روزنامه واشنگتن پست روز پنجشنبه در مقاله ای به قلم چارلز لين به آزادی بیان و اعتراض های اخیر در کشورهای مسلمان پرداخت. در این مقاله آمده است:
چارلی هبدو، يک مجله طنز فرانسوی، روز چهارشنبه کاريکاتورهايی را منتشر کرد که بطوری تند و زننده پيامبر اسلام را مسخره می کند. بلافاصله ترس از خشونت های بيشتر، مانند خشونتهايی که به دنبال انتشار فيلمی اهانت آميز در مورد پيامبر اسلام به قتل و به آتش کشيدن تاسيسات دیپلماتیک آمريکا منجر شد، دولت های اروپايی را فرا گرفت. فرانسه جهت احتیاط ۲۰ سفارتخانه را تعطيل کرد. وزیر امور خارجه فرانسه اين مجله را برای ریختن «نفت بر روی آتش » سرزنش کرد و وزير امور خارجه آلمان نيز از همين عبارت استفاده کرد.
من می گویم: آفرين بر مجله چارلی هبدو. من شک دارم که کاریکاتورهای آن قابل ستایش یا مسئولانه باشند. در واقع، من مطمئنم که آنها هيچ کدام نيستند. اما اگر آزادی بیان معنايی داشته باشد، حق آن مجله است که گفتار و کارهایی را که افراد دیگر ناشايسته و غیر مسئولانه، و حتی کفر می دانند، منتشر کند. سانسور، بی حرمتی به آزادی است؛ اگرچه با دستورات رسمی یا از طریق حق وتو آشوبگران تحمیل شده باشد؛ همانگونه که اوباش خاورمیانه و کسانی که آنها را به حرکت در می آورند، می خواهند.
اين يک نکته مشروع سیاسی است که سردبیران مجله چارلی هبدو، با وجود خطرات جانی، به آن اشاره می کنند. سال گذشته دفاتر اين مجله با بمبهای آتش زا مورد حمله قرار گرفت و از آن زمان تحت حفاظت پلیس بوده است. همانگونه که مدير مجله به خبرگزاری رويترز گفت: این نشان می دهد که اوضاع بگونه ای است که ترس ايجاد کند و ما را در غاری خفه کند؛ همه با ترس رانده می شوند و اين دقيقا همان چیزی است که این تعداد اندک و انگشت شمار افراط گرایان، که نماينده خواسته اکثريت نيستند، می خواهند.
اخيرا ابهامات بیش از حدی در مورد اين مسائل وجود داشته است.
من می توانم درک کنم که چرا دولت اوباما، هفته گذشته در تلاش برای رفع بحران، فيلم «بیگناهی مسلمانان» را محکوم کرد و آن را بی ارزش و عمدا توهین آميز ناميد. به اعتبار آنها، مقامات دولتی، که بی محاباترين آنان، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه بود، گفتند: هیچ چیزی نمی تواند خشونت را توجیه کند؛ و کوشيدند از آزادی بیان دفاع کنند.
اما آنها واقعا نتوانستد اين مسئله را حل کنند. هرچه بيشتر مقامات در مورد ويديو ابراز شرمندگی کردند، بيشتر آنها نشان دادند که آشوبگران یک نکته معتبری داشتند - و بیشتر به نظر می رسید آنها خشونت را سزاورا می دانند.
گمان می کنم که دولت آمریکا می تواند سعی کند بالقوه تمام بیانات تشويش آمیز، و اهانت آميز به اسلام را بطور کلی و صرف نظر از اینکه باعث خشونت میشود يا نه محکوم کند. همانطور که دولت فرانسه در اقدامی پيشگيرانه خود را از آثار کاريکاتورهای مجله چارلی هبدو دور نگه داشته است.
اما این امری غیر ممکن است - حتی در صورتی که دولت بتواند توضیح دهد که چرا تمسخر پيامبر اسلام را محکوم می کند ولی بعنوان مثال فيلم مل گيبسون « مصائب مسیح» (Passion of the Christ) را محکوم نمی کند.
در همین حال، اقدامات دولت اوباما موضع آن در مورد آزادی بیان را تضعیف کرد. کاخ سفید با شرکت گوگل، که قراردادهايی به ارزش میلیون ها دلار با دولت فدرال دارد، تماس گرفت و از آن شرکت خواست در مورد اينکه آيا کليپ های ويديويی فيلم «بیگناهی مسلمانان» ممکن است شرایط استفاده از یوتیوب را نقض کرده باشد، تجديد نظر کند.دولت همچنین کارگردان مظنون به ساختن اين فيلم را برای يک «جلسه داوطلبانه» با افسر فدرال عفو مشروط او، فراخواند.
از سوی دیگر ژنرال مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، خود با کشیش تری جونز، واعظ وحشت زده از اسلام در ايالت فلوریدا، تماس گرفت تا به او هشدار دهد اگر حمایت خود را برای اين فيلم توهین آمیز متوقف نکند، نیروهای نظامی آمریکا در معرض خطر خواهند بود.
در مورد اين کار فکر کنيد: فرمانده قدرتمند ترین ارتش جهان با يک شهروند غیر نظامی آمریکا تماس گرفت و اظهار داشت که عملا حقی که در قانون اساسی از آن دفاع می شود - و نه نیروهای دشمن - جان آمریکاییان را در معرض خطر قرار می دهد. اما این تعجب آور نیست، با توجه به این که وکیل کارکنان سابق دمپسی در یک مقاله استدلال می کند که فيلم «بيگناهی مسلمانان» شامل حمایت قانون اساسی از آزادی بیان نمی شود.
در میان بسیاری از تهدیدات افراط گرایی اسلامی برای غرب ، سانسور های شورشیان ممکن است پر دسيسه ترين آنان باشد. ما با اين پديده حداقل از زمانی که آیت الله روح الله خمینی با فتوايی دستور کشتن سلمان رشدی، رمان نویس بریتانیایی، را در سال ۱۹۸۹ ميلادی صادر کرد، روبرو بوده ايم. و دوباره در سال ۲۰۰۶ ميلادی، زمانی که کاريکاتورهايی در مورد پيامبر اسلام در دانمارک باعث اخراج و بسته شدن سفارتخانه های آن کشور و تهدید به مرگ علیه این کاريکاتوريست شد.
فکر می کنيد مبالغه می کنم؟ سه سال پیش «انتشارات دانشگاه ییل» (Yale University Press) یکی از ارکان آزادی فکری تصميم گرفت کاريکاتورهای دانمارکی را در يک کتاب علمی بدليل جدال پيرامون آن چاپ نکند. ییل از چاپ هرگونه تصاویری از پيامبر اسلام، از جمله طراحی هنرمند قرن نوزدهم گوستاو دور (Gustave Dore) خودداری کرد. ییل اعلام کرد: "کارشناسان" توصیه کرده اند که به تصویر کشدن پیامبر اسلام ممکن است برای برخی از مسلمانان توهين آميز باشد و به خشونت منجر شود.
ما نمی توانیم ذره ای از این شیب لغزنده پایین تر برويم. بنا بر اظهارات معروف ولتر "من با هيج کلمه ای از سخنانی که شما می گویید موافق نیستم، اما من برای دفاع از حق شما برای گفتن سخنانتان تا پای مرگ مبارزه می کنم". اين باید پاسخ صریح و متحد غرب به کسانی باشد که با بهره برداری از کلمات زشت عده انگشت شماری، اعمال خشونت اراذل و اوباش را توجیه می کنند.
چارلی هبدو، يک مجله طنز فرانسوی، روز چهارشنبه کاريکاتورهايی را منتشر کرد که بطوری تند و زننده پيامبر اسلام را مسخره می کند. بلافاصله ترس از خشونت های بيشتر، مانند خشونتهايی که به دنبال انتشار فيلمی اهانت آميز در مورد پيامبر اسلام به قتل و به آتش کشيدن تاسيسات دیپلماتیک آمريکا منجر شد، دولت های اروپايی را فرا گرفت. فرانسه جهت احتیاط ۲۰ سفارتخانه را تعطيل کرد. وزیر امور خارجه فرانسه اين مجله را برای ریختن «نفت بر روی آتش » سرزنش کرد و وزير امور خارجه آلمان نيز از همين عبارت استفاده کرد.
من می گویم: آفرين بر مجله چارلی هبدو. من شک دارم که کاریکاتورهای آن قابل ستایش یا مسئولانه باشند. در واقع، من مطمئنم که آنها هيچ کدام نيستند. اما اگر آزادی بیان معنايی داشته باشد، حق آن مجله است که گفتار و کارهایی را که افراد دیگر ناشايسته و غیر مسئولانه، و حتی کفر می دانند، منتشر کند. سانسور، بی حرمتی به آزادی است؛ اگرچه با دستورات رسمی یا از طریق حق وتو آشوبگران تحمیل شده باشد؛ همانگونه که اوباش خاورمیانه و کسانی که آنها را به حرکت در می آورند، می خواهند.
اين يک نکته مشروع سیاسی است که سردبیران مجله چارلی هبدو، با وجود خطرات جانی، به آن اشاره می کنند. سال گذشته دفاتر اين مجله با بمبهای آتش زا مورد حمله قرار گرفت و از آن زمان تحت حفاظت پلیس بوده است. همانگونه که مدير مجله به خبرگزاری رويترز گفت: این نشان می دهد که اوضاع بگونه ای است که ترس ايجاد کند و ما را در غاری خفه کند؛ همه با ترس رانده می شوند و اين دقيقا همان چیزی است که این تعداد اندک و انگشت شمار افراط گرایان، که نماينده خواسته اکثريت نيستند، می خواهند.
اخيرا ابهامات بیش از حدی در مورد اين مسائل وجود داشته است.
من می توانم درک کنم که چرا دولت اوباما، هفته گذشته در تلاش برای رفع بحران، فيلم «بیگناهی مسلمانان» را محکوم کرد و آن را بی ارزش و عمدا توهین آميز ناميد. به اعتبار آنها، مقامات دولتی، که بی محاباترين آنان، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه بود، گفتند: هیچ چیزی نمی تواند خشونت را توجیه کند؛ و کوشيدند از آزادی بیان دفاع کنند.
اما آنها واقعا نتوانستد اين مسئله را حل کنند. هرچه بيشتر مقامات در مورد ويديو ابراز شرمندگی کردند، بيشتر آنها نشان دادند که آشوبگران یک نکته معتبری داشتند - و بیشتر به نظر می رسید آنها خشونت را سزاورا می دانند.
گمان می کنم که دولت آمریکا می تواند سعی کند بالقوه تمام بیانات تشويش آمیز، و اهانت آميز به اسلام را بطور کلی و صرف نظر از اینکه باعث خشونت میشود يا نه محکوم کند. همانطور که دولت فرانسه در اقدامی پيشگيرانه خود را از آثار کاريکاتورهای مجله چارلی هبدو دور نگه داشته است.
اما این امری غیر ممکن است - حتی در صورتی که دولت بتواند توضیح دهد که چرا تمسخر پيامبر اسلام را محکوم می کند ولی بعنوان مثال فيلم مل گيبسون « مصائب مسیح» (Passion of the Christ) را محکوم نمی کند.
در همین حال، اقدامات دولت اوباما موضع آن در مورد آزادی بیان را تضعیف کرد. کاخ سفید با شرکت گوگل، که قراردادهايی به ارزش میلیون ها دلار با دولت فدرال دارد، تماس گرفت و از آن شرکت خواست در مورد اينکه آيا کليپ های ويديويی فيلم «بیگناهی مسلمانان» ممکن است شرایط استفاده از یوتیوب را نقض کرده باشد، تجديد نظر کند.دولت همچنین کارگردان مظنون به ساختن اين فيلم را برای يک «جلسه داوطلبانه» با افسر فدرال عفو مشروط او، فراخواند.
از سوی دیگر ژنرال مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، خود با کشیش تری جونز، واعظ وحشت زده از اسلام در ايالت فلوریدا، تماس گرفت تا به او هشدار دهد اگر حمایت خود را برای اين فيلم توهین آمیز متوقف نکند، نیروهای نظامی آمریکا در معرض خطر خواهند بود.
در مورد اين کار فکر کنيد: فرمانده قدرتمند ترین ارتش جهان با يک شهروند غیر نظامی آمریکا تماس گرفت و اظهار داشت که عملا حقی که در قانون اساسی از آن دفاع می شود - و نه نیروهای دشمن - جان آمریکاییان را در معرض خطر قرار می دهد. اما این تعجب آور نیست، با توجه به این که وکیل کارکنان سابق دمپسی در یک مقاله استدلال می کند که فيلم «بيگناهی مسلمانان» شامل حمایت قانون اساسی از آزادی بیان نمی شود.
در میان بسیاری از تهدیدات افراط گرایی اسلامی برای غرب ، سانسور های شورشیان ممکن است پر دسيسه ترين آنان باشد. ما با اين پديده حداقل از زمانی که آیت الله روح الله خمینی با فتوايی دستور کشتن سلمان رشدی، رمان نویس بریتانیایی، را در سال ۱۹۸۹ ميلادی صادر کرد، روبرو بوده ايم. و دوباره در سال ۲۰۰۶ ميلادی، زمانی که کاريکاتورهايی در مورد پيامبر اسلام در دانمارک باعث اخراج و بسته شدن سفارتخانه های آن کشور و تهدید به مرگ علیه این کاريکاتوريست شد.
فکر می کنيد مبالغه می کنم؟ سه سال پیش «انتشارات دانشگاه ییل» (Yale University Press) یکی از ارکان آزادی فکری تصميم گرفت کاريکاتورهای دانمارکی را در يک کتاب علمی بدليل جدال پيرامون آن چاپ نکند. ییل از چاپ هرگونه تصاویری از پيامبر اسلام، از جمله طراحی هنرمند قرن نوزدهم گوستاو دور (Gustave Dore) خودداری کرد. ییل اعلام کرد: "کارشناسان" توصیه کرده اند که به تصویر کشدن پیامبر اسلام ممکن است برای برخی از مسلمانان توهين آميز باشد و به خشونت منجر شود.
ما نمی توانیم ذره ای از این شیب لغزنده پایین تر برويم. بنا بر اظهارات معروف ولتر "من با هيج کلمه ای از سخنانی که شما می گویید موافق نیستم، اما من برای دفاع از حق شما برای گفتن سخنانتان تا پای مرگ مبارزه می کنم". اين باید پاسخ صریح و متحد غرب به کسانی باشد که با بهره برداری از کلمات زشت عده انگشت شماری، اعمال خشونت اراذل و اوباش را توجیه می کنند.