روزنامه نیویورک تایمز این هفته گزارشی منتشر کرد که ادعای یک سیاستمدار برجسته آمریکایی را در مورد «خرابکاری» برای جلوگیری از انتخاب مجدد جیمی کارتر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و در بحبوحه گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در ایران را بازگو میکند.
آنچه در پی میآید صرفا چکیدهای از روایتی است که یک روزنامه معتبر آمریکایی از یکی از مورد بحثترین رویدادهای سیاسی معاصر ارایه میکند.
یک سیاستمدار برجسته تگزاس گفت که او ناخواسته در یک سفر به خاورمیانه در سال ۱۹۸۰ با یک دستور کار مخفیانه، شرکت کرده است. بیش از چهار دهه از آن زمان گذشته است، اما بن بارنز گفت که آن سفر را به خوبی به یاد دارد.
مرشد و یا همان مربی سیاسی دیرینه بارنز، از او برای یک ماموریت در خاورمیانه دعوت کرد. اما بارنز میگوید چیزی که او تا بعد از سفر متوجه آن نشده بود، هدف واقعی این مأموریت بود: خرابکاری در مبارزات انتخاباتی رئیس جمهوری ایالات متحده برای انتخاب شدن دوباره.
سال ۱۹۸۰ میلادی بود. جیمی کارتر در کاخ سفید بود و بحران گروگانگیری در ایران ریاستجمهوری او را فلج، و تلاشهای او برای پیروزی در دور دوم ریاستجمهوری را مختل کرده بود. بیشترین چیزی که میتوانست به پیروزی آقای کارتر در انتخابات کمک کند آزاد کردن ۵۲ آمریکایی گروگان در ایران پیش از روز انتخابات بود. آقای بارنز گفت که این چیزی بود که مرشد سیاسی یا مربی او مصمم به جلوگیری از آن بود.
نام این مرشد جان بی. کانالی جونیور بود. او یک غول در پهنه سیاست آمریکا و فرماندار سابق تگزاس بود که در کابینه سه رئیس جمهوری آمریکا خدمت کرده بود و البته تلاش خودش برای رسیدن به مقام رئیس جمهوری شکست خورد.
آقای کانالی که یک دموکرات سابق بود، در سال ۱۹۸۰ به دنبال کسب نامزدی حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری بود اما فرماندار سابق کالیفرنیا، رونالد ریگان، بر او غلبه کرد و او نامزد حزب در انتخابات شد. به گفته بارنز، بعد از آن شکست آقای کانالی تصمیم گرفت به آقای ریگان برای شکست آقای کارتر کمک کند و در این مسیر طرح قانعکنندهای برای رسیدن خودش به مقام وزارت امور خارجه یا دفاع در دولت جدید داشته باشد.
به نوشته نیویورک تایمز، اما آقای بارنز آنچه را بعد از این اتفاق افتاد، حدود ۴۳ سال تا حد زیادی مخفی نگه داشته است.
بارنز گفت که آقای کانالی در آن تابستان او را یکی پس از دیگری به پایتختهای کشورهای خاورمیانه برد و با تعدادی از رهبران منطقه ملاقات کرد تا پیامی صریح به ایران بدهد: گروگانها را قبل از انتخابات ریاست جمهوری آزاد نکنید. آقای ریگان برنده خواهد شد و طرح بهتری برای معامله به شما خواهد داد.
آقای بارنز گفت اندکی پس از بازگشتش به آمریکا، آقای کانالی به ویلیام جی. کیسی، رئیس ستاد انتخاباتی آقای ریگان که بعدا رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) شد گزارش داد و به او در سالن فرودگاه را در مورد سفرش به خاورمیانه توضیح داد.
ستاد انتخاباتی آقای کارتر مدتها مشکوک بود که آقای کیسی یا شخص دیگری در حلقه آقای ریگان مخفیانه به دنبال این است که تلاشهای دولت کارتر برای آزادی گروگانها پیش از انتخابات را نقش بر آب کند. کتابهایی هم در مورد آنچه که موسوم به «غافلگیری اکتبر» نامیده می شود نوشته شده است (اصطلاحی در عرصه سیاست آمریکا که به خبری اشاره دارد که میتواند بر نتیجه انتخابات ماه نوامبر -معمولا ریاست جمهوری - اثر بگذارد.) اما تحقیقات کنگره آمریکا تئوریهای پیشین را درباره آنچه در خاورمیانه اتفاق افتاد، رد کرده بود.
آقای کانالی در تحقیقات کنگره مشارکت نداشت. اما توصیف آقای بارنز از اقدامات کانالی، فهم جدیدی از آنچه ممکن است در آن سال انتخاباتی سخت و سرنوشت ساز رخ داده باشد میدهد. با توجه به اینکه جیمی کارتر در حال حاضر ۹۸ سال دارد و تحت مراقبت آسایشگاهی است (او اخیرا گفت که نمیخواهد به درمان ادامه دهد) آقای بارنز گفت که حس کرد باید روایت آن سابقه را تصحیح کند.
آقای بارنز، که ماه آینده میلادی ۸۵ ساله می شود، در یکی از چندین گفتگویش که اولین مصاحبهاش با یک سازمان خبری در این مورد بود، گفت: «تاریخ باید بداند که این اتفاق افتاده است.» او گفت: «فکر میکنم این خیلی اهمیت دارد و حدس میزنم به خاطر دانستن اینکه پایان کار برای کارتر رئیسجمهوری، نزدیک است، این موضوع (که تاریخ باید بداند) بیشتر و بیشتر و بیشتر در ذهنم میآورد. فقط احساس میکنم باید به شکلی این را ثبت کنم.»
به نوشته نیویورک تایمز بارنز یک فروشنده پنهانی تسلیحات به خارج و با سابقه مشکوک نیست. او زمانی از برجستهترین چهرههای ایالت تگزاس بود: جوانترین رئیس مجلس نمایندگان ایالت تگزاس، و بعدها معاون فرماندار ایالت تگزاس. او چنان نفوذی داشت که به نوشته نیویورک تایمز به جورج دبلیو بوش جوان کمک کرد تا وارد گارد ملی هوایی تگزاس شود تا اینکه به عنوان سرباز وظیفه و به ویتنام اعزام شود. لیندون جانسون، از روسای جمهوری سابق آمریکا، پیش بینی کرده بود که آقای بارنز روزی رئیس جمهوری آمریکا خواهد شد.
نیویورک تایمز مینویسد که تائید روایت آقای بارنز از آنچه در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۸۰ آمریکا رخ داد دشوار است. آقای کانالی، آقای کیسی و دیگر شخصیتهای مرکزی آن ماجرا مدتهاست که مردهاند و آقای بارنز هیچ دفتر خاطرات یا یادداشتی برای تائید گزارش خود ندارد. به نوشته این روزنامه، اما دلیل روشنی هم برای آنکه که بارنز بخواهد داستانسرایی کند وجود ندارد و اتفاقا او به خاطر واکنش همحزبیهای دموکرات خود، از اینکه اطلاعاتش را آشکار کند ابراز نگرانی کرد.
آقای بارنز از چهار نفر که زنده هستند نام برد و گفت در طول سالها به آنها اعتماد کرده است: مارک کی آپدگرو، رئیس بنیاد لیندون بینز جانسون؛ تام جانسون، دستیار سابق لیندون جانسون (تام و لیندون جانسون نسبتی با هم نداشتند) که بعدها ناشر لس آنجلس تایمز و رئیس شبکه سیانان شد؛ لری تمپل، یک دستیار سابق آقای کانالی و لیندون جانسون؛ و هنری ویلام برندز، مورخ دانشگاه تگزاس.
به نوشته نیویورک تایمز هر چهار نفر در روزهای اخیر تایید کردند که آقای بارنز این ماجرا را سالهای پیش با آنها در میان گذاشته است. تام جانسون گفت: «تا آنجا که من میدانم، بن هرگز به من دروغ نگفته است.» نظری که دیگران نیز آن را تکرار کردند.
آقای برندز (مورخ) سه پاراگراف در مورد خاطرات آقای بارنز در بیوگرافی آقای ریگان در سال ۲۰۱۵ گنجانده بود، اما آن روایات در آن زمان توجه عمومی کمی را جلب کرد.
سوابق موجود در «کتابخانه و موزه لیندون بینز جانسون» بخشی از داستان آقای بارنز را تایید می کند. برنامه سفری که هفته گذشته در پروندههای آقای کانالی یافت شد نشان میهد که او در واقع هوستون را در ۱۸ ژوئیه ۱۹۸۰ برای سفری که او را به کشورهای اردن، سوریه، لبنان، عربستان سعودی، مصر و اسرائیل برد، ترک کرد و سپس در ۱۱ اوت به هوستون بازگشت. نام آقای بارنز به عنوان همراه کانالی ثبت شده است.
گزارشهای خبری مختصر در آن زمان از برخی از توقفهای سفر آقای کانالی با جزئیات اندک گفتند و این سفر را «منحصرا خصوصی» توصیف کردند. یادداشت جالبی در پرونده آقای کانالی، خاطرات آقای بارنز در مورد تماس با ستاد انتخاباتی ریگان در اوایل سفر را تأیید می کند. یادداشتی از یک دستیار به آقای کانلی که عنوان آن «فرماندار ریگان» و تاریخ آن۲۱ ژوئیه بود گزارش داد: «نانسی ریگان تماس گرفت - آنها در مزرعه بزرگ هستند او می خواهد با شما درباره حضور در جلسات راهبری صحبت کند.» هیچ سابقهای از پاسخ او وجود نداشت.
آقای بارنز به یاد دارد که اوایل سپتامبر همراه آقای کانالی شد تا با آقای کیسی در یک جلسه سه ساعته در سالن استراحت «هواپیمایی امریکن ایرلاینز» در فرودگاه شرکت کند. در فرودگاهی که آن زمان فرودگاه منطقهای دالاس/فورث ورث نامیده می شد.جلسه برای ارائه گزارش سفر بارنز و کانالی به آقای کیسی بود. یک یاداشت در تقویم آقای کانالی که هفته گذشته یافت شد نشان داد که او در ۱۰ سپتامبر به دالاس سفر کرده است. اما جستجو در آرشیو اسناد آقای کیسی در موسسه هوور در دانشگاه استنفورد، هیچ مدرکی نشان نداد که آیا او نیز در آن زمان در دالاس بوده یا نه.
آقای بارنز گفت مطمئن است که ارسال پیام نگه داشتن گروگانها تا بعد از انتخابات به ایرانیها، هدف سفر آقای کانالی بود. او گفت: «من با این اعتقاد که هدف از آن سفر این بود به داخل قبرم خواهم رفت.»
بارنز گفت: «این کار آزاد نبود زیرا کیسی به محض بازگشت (ما) به آمریکا علاقه زیادی به شنیدن (ماجرای سفر) داشت.» بارنز گفت که آقای کیسی میخواست بداند که «آیا آنها (ایرانیها) گروگانها را نگه خواهند داشت یا خیر.»
نیویورک تایمز مینویسد هیچکدام از این روایتها مشخص نمیکند که آیا آقای ریگان از این سفر اطلاع داشته یا نه، وهمچنین آقای بارنز نمیتواند بگوید که آیا آقای کیسی به آقای کانالی دستور داده بود که این سفر را انجام دهد یا خیر. به همین شکل، او نمی داند که آیا پیامی که به چندین رهبر در خاورمیانه منتقل شد، به ایرانیان رسید یا نه. و اگر آن پیامها به دست ایرانیها رسید تاثیری بر تصمیم گیری آنها داشت یا خیر. اما ایران گروگانها را تا پس از انتخابات که آقای ریگان در آن پیروز شد، آزاد نکرد. اما ایران گروگانها را چند دقیقه بعد از ظهر روز ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱، زمانی که آقای کارتر از سمت ریاست جمهوری در کاخ سفیدخارج شد، آزاد کرد.
جان بی. کانالی سوم، پسر ارشد فرماندار سابق، در مصاحبهای در روز جمعه گفت که او سفر پدرش به خاورمیانه را به یاد می آورد، اما هرگز در مورد پیامی به ایران چیزی نشنیده است. در حالی که آقای کانالی کوچکتر در آن سفر شرکت نداشت، گفت که پدرش را در ملاقاتی با آقای ریگان همراهی کرد تا بدون آقای بارنز، در مورد آن سفر به خاورمیانه صحبت کند و گفتگو بر مناقشه اعراب و اسرائیل و سایر مسائلی که رئیس جمهوری بعدی (شخص ریگان) با آن روبرو خواهد شد متمرکز بود.
کانالی سوم، گفت: «در هیچ ملاقاتی که من در آن حضور داشتم، هیچ اشارهای به ارسال پیامی به ایرانیها نشده است.» او گفت [انجام چنین کاری] «به نظر نمی رسد شبیه پدر من باشد." او افزود: "من نمی توانم خاطره بن را در مورد آن به چالش بکشم، اما با خاطره من از سفر سازگار نیست.»
سوءظنها در مورد تعاملات ستاد انتخاباتی ریگان با ایران سالها با صدای کم پخش میشد تا اینکه گری سیک، یک دستیار سابق امنیت ملی آقای کارتر، آوریل ۱۹۹۱ مقالهای در نیویورک تایمز منتشر کرد که این نظریه را پیش برد و پس از آن کتابی نیز به نام «غافلگیری اکتبر» در نوامبر همان سال منتشر کرد.
اصطلاح «غافلگیری اکتبر» را ابتدا ستاد انتخاباتی ریگان استفاد کرد، برای توصیف نگرانیاش از دستکاری بحران گروگانگیری توسط آقای کارتر به شکلی که گروگانها را درست قبل از انتخابات آزاد کند تا روی نتیجه انتخابات اثر بگذارد.
گفته میشود برای جلوگیری از چنین سناریویی، آقای کیسی در ژوئیه و اوت ۱۹۸۰ با نمایندگان جمهوری اسلامی ایران در مادرید دیدار کرد که سرانجام گویا منجر به نهایی شدن معاملهای در اکتبر و در شهر پاریس شد. ظاهرا بر اساس آن معامله قرار شد دولت آینده ریگان در ازای نگه داشته شدن گروگانها در ایران تا بعد از انتخابات آمریکا، از طریق اسرائیل به تهران سلاح بفرستد.
مجلس نمایندگان و سنای آمریکا به طور جداگانه اجازه تحقیقات را دادند و هر دو در نهایت این ادعاها را رد کردند. یک کارگروه دو حزبی مجلس نمایندگان، به ریاست یک نماینده دموکرات، لی همیلتون از ایالت ایندیانا، و تحت کنترل دموکراتها (۸ دموکرات به ۵ جمهوریخواه)، در یک گزارش ۹۶۸ صفحهای، با اتفاق نظر به این نتیجه رسید که آقای کیسی در آن تاریخ در مادرید نبود و شهادتها، اسناد یا گزارشهای اطلاعاتی معتبر، داستانها درباره معاملات پنهانی با ایران را تائید نمیکند.
با این حال، یادداشتی از کاخ سفید در نوامبر ۱۹۹۱ که وکیل جورج اچ دبلیو. بوش، یک رئیس جمهوری سابق آمریکا، آن را تهیه کرد از وجود پیامی از سفارت آمریکا در مادرید خبر میداد:«یک پیام از سفارت مادرید نشان میدهد بیل کیسی برای اهدافی نامعلوم در آن شهر بوده است.»
این یادداشت در اختیار گروه ضربت آقای همیلتون قرار نگرفت. آن یادداشت را دو دهه بعد، رابرت پری، روزنامهنگاری که به ساخت مستندی درباره غافلگیری اکتبر از مجموعه «خط مقدم» (شبکه پیبیاس) کمک میکرد، کشف کرد.
گزارش نیویورک تایمز میگوید که با آقای سیک هفته گذشته از طریق تلفن تماس گرفته شد و او گفت که هرگز در مورد دخالت آقای کانالی چیزی نشنیده است، اما اظهارات آقای بارنز را تایید کننده نگرانیهای گستردهای می داند که خودش پیشتر مطرح کرده است.
آقای سیک گفت: «این واقعاً بسیار جالب است و واقعاً به میزان قابل توجهی به سطح پایه اطلاعات در این مورد می افزاید.» گری سیک گفت: «همین واقعیت که او این کار را انجام میداد و پس از بازگشت به کیسی گزارش داد، معنای زیادی دارد.» سیک گفت این روایت «فراتر از هر چیزی که تا کنون دیدهام» پیش میرود و این اطلاعات «پس این واقعا جدید است.»
مایکل اف.زلدین، وکیل دموکرات گروه ضربت، و دیوید اچ. لافمن، وکیل جمهوریخواه برای گروه ضربت، هر دو در مصاحبههای اخیری گفتند که آقای کانالی هرگز در طول تحقیقات در صفحه رادار آنها قرا گرفت و بنابراین آنها هیچ مبنایی برای قضاوت روابیت آقای بارنز ندارند.
با اینکه که هیچ گاه ثابت نشد که آقای کیسی در معامله «غافلگیری ماه اکتبر» شرکت داشت، او بعدا متهم شد که به طور یواشکی یک دفترچه توجیهی تبلیغاتی کارتر را قبل از مناظره تنها بین دو نامزد دریافت کرده است، اگرچه او دخالت خود را رد کرد.
اخبار مربوط به روایتهای آقای بارنز برای برخی از مشاوران باقیمانده آقای کارتر به عنوان تائید ادعاهای آنها قلمداد شد. جرالد رفشون که مدیر ارتباطات کاخ سفید او بود، گفت هر گونه مداخله ممکن است تاریخ را تغییر داده باشد. او گفت: «اگر گروگانها را به خانه آورده بودیم، پیروز (انتخابات) میشدیم، من واقعاً به این اعتقاد دارم.» او گفت «این [مداخله] خیلی ظالمانه است.»
آقای کانالی غول سیاسی دورانش بود. او در یک مزرعه پنبه در جنوب تگزاس بزرگ شد، در جنگ جهانی دوم در نیروی دریایی آمریکا خدمت کرد و به یکی از معتمدین لیندون جانسون (رئیس جمهوری سابق آمریکا) تبدیل شد و به پنج کارزار انتخاباتی او کمک کرد، از جمله پیروزی مورد مناقشه او در انتخابات جنجالی سال ۱۹۴۸ برای سنا که با اتهامات معتبر تقلب خدشهدار شد.
آقای کانالی تلاش ناموفق آقای جانسون برای کسب نامزدی دموکراتها برای انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۹۶۰ را مدیریت کرد، سپس برای رسیدن جان اف کندی آقای جانسون به کاخ سفید کار کرد. آقای کانالی پاداشش را با انتصاب به عنوان وزیر نیروی دریایی دریافت کرد. او سپس با پیروزی در یک رقابت در سال ۱۹۶۲ فرماندار تگزاس شد.
او لحظهای که در نوامبر ۱۹۶۲ لی هاروی اسوالد به آقای کندی در دالاس تیراندازی کرد در لیموزین ریاست جمهوری و درست مقابل رئیس جمهوری نشسته بود.
آقای کانالی از کمر، قفسه سینه، مچ دست و ران زخمی شد، اما برخلاف آقای کندی از آن مصیبت جان سالم به در برد. او دو دوره دیگر نیز پیروز انتخابات فرمانداری شد، سپس وزیر خزانه داری ریاست جمهری ریچارد نیکسون شد و در نهایت حزب خود را تغییر داد. او مورد علاقه آقای نیکسون بود. نیکسون میخواست او را معاون یا رئیسجمهوری بعد از خود کند.
علیه آقای کانالی به اتهام شهادت دروغ و توطئه برای ایجاد مانع در اجرای عدالت در سال ۱۹۷۴ اعلام جرم شد.دادستان او را متهم به گرفتن ۱۰هزار دلار برای حمایت از افزایش قیمت شیر کرد، اما یک هیئت منصفه او را تبرئه کرد.
در طول مسیر کاری، آقای کانالی، آقای بارنز را به عنوان یک مرید سیاسی قابل اعتماد خود پیدا کرد. به قول جیمز رستون جونیور نویسنده کتاب «ستاره تنها» که زندگینامه آقای کانالی است، بارنز «بیشتر یک پسر خوانده بود تا یک دوست.» آقای بارنز پسر یک کشاورز بادام زمینی بود برای تامین هزینه کالج خود، خانه به خانه می رفت تا جاروبرقی پول بفروشد. بارنز در ۲۱ سالگی و با پیروزی در انتخابات ایالتی عضو مجلس قانونگذاری تگزاس شد و نخستینبار در سال ۱۹۶۲ در سخنرانی کانالی به عنوان نامزد فرمانداری کنار او ایستاد.
با کمک آقای کانالی، آقای بارنز در ۲۶ سالگی رئیس مجلس نمایندگان تگزاس شد. او سپس به عنوان معاون فرماندار ایالت انتخاب شد که یک موقعیت سیاسی قدرتمند در تگزاس است. او نتوانست در سال ۱۹۷۲ فرماندار ایالت شود. او از آقای کانالی خواست تا در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۸۰ شرکت کند با اینکه هر دو در دو حزب مختلف بودند.
پس از شکست مبارزات انتخاباتی آقای کانالی، او و آقای بارنز با هم وارد تجارت شدند و شرکت سرمایهگذاری بارنز-کانالی را تشکیل دادند. این دو مجتمعهای آپارتمانی، مراکز خرید و ساختمانهای اداری ساختند و یک شرکت هواپیمایی مسافربری و یک شرکت نفت و سپس یک کبابی، یک مجله هنرهای غربی، یک محضرخانه و یک شرکت تبلیغاتی خریدند. اما آنها بیش از حد توان، خود را درگیر حوزههای مختلف تجاری کردند، بدهی های زیادی به بار آوردند و پس از سقوط قیمت نفت که بازار املاک تگزاس را در هم کوبید، در سال ۱۹۸۷ اعلام ورشکستگی کردند.
هر دو روابط خوب خود را حفظ کردند. آقای کانالی اندکی پیش از آنکه در سال ۱۹۹۳ و در ۷۶ سالگی بمیرد، در کتاب خاطرات خود به نام «در سایه تاریخ» نوشت: «به رغم ناامیدی از ترتیبات تجاریمان من و بن بارنز همچنان دوست هستیم، اگرچه شک دارم که هر یک از ما با دیگری دوباره وارد تجارت شود.»
آقای بارنز، به نوبه خود، هفته گذشته گفت که «من همچنان یکی از طرفداران محکم او هستم.»
آقای بارنز گفت که وقتی آقای کانالی از او برای سفر خاورمیانه دعوت کرد، هیچ اطلاعی از هدف انجام آن نداشت. آنها با هواپیمای شرکت «گلفاستریم» که به شرکت «سوپریور اویل» متعلق بود به خاورمیانه سفر کردند. بارنز گفت، تنها زمانی که با نخستین رهبر عرب گفتگو کردند، متوجه شد که هدف آقای کانالی از این سفر چیست.
آقای بارنز این سخنان کانالی را به خاطر آورد: «ببینید، رونالد ریگان به عنوان رئیس جمهوری انتخاب خواهد شد و شما باید به ایران این موضوع را برسانید که آنها با ریگان معامله بهتری نسبت به کارتر خواهند داشت.» بارنز گفت: «او (کانالی) گفت، خیلی کار هوشمندانهای است که شما این صحبت را به ایرانی ها منتقل کنید که تا پایان انتخابات سراسری صبر کنند. اوه پسر، من آنجا نشستم، و شنیدم، و متوجه شدم که چرا آنجا هستیم.»
آقای بارنز گفت که به جز اسرائیل، آقای کانالی همان پیام را در هر توقف در منطقه برای رهبرانی مانند انور السادات، رئیس جمهوری مصر تکرار کرد. او فکر کرد که انگیزه دوستش روشن است. آقای بارنز گفت: «برای من کاملاً روشن شد که کانالی میخواهد وزیر امور خارجه یا وزیر دفاع شود.» (بعداً به آقای کانالی پیشنهاد وزارت انرژی داده شد اما او نپذیرفت.)
آقای بارنز گفت که در آن زمان ماجرای واقعی را به خاطر جلوگیری از واکنش حزب خود اعلام نکرد. او در بخشی از گفتگوی خود به نیویورک تایمز گفت که تیترهای خبری رسانهها که او آن زمان تصور میکرد رسوا کننده میبود. بارنز گفت: «من اصلاً نمیخواستم این موضوع در آهگی فوت من باشد.»
اما به گفته بارنز، با گذشت سال ها، اغلب فکر میکند که در حق آقای کارتر بیعدالتی شد. بارنز اشاره کرد که اکنون بحث در مورد سفر به خاورمیانه، راه او برای جبران آن بیعدالتی است. او گفت «فقط میخواهم تاریخ نشان دهد که کارتر در مورد گروگانها [گیر] معامله بدی افتاد.» بارنز گفت: کارتر در حالی که آن گروگانها هنوز در سفارت در ایران بودند، بختی برای پیروزی در مبارزه با ریگان نداشت.