متن زیر تحلیلی است که رضا علیجانی، تحلیلگر مسائل سیاسی ایران و فعال سیاسی عضو شورای فعالان ملی مذهبی، بر سخنرانی باراک اوباما و حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نگاشته است:
هر چند پنهان نمی کنم سیر و امتداد فضای چند هفته اخیر باعث شده بود توقع از سخنان آقای روحانی بیشتر از آنی باشد که مطرح کرد، و در این تفسیر به موازات گله گذاری و شکایت و اظهار مظلومیت از «روابط سلطه» بر برخی مفاهیم مشترک و یا احیانا نگرانی ها ی قابل اعتنای طرف مقابل نیز تاکید شود؛ اما وقتی این سخنان با مواضعی که به نام ایران در هشت سال گذشته مطرح شد مقایسه میشود میتوان به نتیجه روشن تری رسید، و آن اینکه جهت گیری و خواست و خروجی این سخنان صلح و اعتدال و آشتی و صندوق رای و ...و هشدار جدی نسبت به رشد افراط گرایی مذهبی و قومی در منطقه بود.
در مسئله هسته ای که شاید مهمترین انتظار از سخنان آقای روحانی متوجه آن بود سخن جدیدی (نسبت به مواضع ازپیش گفته شده ایشان) شنیده نشد و بیشتر مباحث (البته راهگشا و منطقی) پیشین یعنی تاکید بر هدف صلح جویانه ایران و نیز تصریح بر شفافیت بیشتر (گویا از طرف ایران) و اعتماد سازی«متقابل» تکرار شد.
شاید این امر نشان دهد که مواضع روشن تر ایران بیشتر در پشت صحنه شنیده خواهد شد. اما اگر پشت صحنه هم همین مواضع بدون مابه ازای «عملی» مشخص تکرار شود مذاکرات باز گره خواهد خورد. امیدوارم چنین نباشد.
اما آقای اوباما با لحن دیپلماتیک تر و البته آشتی جویانه تری سخن گفت. وی نیز در تفسیرها و گله گذاری اش در مسئله هسته ای مواضع رسمی و یک طرفه آمریکا را تکرار کرد. وی در بررسی تاریخی مشکلات ایران و آمریکا البته نگاه چندجانبه تری داشت.
هر دو رئیس جمهور تحت فشار شدید نیروهای مخالف حل مشکلات بین دو کشور در میان نیروهای تندرو جامعه شان هستند. سخنان دو رئیس جمهور نشان داد قدرت و اعتماد به نفس رئیس جمهور آمریکا نسبت به مقام مشابهش در ایران در تعیین نسبت با نیروهای تندرو کشورش بیشتر است.
هر چند پنهان نمی کنم سیر و امتداد فضای چند هفته اخیر باعث شده بود توقع از سخنان آقای روحانی بیشتر از آنی باشد که مطرح کرد، و در این تفسیر به موازات گله گذاری و شکایت و اظهار مظلومیت از «روابط سلطه» بر برخی مفاهیم مشترک و یا احیانا نگرانی ها ی قابل اعتنای طرف مقابل نیز تاکید شود؛ اما وقتی این سخنان با مواضعی که به نام ایران در هشت سال گذشته مطرح شد مقایسه میشود میتوان به نتیجه روشن تری رسید، و آن اینکه جهت گیری و خواست و خروجی این سخنان صلح و اعتدال و آشتی و صندوق رای و ...و هشدار جدی نسبت به رشد افراط گرایی مذهبی و قومی در منطقه بود.
در مسئله هسته ای که شاید مهمترین انتظار از سخنان آقای روحانی متوجه آن بود سخن جدیدی (نسبت به مواضع ازپیش گفته شده ایشان) شنیده نشد و بیشتر مباحث (البته راهگشا و منطقی) پیشین یعنی تاکید بر هدف صلح جویانه ایران و نیز تصریح بر شفافیت بیشتر (گویا از طرف ایران) و اعتماد سازی«متقابل» تکرار شد.
شاید این امر نشان دهد که مواضع روشن تر ایران بیشتر در پشت صحنه شنیده خواهد شد. اما اگر پشت صحنه هم همین مواضع بدون مابه ازای «عملی» مشخص تکرار شود مذاکرات باز گره خواهد خورد. امیدوارم چنین نباشد.
اما آقای اوباما با لحن دیپلماتیک تر و البته آشتی جویانه تری سخن گفت. وی نیز در تفسیرها و گله گذاری اش در مسئله هسته ای مواضع رسمی و یک طرفه آمریکا را تکرار کرد. وی در بررسی تاریخی مشکلات ایران و آمریکا البته نگاه چندجانبه تری داشت.
هر دو رئیس جمهور تحت فشار شدید نیروهای مخالف حل مشکلات بین دو کشور در میان نیروهای تندرو جامعه شان هستند. سخنان دو رئیس جمهور نشان داد قدرت و اعتماد به نفس رئیس جمهور آمریکا نسبت به مقام مشابهش در ایران در تعیین نسبت با نیروهای تندرو کشورش بیشتر است.