خبرگزاری رویترز در مطلبی به قلم مارکوس جورج، آخرین و هشتمین سفر محمود احمدی نژاد به نیویورک، در مقام رییس جمهوری ایران، را بررسی کرده که متن آن را در ادامه می خوانید.
با آن که در غرب دوستش ندارند و در خانه ضعیف شده، اما محمود احمدی نژاد در آخرین سفر رسمی اش به عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران به نیویورک همچنان دردسرآفرین است.
تنش میان تهران و غرب بر سر برنامه هسته ای تهران به اوج رسیده است با این وجود تازه ترین اظهارات ضد اسرائیلی آقای احمدی نژاد نشان می دهد که این شخصیت تندرو هیچ قصد ندارد که دراین زمان حساس، چهره ای مهربان تر و نرم تر به جهان نشان دهد.
البته احمدی نژاد ۵۶ ساله که آخرین سال ریاست جمهوری اش را سپری می کند مدت هاست که هر فرصتی برای اصلاح دیدگاه های افراطی و بحث برانگیزش و کاهش انتقادات را سوزانده است.
علی انصاری، از دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند با اشاره به نطق محمود احمدی نژاد در مجمع عمومی در روز چهارشنبه می گوید:«حالا که در خانه به حاشیه رانده شده حقیقتا می خواهد که اوضاع را در خارج درست کند.»
احمدی نژاد در سالهای قبل طی سخنرانی هایش در مجمع عمومی، آمریکا را متهم به دخالت در حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر کرد، رهبران غربی را به آلت دستی در اختیار صهیونیست ها تشبیه کرد و وجود همجنس گرایی در ایران را انکار کرد، سخنانی که با اعتراض حاضران مواجه شد و بسیاری از آنان سالن مجمع عمومی را ترک کردند.
با تمام این ها، با خوشحالی تمام با رسانه های آمریکایی ارتباط داشت و با بسیاری از تلویزیون ها و روزنامه ها مصاحبه کرد.
هومن مجد، نویسنده ایرانی- آمریکایی که بارها با احمدی نژاد ملاقات کرده می گوید: «عقده های فراوانی باید وجود داشته باشد که فرزند یک کارگر ساده را از ایران به آمریکا می کشاند تا در تلویزیون های آمریکایی ظاهر شود.»
احمدی نژاد پس از اولین پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ تا کنون، از یک شخصیت بی اهمیت به چشمگیرترین بازیگر صحنه سیاسی ایران بدل شده است. پیروزی او در انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری در ایران در سال ۱۳۸۸ کشور را به مرز انفجار کشاند.
او که از سوی ایرانیان مورد استهزا قرار می گیرد و به شدت به سومدیریت متهم می شود موفق شده که در میان دور و بری ها برای خودش گروهی دست و پا کند که می گویند شیفته سبک افتاده و بی تجمل زندگی او و باورهای عامه پسندش هستند.
طرفداران احمدی نژاد او را خدمتگزاری بی تکبر می دانند که در دام قدرت نمی افتد. آنان می گویند احمدی نژاد بدون آن که حقوق بگیرد کار می کند و ناهارش را با خود از خانه به سر کار می برد. این خصایل اما در مقابل شور بی اندازه او برای دیده شدن در مجامع بین المللی قرار می گیرد.
هومن مجد می گوید:«او اولین رئیس جمهور ایران است که تقریبا در تمام دنیا شناخته شده است. همین به او حس رضایت عمیقی می دهد.»
انصاری می گوید او تشنه توجه است:«او باور دارد که در جایگاه حق است و لازم است که همه در غرب هدایت شوند.»
آیت الله خامنه ای، قدرتمندترین فرد ایران در ابتدا از احمدی نژاد حمایت می کرد. یکی از جذابیت های احمدی نژاد برای حامیانش غیرمعمم بودن و شخصیت افتاده او بود که با روحانیون فرق داشت. اما هفت سال زمانی طولانی است برای آن که خیلی چیزها عوض شود.
اصلاح طلبان به حاشیه رفته اند، رهبران مخالفان یعنی میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حصرخانگی هستند و مجلس گوش به فرمان است . به این ترتیب آیت الله خامنه ای بالاترین حد کنترل بر امور را در اختیار دارد.
علی انصاری می گوید:«نقش احمدی نژاد برچیدن بساط جمهوری خواهان در کشور بود که تا حدی انجام شده است و حالا دیگر کارکردی ندارد.»
قدرت طلبی احمدی نژاد او را در تقابل با خامنه ای قرار داد. این رقابت و جنگ قدرت سال گذشته نمود خارجی یافت؛ هنگامی که حیدر مصلحی را در وزارت اطلاعات ابقا کرد. احمدی نژاد پیشتر او را برکنار کرده بود.
حامیان خامنه ای سپس کارزاری را برای تضعیف رئیس جمهوری به راه انداختند. مجد می گوید:«او می خواهد از خود میراثی برجای بگذارد. احمدی نژاد معتقد است که یک رئیس جمهور منتخب باید اختیار داشته باشد. چنین چیزی در میان ایرانی ها خیلی محبوب است.»
مسئله اقتصاد
احمدی نژاد با اقتصادی درهم شکسته از تحریم ها و تورم نجومی مواجه است. او به خاطر حذف یارانه ها و پرداخت یارانه نقدی در سال گذشته مورد انتقادهای فراوانی قرار گرفت. بهای کالاهای مصرفی، خوراکی و سوخت بالا رفت و خانواده ها برای دخل و خرج با مشکلات فراوانی مواجه شدند و مسئله گرانی به یکی از نگرانی های عمده بدل شد.
عملکرد احمدی نژاد در خارج از کشور نیز به همان اندازه فاجعه بار بود. شاخ و شانه کشیدن برای اسرائیل افزایش یافت و تهران یکی از حامیان عمده بشار اسد رئیس جمهوری سوریه در سرکوب ناراضیان سوری شناخته می شود.
حسین موسویان، مذاکره کننده سابق اتمی جمهوری اسلامی در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی که حالا در دانشگاه پرینستون آمریکا محقق میهمان است می گوید:«متاسفانه در دوره آقای احمدی نژاد سیاست خارجی آسیب فراوانی دید. نه تنها کشورهای غربی بلکه کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی، ترکیه و کشورهای خلیج(فارس) با ایران مشکل پیدا کردند.» موسویان می گوید رئیس جمهور آینده ایران لازم است که مورد اعتماد آیت الله خامنه ای باشد زیرا از نظر قانونی او تصمیم گیرنده نهایی در سیاست خارجی و مسائل مربوط به امنیت ملی است.
مجد نیز عملکرد احمدی نژاد را زیر سوال می برد:«درباره آینده کشور و این که کشور به کدام سو می رود نارضایتی فراوانی وجود دارد.»
ایران چند هفته پس از آغاز دور اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد غنی سازی اورانیوم را آغاز کرد. این کار در زمان ریاست جمهوری محمدخاتمی متوقف شده بود. واشنگتن بارها گفته که در مواجهه با توقف برنامه اتمی ایران تمام گزینه ها را مد نظر دارد.
احمدی نژاد از هر فرصتی استفاده می کند تا اسرائیل را «غده ای سرطانی» و آمریکا را جنگ طلب ترین کشور جهان بخواند. اما درعین حال در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد با دو رئیس جمهور آمریکا رابطه مستقیم برقرار شد.
موسویان می گوید:«مهمترین اتفاقی که در دوره احمدی نژاد رخ داد این بود که تابوی مذاکره با آمریکا شکست و چون دستش باز بود هم به جرج بوش و هم به باراک اوباما نامه نوشت.هرچند نامه هایش بدون جواب ماندند اما این برای روسای جمهور ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ امری استثنایی بود.»
روابط مستقیم میان ایران و آمریکا از جمله شامل دیدار مشاوران احمدی نژاد با مقامات آمریکایی نیز هست.
مصمم بودن احمدی نژاد به شکستن بن بست در سال ۲۰۰۹ او را تا مرز توافقی کشاند که تا حل مسئله تنها کمی فاصله داشت. در نهایت اما این تلاش با انتقاد اصلاح طلبان و محافظه کاران در ایران به جایی نرسید.
احمدی نژاد حالا پس از دو دوره تکیه بر کرسی ریاست جمهوری می گوید قصد دارد به معلمی در دانشگاه بازگردد. اما بسیاری می گویند او نخواهد توانست در مقابل وسوسه ماندن در صحنه سیاسی کشور مقاومت کند.
هومن مجد که معتقد است احمدی نژاد یک حزب سیاسی تاسیس خواهد کرد می گوید:«او به شدت مغرور و خودبرتربین است. فکر می کند درست میگوید و از چیزی هم نمی ترسد. او مثل بوکسوری است که ناک داون شده. درست وقتی فکر می کنید کارش تمام است، دوباره بلند می شود.»
با آن که در غرب دوستش ندارند و در خانه ضعیف شده، اما محمود احمدی نژاد در آخرین سفر رسمی اش به عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران به نیویورک همچنان دردسرآفرین است.
تنش میان تهران و غرب بر سر برنامه هسته ای تهران به اوج رسیده است با این وجود تازه ترین اظهارات ضد اسرائیلی آقای احمدی نژاد نشان می دهد که این شخصیت تندرو هیچ قصد ندارد که دراین زمان حساس، چهره ای مهربان تر و نرم تر به جهان نشان دهد.
البته احمدی نژاد ۵۶ ساله که آخرین سال ریاست جمهوری اش را سپری می کند مدت هاست که هر فرصتی برای اصلاح دیدگاه های افراطی و بحث برانگیزش و کاهش انتقادات را سوزانده است.
علی انصاری، از دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند با اشاره به نطق محمود احمدی نژاد در مجمع عمومی در روز چهارشنبه می گوید:«حالا که در خانه به حاشیه رانده شده حقیقتا می خواهد که اوضاع را در خارج درست کند.»
احمدی نژاد در سالهای قبل طی سخنرانی هایش در مجمع عمومی، آمریکا را متهم به دخالت در حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر کرد، رهبران غربی را به آلت دستی در اختیار صهیونیست ها تشبیه کرد و وجود همجنس گرایی در ایران را انکار کرد، سخنانی که با اعتراض حاضران مواجه شد و بسیاری از آنان سالن مجمع عمومی را ترک کردند.
با تمام این ها، با خوشحالی تمام با رسانه های آمریکایی ارتباط داشت و با بسیاری از تلویزیون ها و روزنامه ها مصاحبه کرد.
هومن مجد، نویسنده ایرانی- آمریکایی که بارها با احمدی نژاد ملاقات کرده می گوید: «عقده های فراوانی باید وجود داشته باشد که فرزند یک کارگر ساده را از ایران به آمریکا می کشاند تا در تلویزیون های آمریکایی ظاهر شود.»
احمدی نژاد پس از اولین پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ تا کنون، از یک شخصیت بی اهمیت به چشمگیرترین بازیگر صحنه سیاسی ایران بدل شده است. پیروزی او در انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری در ایران در سال ۱۳۸۸ کشور را به مرز انفجار کشاند.
او که از سوی ایرانیان مورد استهزا قرار می گیرد و به شدت به سومدیریت متهم می شود موفق شده که در میان دور و بری ها برای خودش گروهی دست و پا کند که می گویند شیفته سبک افتاده و بی تجمل زندگی او و باورهای عامه پسندش هستند.
طرفداران احمدی نژاد او را خدمتگزاری بی تکبر می دانند که در دام قدرت نمی افتد. آنان می گویند احمدی نژاد بدون آن که حقوق بگیرد کار می کند و ناهارش را با خود از خانه به سر کار می برد. این خصایل اما در مقابل شور بی اندازه او برای دیده شدن در مجامع بین المللی قرار می گیرد.
هومن مجد می گوید:«او اولین رئیس جمهور ایران است که تقریبا در تمام دنیا شناخته شده است. همین به او حس رضایت عمیقی می دهد.»
انصاری می گوید او تشنه توجه است:«او باور دارد که در جایگاه حق است و لازم است که همه در غرب هدایت شوند.»
آیت الله خامنه ای، قدرتمندترین فرد ایران در ابتدا از احمدی نژاد حمایت می کرد. یکی از جذابیت های احمدی نژاد برای حامیانش غیرمعمم بودن و شخصیت افتاده او بود که با روحانیون فرق داشت. اما هفت سال زمانی طولانی است برای آن که خیلی چیزها عوض شود.
اصلاح طلبان به حاشیه رفته اند، رهبران مخالفان یعنی میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حصرخانگی هستند و مجلس گوش به فرمان است . به این ترتیب آیت الله خامنه ای بالاترین حد کنترل بر امور را در اختیار دارد.
علی انصاری می گوید:«نقش احمدی نژاد برچیدن بساط جمهوری خواهان در کشور بود که تا حدی انجام شده است و حالا دیگر کارکردی ندارد.»
قدرت طلبی احمدی نژاد او را در تقابل با خامنه ای قرار داد. این رقابت و جنگ قدرت سال گذشته نمود خارجی یافت؛ هنگامی که حیدر مصلحی را در وزارت اطلاعات ابقا کرد. احمدی نژاد پیشتر او را برکنار کرده بود.
حامیان خامنه ای سپس کارزاری را برای تضعیف رئیس جمهوری به راه انداختند. مجد می گوید:«او می خواهد از خود میراثی برجای بگذارد. احمدی نژاد معتقد است که یک رئیس جمهور منتخب باید اختیار داشته باشد. چنین چیزی در میان ایرانی ها خیلی محبوب است.»
مسئله اقتصاد
احمدی نژاد با اقتصادی درهم شکسته از تحریم ها و تورم نجومی مواجه است. او به خاطر حذف یارانه ها و پرداخت یارانه نقدی در سال گذشته مورد انتقادهای فراوانی قرار گرفت. بهای کالاهای مصرفی، خوراکی و سوخت بالا رفت و خانواده ها برای دخل و خرج با مشکلات فراوانی مواجه شدند و مسئله گرانی به یکی از نگرانی های عمده بدل شد.
عملکرد احمدی نژاد در خارج از کشور نیز به همان اندازه فاجعه بار بود. شاخ و شانه کشیدن برای اسرائیل افزایش یافت و تهران یکی از حامیان عمده بشار اسد رئیس جمهوری سوریه در سرکوب ناراضیان سوری شناخته می شود.
حسین موسویان، مذاکره کننده سابق اتمی جمهوری اسلامی در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی که حالا در دانشگاه پرینستون آمریکا محقق میهمان است می گوید:«متاسفانه در دوره آقای احمدی نژاد سیاست خارجی آسیب فراوانی دید. نه تنها کشورهای غربی بلکه کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی، ترکیه و کشورهای خلیج(فارس) با ایران مشکل پیدا کردند.» موسویان می گوید رئیس جمهور آینده ایران لازم است که مورد اعتماد آیت الله خامنه ای باشد زیرا از نظر قانونی او تصمیم گیرنده نهایی در سیاست خارجی و مسائل مربوط به امنیت ملی است.
مجد نیز عملکرد احمدی نژاد را زیر سوال می برد:«درباره آینده کشور و این که کشور به کدام سو می رود نارضایتی فراوانی وجود دارد.»
ایران چند هفته پس از آغاز دور اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد غنی سازی اورانیوم را آغاز کرد. این کار در زمان ریاست جمهوری محمدخاتمی متوقف شده بود. واشنگتن بارها گفته که در مواجهه با توقف برنامه اتمی ایران تمام گزینه ها را مد نظر دارد.
احمدی نژاد از هر فرصتی استفاده می کند تا اسرائیل را «غده ای سرطانی» و آمریکا را جنگ طلب ترین کشور جهان بخواند. اما درعین حال در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد با دو رئیس جمهور آمریکا رابطه مستقیم برقرار شد.
موسویان می گوید:«مهمترین اتفاقی که در دوره احمدی نژاد رخ داد این بود که تابوی مذاکره با آمریکا شکست و چون دستش باز بود هم به جرج بوش و هم به باراک اوباما نامه نوشت.هرچند نامه هایش بدون جواب ماندند اما این برای روسای جمهور ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ امری استثنایی بود.»
روابط مستقیم میان ایران و آمریکا از جمله شامل دیدار مشاوران احمدی نژاد با مقامات آمریکایی نیز هست.
مصمم بودن احمدی نژاد به شکستن بن بست در سال ۲۰۰۹ او را تا مرز توافقی کشاند که تا حل مسئله تنها کمی فاصله داشت. در نهایت اما این تلاش با انتقاد اصلاح طلبان و محافظه کاران در ایران به جایی نرسید.
احمدی نژاد حالا پس از دو دوره تکیه بر کرسی ریاست جمهوری می گوید قصد دارد به معلمی در دانشگاه بازگردد. اما بسیاری می گویند او نخواهد توانست در مقابل وسوسه ماندن در صحنه سیاسی کشور مقاومت کند.
هومن مجد که معتقد است احمدی نژاد یک حزب سیاسی تاسیس خواهد کرد می گوید:«او به شدت مغرور و خودبرتربین است. فکر می کند درست میگوید و از چیزی هم نمی ترسد. او مثل بوکسوری است که ناک داون شده. درست وقتی فکر می کنید کارش تمام است، دوباره بلند می شود.»