در جریان پیروزی مجدد باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، ایران از آمادگی برای مذاکرات مستقیم با آمریکا درباره برنامه هسته ایاش خبر میداد. وزارت اطلاعات ایران نیز در تحلیلی، علنا هر گونه تمایل به در نظر نگرفتن خطر حمله به تاسیسات اتمی ایران را «گناهی نابخشودنی» توصیف کرده و بر اهمیت دیپلماسی در حل مسئله تاکید کرده است.
محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران نیز صراحتا از آمادگی برای مذاکره مستقیم یاد کرده است. این تغییر موضع بدون شک نتیجه تحریمهای سخت اقتصادی علیه ایران و همچنین این حقیقت است که ایران مجبور است برای چهار سال دیگر با باراک اوباما کنار بیاید. همزمان مشخص نیست که آیا آیت الله خامنهای آماده مصالحه و توافق با آمریکا هست یا نه.
نشانههای تغییر موضع ایران انکارناپذیر است. در ماه سپتامبر، علی ولایتی، مشاور ارشد سیاست خارجی خامنهای پیشنهاد محمود احمدینژاد به مذاکره مستقیم به آمریکا (در جریان سفر به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل) را رد کرد. طی ماههای اخیر فرماندهان سپاه تهدید کردند که در صورت حمله اسرائیل به ایران آن کشور را نابود میکنند.
در اوایل ماه نوامبر، محمد رضا نقدی، از فرماندهان بسیج آمریکا را «جنایتکارترین کشور روی زمین» خواند و گفت رابطه با آمریکا تنها به شرطی میسر است که آمریکا سازمان سیا را منحل کند، ناوهای خود را از خلیج فارس بیرون بکشد، و ۵۰ پایگاه نظامی در سراسر جهان را برچیند. اظهارات نقدی بازتاب سیاست رسمی ایران نیست اما طرز تفکر فرماندهی نظامی در ایران است.
محمد جواد لاریجانی، رئیس کمیسیون حقوق بشر ایران اخیرا گفت مذاکره با آمریکا موضوع ممنوعه نیست و در صورتی که مصالح مملکت ایجاب کند «حتی در قعر جهنم با آمریکا مذاکره میکنیم». پیشتر لاریجانی در وبسایت خود عملکرد آقای اوباما به عنوان رئیس جمهوری آمریکا را مثبت ارزیابی کرده بود. (خامنهای بارها اوباما را به ادامه سیاست خصمانه روسای جمهوری سابق آمریکا علیه ایران متهم کرده است.) اظهارات جواد لاریجانی اهمیت خاصی دارد چرا که یکی از برادرانش علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی و از معتمدان آیت الله خامنهای است و دیگری صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران است.
صادق لاریجانی نیز محتاطانه گفته است که رابطه بین ایران و آمریکا «یک شبه» میسر نمیشود و در صورتی که ایران پای میز مذاکره برود «آمریکا فکر نکند که میتواند از مردم ایران باج بگیرد.» اما همین که او مسئله مذاکره مستقیم با آمریکا را یکسره رد نکند، به خودی خود قابل تامل است. محمود احمدینژاد نیز علنا گفته است که مذاکره مستقیم ایران و آمریکا تنها راه حل مشکلات میان دو کشور است.
گزارش تحلیلی وزارت اطلاعات ایران نیز دلایل بعید بودن حمله اسرائیل علیه ایران را بر می شمرد و از جمله از آمادگی نظامی ایران، صدماتی که ایران میتواند به تلافی به اسرائیل بزند و عواقب جدی حمله نظامی اسرائیل برای ثبات منطقه یاد میکند. این تحلیل در عین حال میان رفتار آمریکا و اسرائیل در قبال برنامه اتمی ایران تفاوت قائل میشود و میگوید اسرائیل خواستار نابودی کامل تاسیسات اتمی ایران است و آن را تهدیدی علیه موجودیت خود میداند در حالی که آمریکا نظری «کاملا متفاوت» دارد. این تحلیل گفته است که آمریکا دستیابی ایران به تکنولوژی اتمی را تهدید قلمداد نمیکند و حتی آماده مذاکره با ایران درباره غنی سازی سوخت با غلظت پایین است.
دولت اوباما تلاش میکند تا از حمله احتمالی اسرائیل به ایران جلوگیری کند و امیدوار است که از طریق دیپلماتیک و مذاکره و حتی تحریمهای سخت با ایران برخورد کند.
گزارش وزارت اطلاعات ایران بر تواناییهای نظامی ایران تاکید میکند و در پایان از اهمیت پرهیز از جنگ از طریق «دیپلماتیک و ابزارهای سیاسی و استفاده از توانایی سازمانهای بین المللی» یاد میکند و میگوید چنین روشهایی «الزامی و کم خرج» هستند. ایران پیشتر گفته که به سازمان ملل متحد اعتماد ندارد و آژانس بین المللی انرژی اتمی را به رفتار جانبدارانه در قبال برنامه اتمی تهران متهم کرده است.
ترجیح ایران به مذاکره را باید در بستر دشواری اقتصادی در ایران بررسی کرد که هم در نتیجه تحریمهای بین المللی و هم سوءمدیریت آقای احمدینژاد به وجود آمده است. تحریمها صادرات نفت ایران را به حدود نصف کاهش داده و حدود ۳۵ میلیارد دلار در سال به درآمد ایران ضرر زده است. تحریمهای بانکی نیز باعث شده تا ایران با انتقال پول مشکل پیدا کند.
ایران مجبور شد از هند و چین در قبال فروش نفت، به جای دلار واحد پول آن کشورها را بگیرد و مجبور شود از آنها اقلام مورد نیازش را بخرد. در بازارهای آسیایی نیز ایران برای فروش نفت تخفیفهای کلان داده است. کارخانجات در ایران مواد خام ندارند، خطوط تولید بسته شده و کارگران بیکار شدهاند. تورم دائما بیشتر میشود و بانک مرکزی از کاهش ارز ابراز نگرانی میکند.
علی رغم تلاشهای دولت برای ثابت نگه داشتن نرخ ارز، ارزش ریال نسبت به سال گذشته ۵۰ درصد کاهش یافته و دولت واردات کالاهایی که آنها را جزو اقلام لوکس و تجملی میداند محدود کرده و از سوی دیگر صادرات بیش از ۵۰ مورد کالا از جمله گندم، غلات، شکر، روغن نباتی، لاستیک ماشین، کاغذ، و انواع فلزات و محصولات پتروشیمی را محدود ساخته است.
محدودیتها مشکلات دیگری را نیز سبب شده است. مثلا در سایه تمهیدات نظارتی جدید، کالاهایی که بسته بندی و راهی ایران شده بود در مرز ایران برگشت خوردهاند. وزیر بهداشت ایران گفته است که داروهای بیماریهای خاص در ایران موجود نیست. بیمارستانها میگویند بودجه دولتی برای خرید تجهیزات و دارو قطع شده است و مصرف کنندگان از قیمت بالای خوراک مینالند. ایران ایر نرخ بلیتهای خارجی را تا ۹۰ درصد بالابرده است، یک نماینده مجلس ایران گفته است در ایران دیگر طبقه متوسط نداریم. مردم یا فقیرند یا ثروتمند.
چنین مشکلاتی موضع آن دسته از افرادی که خواستار اصلاح سیاست خارجی هستند، از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی را تقویت کرده است. او خواستار توقف سیاست تهاجمی شده است. محمود احمدینژاد با آنکه دشواری تفاهم میان ایران و آمریکا را ناچیز میپندارد اما بارها در جهت مذاکره دو جانبه اظهار نظر کرده است. او در نیویورک گفت باید تا نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا صبر کرد و حالا که آقای اوباما انتخاب شده مشخص است که تهران باید با دولت او وارد گفتوگو شود. برخی اعضای گروه ۵+۱ که سالهاست با ایران برای حل پرونده هسته ایاش مذاکره میکند نیز معتقدند که تلاشها نتیجه نمیدهد مگر اینکه ایران و آمریکا مستقیما وارد مذاکره شوند.
در ایران بعید است که وزارت اطلاعات و برادران لاریجانی بدون تایید رهبر ایران احتمال مذاکره مستقیم را بررسی کنند. اما مسئله این است که آیا خامنهای بر این مسئله صحه خواهد گذاشت؟ در مقابل رهبر جمهوری اسلامی ایران همواره تحریمها را محکوم کرده و موضع خصمانه علیه آمریکا را حفظ کرده و واشنگتن را بزرگترین دشمن ایران میخواند.
خامنهای مسئله هستهای و حق ایران برای داشتن فناوری اتمی را تبدیل به مسئلهای حیثیتی کرده است. پذیرش خواستههای آمریکا و اتحادیه اروپا برای او و مردم ایران به منزله تسلیم است. او میگوید اگر ایران به یکی از خواستههای آمریکا تن بدهد خواستههای دیگر را نیز باید بپذیرد.
از سوی دیگر او به آمریکا اعتماد ندارد و در واکنش به اظهارات اخیر هیلاری کلینتون گفت «آنها دروغ میگویند.» وزیر خارجه آمریکا گفته بود در صورت همکاری ایران آمریکا آماده تسهیل بیدرنگ تحریمها است. خامنهای معتقد است که آمریکا به دنبال تغییر رژیم در ایران است. او میگوید «برنامه هستهای بهانه است، آمریکا جمهوری اسلامی را نمیتواند تحمل کند.» او ظاهرا تاثیر تحریمها را نمیبیند و فکر میکند ایران میتواند آنها را تاب بیاورد. او سال جاری خورشیدی در ایران را «سال اقتصاد مقاومتی» نامگذاری کرده است. او اخیرا با آنکه تحریمهای اقتصادی علیه ایران را «بیرحمانه» توصیف کرد گفت تحریمها بیاثرند و گفت ایران این بار هم مانند گذشته از این سختیها عبور خواهد کرد. این ادبیات رهبری که بخواهد با آمریکا یا اروپا ملاقات کند نیست.
در حلقه نزدیکان آیت الله خامنهای قطعا کسانی هستند که او را دستکم به امتحان ملاقات مستقیم با آمریکاییها ترغیب میکنند و او اجازه داده تا آنان این گزینه را علنا مطرح کنند. حتی این احتمال وجود دارد که او معاملهای با آمریکا را بپذیرد که اغلب خواستههای آمریکا را برآورده کند اما همزمان طوری ارائه شود که برای ایران یک پیروزی بزرگ جلوه کند. همانطور که آمریکا از خامنهای خواستههایی دارد که او حاضر به قبولش نیست، رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز از آمریکا خواستههایی دارد که غیرواقعگرایانه به نظر میرسد. از جمله اینکه آمریکا تحریمها را فورا لغو کند، حق ایران در غنی سازی اورانیوم را به رسمیت بشناسد (حتی اگر ایران این کار را نکند) و ایران را به عنوان یک بازیگر عمده در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به حساب آورد؛ به طوری که پای میز مذاکره درباره مسائل منطقهای، صندلیاش محفوظ باشد.
ترجمه مقاله شائول بخاش- استاد تاریخ در دانشگاه جرج میسون در ویرجینیا
محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران نیز صراحتا از آمادگی برای مذاکره مستقیم یاد کرده است. این تغییر موضع بدون شک نتیجه تحریمهای سخت اقتصادی علیه ایران و همچنین این حقیقت است که ایران مجبور است برای چهار سال دیگر با باراک اوباما کنار بیاید. همزمان مشخص نیست که آیا آیت الله خامنهای آماده مصالحه و توافق با آمریکا هست یا نه.
نشانههای تغییر موضع ایران انکارناپذیر است. در ماه سپتامبر، علی ولایتی، مشاور ارشد سیاست خارجی خامنهای پیشنهاد محمود احمدینژاد به مذاکره مستقیم به آمریکا (در جریان سفر به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل) را رد کرد. طی ماههای اخیر فرماندهان سپاه تهدید کردند که در صورت حمله اسرائیل به ایران آن کشور را نابود میکنند.
در اوایل ماه نوامبر، محمد رضا نقدی، از فرماندهان بسیج آمریکا را «جنایتکارترین کشور روی زمین» خواند و گفت رابطه با آمریکا تنها به شرطی میسر است که آمریکا سازمان سیا را منحل کند، ناوهای خود را از خلیج فارس بیرون بکشد، و ۵۰ پایگاه نظامی در سراسر جهان را برچیند. اظهارات نقدی بازتاب سیاست رسمی ایران نیست اما طرز تفکر فرماندهی نظامی در ایران است.
محمد جواد لاریجانی، رئیس کمیسیون حقوق بشر ایران اخیرا گفت مذاکره با آمریکا موضوع ممنوعه نیست و در صورتی که مصالح مملکت ایجاب کند «حتی در قعر جهنم با آمریکا مذاکره میکنیم». پیشتر لاریجانی در وبسایت خود عملکرد آقای اوباما به عنوان رئیس جمهوری آمریکا را مثبت ارزیابی کرده بود. (خامنهای بارها اوباما را به ادامه سیاست خصمانه روسای جمهوری سابق آمریکا علیه ایران متهم کرده است.) اظهارات جواد لاریجانی اهمیت خاصی دارد چرا که یکی از برادرانش علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی و از معتمدان آیت الله خامنهای است و دیگری صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران است.
صادق لاریجانی نیز محتاطانه گفته است که رابطه بین ایران و آمریکا «یک شبه» میسر نمیشود و در صورتی که ایران پای میز مذاکره برود «آمریکا فکر نکند که میتواند از مردم ایران باج بگیرد.» اما همین که او مسئله مذاکره مستقیم با آمریکا را یکسره رد نکند، به خودی خود قابل تامل است. محمود احمدینژاد نیز علنا گفته است که مذاکره مستقیم ایران و آمریکا تنها راه حل مشکلات میان دو کشور است.
گزارش تحلیلی وزارت اطلاعات ایران نیز دلایل بعید بودن حمله اسرائیل علیه ایران را بر می شمرد و از جمله از آمادگی نظامی ایران، صدماتی که ایران میتواند به تلافی به اسرائیل بزند و عواقب جدی حمله نظامی اسرائیل برای ثبات منطقه یاد میکند. این تحلیل در عین حال میان رفتار آمریکا و اسرائیل در قبال برنامه اتمی ایران تفاوت قائل میشود و میگوید اسرائیل خواستار نابودی کامل تاسیسات اتمی ایران است و آن را تهدیدی علیه موجودیت خود میداند در حالی که آمریکا نظری «کاملا متفاوت» دارد. این تحلیل گفته است که آمریکا دستیابی ایران به تکنولوژی اتمی را تهدید قلمداد نمیکند و حتی آماده مذاکره با ایران درباره غنی سازی سوخت با غلظت پایین است.
دولت اوباما تلاش میکند تا از حمله احتمالی اسرائیل به ایران جلوگیری کند و امیدوار است که از طریق دیپلماتیک و مذاکره و حتی تحریمهای سخت با ایران برخورد کند.
گزارش وزارت اطلاعات ایران بر تواناییهای نظامی ایران تاکید میکند و در پایان از اهمیت پرهیز از جنگ از طریق «دیپلماتیک و ابزارهای سیاسی و استفاده از توانایی سازمانهای بین المللی» یاد میکند و میگوید چنین روشهایی «الزامی و کم خرج» هستند. ایران پیشتر گفته که به سازمان ملل متحد اعتماد ندارد و آژانس بین المللی انرژی اتمی را به رفتار جانبدارانه در قبال برنامه اتمی تهران متهم کرده است.
ترجیح ایران به مذاکره را باید در بستر دشواری اقتصادی در ایران بررسی کرد که هم در نتیجه تحریمهای بین المللی و هم سوءمدیریت آقای احمدینژاد به وجود آمده است. تحریمها صادرات نفت ایران را به حدود نصف کاهش داده و حدود ۳۵ میلیارد دلار در سال به درآمد ایران ضرر زده است. تحریمهای بانکی نیز باعث شده تا ایران با انتقال پول مشکل پیدا کند.
ایران مجبور شد از هند و چین در قبال فروش نفت، به جای دلار واحد پول آن کشورها را بگیرد و مجبور شود از آنها اقلام مورد نیازش را بخرد. در بازارهای آسیایی نیز ایران برای فروش نفت تخفیفهای کلان داده است. کارخانجات در ایران مواد خام ندارند، خطوط تولید بسته شده و کارگران بیکار شدهاند. تورم دائما بیشتر میشود و بانک مرکزی از کاهش ارز ابراز نگرانی میکند.
علی رغم تلاشهای دولت برای ثابت نگه داشتن نرخ ارز، ارزش ریال نسبت به سال گذشته ۵۰ درصد کاهش یافته و دولت واردات کالاهایی که آنها را جزو اقلام لوکس و تجملی میداند محدود کرده و از سوی دیگر صادرات بیش از ۵۰ مورد کالا از جمله گندم، غلات، شکر، روغن نباتی، لاستیک ماشین، کاغذ، و انواع فلزات و محصولات پتروشیمی را محدود ساخته است.
محدودیتها مشکلات دیگری را نیز سبب شده است. مثلا در سایه تمهیدات نظارتی جدید، کالاهایی که بسته بندی و راهی ایران شده بود در مرز ایران برگشت خوردهاند. وزیر بهداشت ایران گفته است که داروهای بیماریهای خاص در ایران موجود نیست. بیمارستانها میگویند بودجه دولتی برای خرید تجهیزات و دارو قطع شده است و مصرف کنندگان از قیمت بالای خوراک مینالند. ایران ایر نرخ بلیتهای خارجی را تا ۹۰ درصد بالابرده است، یک نماینده مجلس ایران گفته است در ایران دیگر طبقه متوسط نداریم. مردم یا فقیرند یا ثروتمند.
چنین مشکلاتی موضع آن دسته از افرادی که خواستار اصلاح سیاست خارجی هستند، از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی را تقویت کرده است. او خواستار توقف سیاست تهاجمی شده است. محمود احمدینژاد با آنکه دشواری تفاهم میان ایران و آمریکا را ناچیز میپندارد اما بارها در جهت مذاکره دو جانبه اظهار نظر کرده است. او در نیویورک گفت باید تا نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا صبر کرد و حالا که آقای اوباما انتخاب شده مشخص است که تهران باید با دولت او وارد گفتوگو شود. برخی اعضای گروه ۵+۱ که سالهاست با ایران برای حل پرونده هسته ایاش مذاکره میکند نیز معتقدند که تلاشها نتیجه نمیدهد مگر اینکه ایران و آمریکا مستقیما وارد مذاکره شوند.
در ایران بعید است که وزارت اطلاعات و برادران لاریجانی بدون تایید رهبر ایران احتمال مذاکره مستقیم را بررسی کنند. اما مسئله این است که آیا خامنهای بر این مسئله صحه خواهد گذاشت؟ در مقابل رهبر جمهوری اسلامی ایران همواره تحریمها را محکوم کرده و موضع خصمانه علیه آمریکا را حفظ کرده و واشنگتن را بزرگترین دشمن ایران میخواند.
خامنهای مسئله هستهای و حق ایران برای داشتن فناوری اتمی را تبدیل به مسئلهای حیثیتی کرده است. پذیرش خواستههای آمریکا و اتحادیه اروپا برای او و مردم ایران به منزله تسلیم است. او میگوید اگر ایران به یکی از خواستههای آمریکا تن بدهد خواستههای دیگر را نیز باید بپذیرد.
از سوی دیگر او به آمریکا اعتماد ندارد و در واکنش به اظهارات اخیر هیلاری کلینتون گفت «آنها دروغ میگویند.» وزیر خارجه آمریکا گفته بود در صورت همکاری ایران آمریکا آماده تسهیل بیدرنگ تحریمها است. خامنهای معتقد است که آمریکا به دنبال تغییر رژیم در ایران است. او میگوید «برنامه هستهای بهانه است، آمریکا جمهوری اسلامی را نمیتواند تحمل کند.» او ظاهرا تاثیر تحریمها را نمیبیند و فکر میکند ایران میتواند آنها را تاب بیاورد. او سال جاری خورشیدی در ایران را «سال اقتصاد مقاومتی» نامگذاری کرده است. او اخیرا با آنکه تحریمهای اقتصادی علیه ایران را «بیرحمانه» توصیف کرد گفت تحریمها بیاثرند و گفت ایران این بار هم مانند گذشته از این سختیها عبور خواهد کرد. این ادبیات رهبری که بخواهد با آمریکا یا اروپا ملاقات کند نیست.
در حلقه نزدیکان آیت الله خامنهای قطعا کسانی هستند که او را دستکم به امتحان ملاقات مستقیم با آمریکاییها ترغیب میکنند و او اجازه داده تا آنان این گزینه را علنا مطرح کنند. حتی این احتمال وجود دارد که او معاملهای با آمریکا را بپذیرد که اغلب خواستههای آمریکا را برآورده کند اما همزمان طوری ارائه شود که برای ایران یک پیروزی بزرگ جلوه کند. همانطور که آمریکا از خامنهای خواستههایی دارد که او حاضر به قبولش نیست، رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز از آمریکا خواستههایی دارد که غیرواقعگرایانه به نظر میرسد. از جمله اینکه آمریکا تحریمها را فورا لغو کند، حق ایران در غنی سازی اورانیوم را به رسمیت بشناسد (حتی اگر ایران این کار را نکند) و ایران را به عنوان یک بازیگر عمده در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به حساب آورد؛ به طوری که پای میز مذاکره درباره مسائل منطقهای، صندلیاش محفوظ باشد.
ترجمه مقاله شائول بخاش- استاد تاریخ در دانشگاه جرج میسون در ویرجینیا