اصغر فرهادی، بی شک پرافتخارترین کارگردان ایرانی در عرصه جهانی است؛ تنها کارگردان ایرانی که موفق به کسب جایزه اسکار و گدن گلوب شده، ده ها جایزه از مهمترین جشنواره های فیلم جهان به دست آورده و حالا تنها کارگردان ایرانی است که جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره کن را دریافت کرده است.
در کنار اینها می توان دریافت دو جایزه بازیگری در جشنواره کن را توسط بازیگران فیلم های او، برنیس بژو در سال ۲۰۱۳ برای فیلم "گذشته" و شهاب حسینی برای فیلم "فروشنده" در جشنواره کن امسال را بخشی از موفقیت های این کارگردان ایرانی دانست.
آقای فرهادی، یکشنبه شب دوم خرداد دقایقی پس از دریافت جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره کن برای فیلم "فروشنده" در گفت و گوی اختصاصی با نیلوفر پورابراهیم خبرنگار بخش فارسی صدای آمریکا درباره ساخت این فیلم موفق گفت که آن را در میانه یک پروژه سینمایی در اسپانیا، هنگامی دلش برای فیلمسازی در ایران تنگ شده بود، ساخت.
متن کامل گفت و گوی خبرنگار بخش فارسی صدای آمریکا با اصغر فرهادی را در پی میخوانید.
صدای آمریکا: آقای فرهادی گفته بودید که در حال ساختن یک فیلم دیگر بودید که دلتنگ ایران شدید و برگشتید ایران و این فیلم (فروشنده) را ساختید، حالا با جوایزی که فیلم گرفت از نتیجه راضی هستید؟
در حال ساخت فیلم نبودم، در حال نوشتن یک فیلمنامه در اسپانیا بودم و برای تحقیقات مدام در رفت و آمد بودم. در سفرهایی که داشتم ناگهان دلتنگ فیلمسازی در ایران شدم و درخواست کردم که پروژه برای یک سال عقب بیافتد و در این یک سال این فیلم را ساختم.
نمی شود با گرفتن جایزه گفت که راضی هستم، جایزه همه چیز نیست. این جایزهها بیشتر به درد فیلم می خورد تا فیلم سازها؛ جایزه ها برای فیلم سازها حتی می تواند خطرناک باشد اما از این نظر که می تواند مردم دنیا را برای تماشای فیلم کنجکاو کند، یک ارزش تبلیغاتی بزرگ است.
صدای آمریکا: با توجه به شناخت شما از جامعه ایران و این که بیشتر فیلمهای شما در ایران ساخته شده و موجب موفقیت شما شده است، فیلمسازی در ایران و توجه روی جامعه ایرانی را ادامه میدهید؟
به هر حال اولین تماشاگران من در ایران هستند، اگر از کار انرژی می گیرم اگر عیبی در کار هست یا خوبیهایی دارد از طریق تماشاگران ایرانی دریافت میکنم. به همین خاطر هم بیشتر فیلمهای خود را در ایران میسازم. وقتی که آنجا فیلم میسازم، با وجود شرایطی که هست، لذت بیشتری می برم. یک جور شوریدگی در کار هنری در ایران وجود دارد که در جای دیگری تجربه نکردم. من در خارج از ایران در فرانسه کار کردم؛ جایی که کاملا آزاد و راحت بودم و مجبور نبودم قبل از ساخت، سناریو را به کسی بدهم تا بخواند اما آن شوریدگی کار ما در ایران و ارتباطی که با مردم در ایران بوجود میآید پس از این که فیلم به نمایش درآمد، غیرقابل توصیف است و نمی شود جای آن را با هیچ چیز دیگری عوض کرد. من امیدوارم یادم نرود که قرار گذاشتم بیشتر فیلم های خودم را در ایران بسازم.
صدای آمریکا: خیلی ها معتقدند دوره ای در سینمای ایران بود که فیلمسازان دنباله روی سبک کارگردانانی چون کیارستمی و مخملباف بودند و حالا زمانی است که دنبال سبک شما و کارهای شما باشند و سبک شما را ادامه دهند. در مورد دوره جدید سینما بعد از موفقیتهای شما چه فکر میکنید؟
من واقعا همه فیلمهایی که ساخته شده را ندیدم، می دانم که برخی از فیلم ها یک شباهت هایی دارد ولی فکر می کنم که آن فیلمسازان به عمد و به قصد این که شبیه من فیلم بسازند این کار را نمی کنند، بلکه آنها هم مثل من درباره مسائل اجتماعی فیلم می سازند و نگاه واقعگرایانه دارند و این خود به خود بدون این که آنها بخواهند کارها را شبیه هم میکند. به هر حال اگر کسی شبیه من فیلم بسازد و کارش خوب از آب در بیاید باعث خوشحالی من است و موجب میشود این مسیری را که به آن باور دارم ادامه دهم.
صدای آمریکا: چطور می شود که شما موضوعهای کاملا ایرانی را انتخاب میکنید اما وقتی که فیلمها در خارج از ایران به نمایش در میآید تماشاگران با آنها ارتباط برقرار میکنند؟
من این را باور دارم که مردم ایران از نظر احساسات، اندیشه ورزی چندان متفاوت از مردم دنیا نیستند؛ شاید به دلیل شرایط اجتماعی آدم هایی هستند که چالشهای زیادی دارند و مجبورند زیاد فکر کنند اما زیاد از مردم دنیا فاصله ندارند. اگر چه رسانهها در دنیا به خاطر مسائل سیاسی و این که از زاویه سیاست این مردم را می بینند، یک تصویر دیگری ارائه می دهند و مردم ایران را جور دیگری دیده اند در حالی که من در سفرهای زیادی که به کشورهای مختلف داشتم مردم ایران را خیلی متفاوت از مردم دنیا ندیدم؛ عیب هایی داریم و خوبیهایی هم داریم. به همین دلیل وقتی با نگاه صادقانه به این مردم نگاه می کنید و فیلمی درباره آنها می سازید و داستانی درباره آنها مینویسید همه جای دنیا فکر می کنند که مانند همین مشکلات را دارند و ارتباط برقرار می کنند.
صدای آمریکا: گفتید که این فیلم به نوعی تقدیم به چند نفر شده است و یادبودی است برای چند نفر که از آنها نام بردید، از جمله ملوک ضرابی، داریوش مهرجویی و غلامحسین ساعدی، آیا افراد دیگری هم هستند که دوست دارید از آنها یاد کنید؟
در این فیلم کاری کردم که بتوانم به نوعی از تعدادی از افرادی که دوستشان دارم یاد کنم؛ خانم ملوک ضرابی تصنیفی دارد که در فیلم می شنویم، از آقای ساعدی که من از کارهای او خیلی چیزها آموختم و به نظرم همسنگ آرتور میلر در ایران است و از آقای مهرجویی که دوست من است و خیلی دوستش دارم یاد کردم. اگر بخواهم از کسان دیگری درباره این فیلم یاد کنم، باید از آقای نجفی صدابردار نازنین فیلم که متاسفانه از صحنه فیلم برداری به خانه رفت و دیگر به بازنگشت باید یاد کنم، باید از گروه بسیار خوبی که داشتم یاد کنم و در پایان هم از دو دخترم سارینا و ساغر و از همسرم و پدر و مادر نازنینم یاد می کنم.