتر شدن اوضاع بوده است.
احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری خود هشت بار در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت کرد که خود رکوردی محسوب می شود.
سخنرانی های او جامعه بین المللی را به خشم آورده اند و انکار واقعه هولوکاست نیز خصومت های دیرینه ایران با اسراییل را احیا کرد.
صدقیان می گوید «احمدی نژاد برای ایران مشکل آفرین بود و کشور را به دردسر انداخت. او می توانست در مورد هولوکاست صحبت نکند، اصلاً این واقعه ارتباطی به ایران نداشت و مداخله او تاثیر منفی بر مناسبات این کشور با جامعه جهانی داشت».
محمد صادق جوادی حصار، تحلیلگر اصلاح طلب نیز با این ایده موافق است و می گوید یاوه سرایی های علنی احمدی نژاد فقط عامل «اعمال تحریم ها» علیه ایران بود.
جوادی حصار در مورد عملکرد احمدی نژاد در داخل و خارج از کشور می گوید «او از دیپلماسی و سیاست خارجی سررشته و تخصص ندارد. تواناهایی های او در این زمینه معادل دانش یک فارغ التحصیل دانشگاه است».
آقای جوادی حصار از تصمیم بحث برانگیز احمدی نژاد برای برکتاری منوچهر متکی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در سال ٢٠١٠ در حالی که او در سنگال و در سفر خارجی به سفر می برد انتقاد می کند.
سوریه یکی از مهمترین چالش های مهم و عامل تیرگی مناسبات تهران با کشورهای غربی، کشورهای عربی و حتی ترکیه بوده است.
تهران یکی از متحدان سنتی دمشق است و دولت های غربی و عرب ایران را محکوم می کنند که برای حکومت سوریه سلاح و مشاوره نظامی ارائه می دهد.
ایران به کرات حضور نیروهای نظامی این کشور در صحنه های جنگ در سوریه را انکار کرده است و پافشاری احمدی نژاد بر این است که پیروزی شورشیان سراسر منطقه را در معرض تهدید قرار خواهد داد.
تحلیلگران می گویند احمدی نژاد هیچ گزینه ای به جز حمایت از اسد پیش روی خود نمی بیند.
صدقیان در مورد رویکرد تهران، دمشق و حزب الله لبنان می گوید «احمدی نژاد فقط سیاست حاکمیت برای تقویت محور مقاومت در برابر اسراییل را اجرا کرده است».
با وجود پیشینه موجود، احمدی نژاد به دلیل فصاحت و بلاغت نصفه نیمه اش در داخل کشور به یک چهره محبوب بدل شده است.
اما محبوبیت احمدی نژاد در عرصه بین المللی روایت دیگری دارد و به جز در کشورهای خاصی همچون ونزوئلا که همچون منجی با او برخورد می شود، از شهرت و خوشنامی چندانی برخوردار نیست.
واعظ می گوید «لفاظی های احمدی نژاد او را به یک سیاستمدار رادیواکتیو بدل کرده است و فارغ از نیات واقعی او، همه سیاستمداران کشورهای غربی از رویارویی با او بیزار بوده اند».
بیشتر هشت نامزدی که یکی از آن ها جانشین احمدی نژاد خواهند شد، ترمیم مناسبات با جامعه بین الملل را در صدر اولویت خود قرار داده اند.
صدقیان می گوید «ایران دوستان معدودی در غرب و در منطقه دارد. سیاست خارجی احمدی نژاد راهبردی نبود، بلکه یک نمایش سیاسی بود».
یادداشت بالا برگردانی از مقاله فرهاد پولادی است که در میدل ایست آنلاین منتشر شده است.