رابرت فیسک، روزنامه نگار و مفسر سیاسی، در مقالهای در بخش نظرات شخصی وبسایت روزنامه ایندیپندنت، چاپ لندن، به بررسی محکومیت سه خبرنگار شبکه خبری الجزیره در مصر به زندانهای طولانی مدت پرداخته، آن را جنگی غیرمستقیم بین قطر و عربستان سعودی دانسته و اتهاماتی که بر آنها وارد شده است را «ناعادلانه» و «ساختگی» خوانده و میپرسد «آیا روزنامهنگاران باید تهدید زندان و نیز تهدید مرگ یا ضرب و جرح جدی را تحمل کنند؟»
آقای فیسک در مقاله خود که روز دوشنبه منتشر شد مینویسد، این حقیقتی آشکار است که زندان برای روزنامهنگاران در یکی از پرجمعیت ترین و تاریخیترین کشورهای جهان اینک باید بخشی طبیعی از خطراتی که ما در گزارش رویدادهای جهانی با آنها روبرو هستیم تلقی شود. به همان اندازه که تجاوز جنسی به عنوان یک ابزار جنگی شرمآور است، زندان نیز باید شیوهای عادی برای ساکت کردن ما باشد؛ و شوربختانه، رهبران غربی ما نیز باید با آن کنار بیایند. انتظار میرود محمد فهمی، باهر محمد و پیتر گرست، خبرنگار استرالیایی، روز دوشنبه آزاد شوند، هرچند آنها باید می دانستند که مصر و «عدالت» نقاط مشترک زیادی با هم ندارند. ( این مقاله روز دوشنبه منتشر شده و تا امروز، سهشنبه ۳ تیر ۱۳۹۳، هنوز خبری یا نشانهای از آزادی خبرنگاران الجزیره گزارش نشده است. عبدالفتاح السیسی روز سهشنبه گفت در این ماجرا دخالت نمیکند.)
جان کری وزیر امور خارجه آمریکا، وضع سه خبرنگار الجزیره را پیش از آن که تقریبا نیم میلیارد دلار کمک به مصر پیشنهاد کند، با عیدالفتاح السیسی رئیس جمهوری در میان گذاشت. السیسی پول را گرفت و کاری برای خبرنگاران انجام نداد. و وقتی استرالیاییها از او خواستند مداخله کند، از استقلال قوه قضاییه مصر سخن گفت. شگفتا! آیا براستی «مستقل» است؟ آیا قاضی اعدام مصری که ۳۰۰ عضو اخوان المسلمین را به مرگ محکوم کرد، وقتی جهان را با خون آشامی خود به هراس افکند، «مستقل» بود؟
اما، بگذارید از خلیج (فارس) یاد کنیم. الجزیره یک پروژه سیاست خارجی قطر است و قطر از محمد مرسی رئیس جمهوری منتخب پشتیبانی میکرد – پیش از آن که السیسی با برکناری او از قدرت، مصریهای عزیز خود را نجات دهد؛ و در یک حرکت، مصر ۱۰ میلیارد دلار کمک قطر را از دست داد؛ که کمک نیم میلیارد دلاری آقای کری را ناچیز نشان میدهد.
البته، سعودیها وارد عمل شدند تا تمام بدهیهای مصر را بپردازند – مانند کاری که حالا با نوچههای سنی خود که عراق را تهدید میکنند انجام میدهند. (البته، تا وقتی السیسی سلفیهای مصر را به حال خودشان بگذارد) و چگونه این قطریهای مزاحم را مجازات کند؟ روزنامه نگارانشان را به بند بکشد؛ به جرم «کمک به تروریستها.»
من در حالی که این کلمات را مینویسم، در کنار میزم یک جعبه فشنگ از جنگ بین ارتش لبنان و سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات، ترکشی از توپخانه اسراییل و یک پوکه گلوله از ناوهواپیمابر نیوجرسی، که در سال ۱۹۸۳ به یک روستای دروزی شلیک شد، دارم. بنابراین، حدس میزنم آنها مرا از نگاه لبنان، اسرائیل و آمریکا در کمک به تروریستها گناهکار میدانند.
گزارشگران در میادین نبرد میمیرند، در پیکارها هدف قرار میگیرند، در تمام قارههای جهان ترور میشوند. گاهی، مانند فرزاد بازوفت، خبرنگار آبزرور، در سال ۱۹۹۰ به جاسوسی متهم و اعدام میشوند – در این مورد به دستور صدام حسین – برای مدتی خشمگین میشویم و بعد کارمان را از سر میگیریم. شاید بیش از اندازه نگران جان همتایان غربی خود هستیم – بسرعت از یاد میبریم که صدها گزارشگر و عکاس عرب (در مصر، سوریه، عراق ، لییی و نقاط دیگر) با جان خود، بهای کاری را که ما انجام میدهیم میپردازند، اما به اراده رژیمهای خودشان، از جمله ایران غیرعرب.
دیکتاتورهای خاورمیانه با گزارشگران خود همان کاری را میکنند که، اگر میتوانستند، با ما انجام میدادند. آیا هیات آمریکایی – پیش از حمله به کویت – به صدام نگفته بود که مشکل او با روزنامه نگاران است؟ آیا آمریکاییها همکاران ما را در عراق بدون هیچ عذاب وجدانی نکشتند؟ آیا اسراییلیها خبرنگاران و دستیاران آنها را نکشتند و مجازات نشدند؟ چه زمانی شنیدهاید که آمریکاییها یا بریتانیاییها شکایت کنند؟ حدس من این است که السیسی سه خبرنگار الجزیره را در مرحله استیناف آزاد خواهد کرد. و از ته دل از او سپاسگرازی خواهیم کرد.
آقای فیسک در مقاله خود که روز دوشنبه منتشر شد مینویسد، این حقیقتی آشکار است که زندان برای روزنامهنگاران در یکی از پرجمعیت ترین و تاریخیترین کشورهای جهان اینک باید بخشی طبیعی از خطراتی که ما در گزارش رویدادهای جهانی با آنها روبرو هستیم تلقی شود. به همان اندازه که تجاوز جنسی به عنوان یک ابزار جنگی شرمآور است، زندان نیز باید شیوهای عادی برای ساکت کردن ما باشد؛ و شوربختانه، رهبران غربی ما نیز باید با آن کنار بیایند. انتظار میرود محمد فهمی، باهر محمد و پیتر گرست، خبرنگار استرالیایی، روز دوشنبه آزاد شوند، هرچند آنها باید می دانستند که مصر و «عدالت» نقاط مشترک زیادی با هم ندارند. ( این مقاله روز دوشنبه منتشر شده و تا امروز، سهشنبه ۳ تیر ۱۳۹۳، هنوز خبری یا نشانهای از آزادی خبرنگاران الجزیره گزارش نشده است. عبدالفتاح السیسی روز سهشنبه گفت در این ماجرا دخالت نمیکند.)
جان کری وزیر امور خارجه آمریکا، وضع سه خبرنگار الجزیره را پیش از آن که تقریبا نیم میلیارد دلار کمک به مصر پیشنهاد کند، با عیدالفتاح السیسی رئیس جمهوری در میان گذاشت. السیسی پول را گرفت و کاری برای خبرنگاران انجام نداد. و وقتی استرالیاییها از او خواستند مداخله کند، از استقلال قوه قضاییه مصر سخن گفت. شگفتا! آیا براستی «مستقل» است؟ آیا قاضی اعدام مصری که ۳۰۰ عضو اخوان المسلمین را به مرگ محکوم کرد، وقتی جهان را با خون آشامی خود به هراس افکند، «مستقل» بود؟
اما، بگذارید از خلیج (فارس) یاد کنیم. الجزیره یک پروژه سیاست خارجی قطر است و قطر از محمد مرسی رئیس جمهوری منتخب پشتیبانی میکرد – پیش از آن که السیسی با برکناری او از قدرت، مصریهای عزیز خود را نجات دهد؛ و در یک حرکت، مصر ۱۰ میلیارد دلار کمک قطر را از دست داد؛ که کمک نیم میلیارد دلاری آقای کری را ناچیز نشان میدهد.
البته، سعودیها وارد عمل شدند تا تمام بدهیهای مصر را بپردازند – مانند کاری که حالا با نوچههای سنی خود که عراق را تهدید میکنند انجام میدهند. (البته، تا وقتی السیسی سلفیهای مصر را به حال خودشان بگذارد) و چگونه این قطریهای مزاحم را مجازات کند؟ روزنامه نگارانشان را به بند بکشد؛ به جرم «کمک به تروریستها.»
من در حالی که این کلمات را مینویسم، در کنار میزم یک جعبه فشنگ از جنگ بین ارتش لبنان و سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات، ترکشی از توپخانه اسراییل و یک پوکه گلوله از ناوهواپیمابر نیوجرسی، که در سال ۱۹۸۳ به یک روستای دروزی شلیک شد، دارم. بنابراین، حدس میزنم آنها مرا از نگاه لبنان، اسرائیل و آمریکا در کمک به تروریستها گناهکار میدانند.
گزارشگران در میادین نبرد میمیرند، در پیکارها هدف قرار میگیرند، در تمام قارههای جهان ترور میشوند. گاهی، مانند فرزاد بازوفت، خبرنگار آبزرور، در سال ۱۹۹۰ به جاسوسی متهم و اعدام میشوند – در این مورد به دستور صدام حسین – برای مدتی خشمگین میشویم و بعد کارمان را از سر میگیریم. شاید بیش از اندازه نگران جان همتایان غربی خود هستیم – بسرعت از یاد میبریم که صدها گزارشگر و عکاس عرب (در مصر، سوریه، عراق ، لییی و نقاط دیگر) با جان خود، بهای کاری را که ما انجام میدهیم میپردازند، اما به اراده رژیمهای خودشان، از جمله ایران غیرعرب.
دیکتاتورهای خاورمیانه با گزارشگران خود همان کاری را میکنند که، اگر میتوانستند، با ما انجام میدادند. آیا هیات آمریکایی – پیش از حمله به کویت – به صدام نگفته بود که مشکل او با روزنامه نگاران است؟ آیا آمریکاییها همکاران ما را در عراق بدون هیچ عذاب وجدانی نکشتند؟ آیا اسراییلیها خبرنگاران و دستیاران آنها را نکشتند و مجازات نشدند؟ چه زمانی شنیدهاید که آمریکاییها یا بریتانیاییها شکایت کنند؟ حدس من این است که السیسی سه خبرنگار الجزیره را در مرحله استیناف آزاد خواهد کرد. و از ته دل از او سپاسگرازی خواهیم کرد.