پروفسور پیام اخوان، استاد حقوق دانشگاه مک گیل در مونترال کانادا است. دکتر پیام اخوان یکی از بنیانگزاران مرکز ثبت اسناد حقوق بشر ایران در نیوهیون در ایالت کنکتیکت است. دکتر اخوان اولین مشاور حقوقی دفتر دادستان دیوان بین المللی جنایی برای محاکمه سران یوگسلاوی سابق در دادگاه لاهه بود. وی در دفاتر سازمان ملل متحد در کامبوج، گواتمالا، تیمور شرقی و رواندا فعالیت کرده است. دکتر اخوان یکی از اعضای کمیته رهبری برگزاری «دادگاه مردم» است. این دادگاه نمادین حقوق بشر برای رسیدگی به پرونده عاملان اعدام های زندانیان سیاسی سال های ١٩٨٠ در ایران است که برای اولین بار از ١٨ تا ٢٢ ژوئن سال جاری در مقر سازمان عفو بین الملل در لندن برگزار شد. به بهانه برگزاری «دادگاه مردم»، پروفسور پیام اخوان با وب سایت صدای آمریکا به گفتگو نشست.
ایده برگزاری «دادگاه ایران» و یا «دادگاه مردم» چطور مطرح شد؟
پیام اخوان: برگزاری این دادگاه نمادین ابتکار خانواده قربانیان و بازماندگان قتل عام و کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی سال های ١٩٨٠ میلادی بود. تعدادی از این افراد در سال ٢٠٠٧ در پیک نیکی دیدار و در مورد این که چطور یک دادگاه مردمی برگزار کنند، گفتگو کردند. این دادگاه بر اساس نمونه «دیوان راسل» که در سال ١٩٦٦ برگزار شد، شکل گرفت. این دادگاه دولت آمریکا را به اتهام ارتکاب به جنایات جنگی در ویتنام محاکمه می کرد. این یک ابتکار، حرکتی کاملاً مردمی و خودجوش بوده و این افراد نهایت تلاش خود را به کار برده اند و برای متحقق کردن آن جانفشانی بسیار کرده اند. تردیدی نیست که شکستن سکوت پس از سالیان متمادی و کمک به التیام زخم هایی این چنین عمیق، کار سترگ و با اهمیتی برای این گروه بوده است.
شما از جنبه حقوقی و مطرح کردن ایده های جدید، به برگزارکنندگان این دادگاه و افراد فعال در سازماندهی آن چه کمکی ارائه می کنید؟
پیام اخوان: از من و تعدادی از قضات برجسته و سرشناس خواسته شد تا برای برگزاری این دادگاه و ارائه طریق به دیگر اعضای کمیته رهبری دادگاه بپیوندم و ریاست هیاتی را که در ماه اکتبر در دادگاه لاهه این پرونده و عاملان آن را تحت تعقیب قانونی قرار خواهند داد، به عهده بگیرم. همه ما، از جمله لرد جفری نایس و جان کوپر، دو وکیل برجسته بریتانیا و پرطرفدار به صورت داوطلبانه با این گروه همکاری می کنیم. من این افتخار را دارم که وکالت خانواده های قربانیان و بازماندگان این قتل عام دسته جمعی را به عهده داشته باشم و به برگزاری دادگاهی معتبر و نیز روند قانونی و حقوقی صحیح آن کمک کنم. این دادگاه یک پیشینه تاریخی به جای خواهد گذاشت تا اطمینان حاصل شود چنین جنایاتی به دست فراموشی سپرده نخواهند شد. تا زمانی که عاملان مسئول نقض حقوق بشری پاسخگوی خطاها و جنایات گذشته خود نباشند، ما قادر نخواهیم بود آینده بهتری برای ایران بسازیم. من معتقدم که «دادگاه ایران» نیز همچون «کمیسیون حقیقت و آشتی» آفریقای جنوبی که در تبعید و در دوران آپارتاید برگزار شد، در یک ایران دموکراتیک، به یک نهاد رسمی بدل خواهد شد و برای آشتی ملی و اجرای عدالت کمک مهمی خواهد بود. انتقام جویی، نفرت و چرخه جدیدی از خشونت آخرین احساساتی هستند که ما در یک ایران نوین به آن ها نیاز داریم. ما به جای انتقام، به حاکمیت قانون، پاسخگویی و اجتناب از خشونت احتیاج داریم. این ابتکار قدم مهمی است که در همین مسیر برداشته می شود.
برگزارکنندگان این دادگاه امیدوارند در بلندمدت به چه هدفی دست بیابند؟
پیام اخوان: برگزارکنندگان می خواهند عاملان این جنایات هولناک پاسخگو باشند و مسئولیت اعمال خود را بپذیرند. مادری که پسر چهارده ساله اش را اعدام کرده اند، سزاوار پاسخ به این پرسش است که فرزند او را به چه دلیل به قتل رساندند؟ افرادی که این جنایات را مرتکب شدند، باید به جای تکیه زدن بر پست و مقام های مهم دولتی مسئولیت اعمال خود را بپذیرند و پاسخگو باشند. به نظر می رسد افرادی که مسئول تجاوز، شکنجه و قتل هستند به بالاترین مقام های رسمی و دولتی ارتقا می یابند و این در حالی است که افرادی که خواهان اجرای عدالت هستند، بازداشت و مجازات می شوند. برگزارکنندگان این دادگاه می خواهند این فرهنگ (مصونیت) را تغییر دهند. آنچه که من بسیار الهام بخش یافتم این بود که چگونه گروه های سیاسی متفاوت، اختلاف نظرهای خود را کنار گذاشته اند تا برای دستیابی به یک هدف مشترک و بر پایه احترامی که برای حقوق بشر و احترام به انسان های دیگر قائل هستند، همکاری کنند. زمانی که مادری برای فرزند از دست رفته خود اشک می ریزد و همه حضار در سالن کنفرانس به همراه او گریه می کنند، دیگر بحث ما توافق و یا اختلاف نظر در مورد دیدگاه های سیاسی و مذهبی او نیست. این دارویی است که ما برای مردم ایران به آن نیاز داریم، این که از فرهنگ نفرت و فرافکنی فراتر برویم. امید این است که این چرخه همکاری توسعه پیدا کند و گروه های گسترده تر و بزرگتری به آن ها بپیوندند. من امیدوارم که روزی فرا برسد که ما حتی با نیروهای بسیجی سر یک میز بنشینیم و گفتگو برقرار کنیم تا درکی از گذشته داشته باشیم، تا پاسخ پرسش های خود را بیابیم و انسانیت قربانیان و نیز مهاجمان و جانیان را بار دیگر بازیابیم و احیا کنیم، چون بی عدالتی و نابرابری انسانیت هر دو طرف را نابود می کند.
با وجودی که این دادگاه، نمادین است اما برگزاری آن چگونه می تواند انعکاس دهنده ایده پاسخگویی و مسئولیت پذیری باشد و با برگزاری دادگاهی بزرگتر و احتمالاً در دیوان های بین المللی از مصونیت مقامات جمهوری اسلامی در آینده اجتناب کند؟
پیام اخوان: اجرای عدالت باید مهمترین درخواست و تقاضای مردم ایران باشد و این «دادگاه مردم» قدم مهمی برای دستیابی به این هدف است. ما باید از شجاعت ابراز حقیقت و بیان واقعیت در برابر رهبران قدرتمند برخوردار باشیم. ما باید دریابیم که قدرت بدون احساس مسئولیت و پاسخگویی، همواره عامل فساد است و اعمال نفوذ مخرب و سوء استفاده به همراه خواهد داشت. فارغ از این که کدام رهبر بر مسند قدرت تکیه زده است، همه رهبران سیاسی باید بدانند که باید پاسخگوی مردم باشند. ما در طول تاریخ شاهد همه انواع موارد نقض حقوق مردم و توجیه آن تحت عناوینی همچون ایدئولوژی مذهبی و سیاسی بوده ایم. مسئله جناح چپ و جناح راست و هوادار غرب و مخالف غرب نیست، قربانی، قربانی است. برای شکنجه هیچ بهانه ای پذیرفته نیست، هیچ توجیهی برای اعدام افراد به دلیل دیدگاه های عقیدتی و ایمانشان وجود ندارد. من امیدوارم که در آینده نزدیک، در گورستان خاوران برای یادبود اعدام هزاران ایرانی، یک بنای ملی بسازیم و زندان اوین را به موزه بدل کنیم تا یادآور گذشته دردناک و غمگینی باشد که ما در نهایت در مسیر دستیابی به آزادی و همبستگی ملی پشت سرگذاشته ایم.
ایده برگزاری «دادگاه ایران» و یا «دادگاه مردم» چطور مطرح شد؟
پیام اخوان: برگزاری این دادگاه نمادین ابتکار خانواده قربانیان و بازماندگان قتل عام و کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی سال های ١٩٨٠ میلادی بود. تعدادی از این افراد در سال ٢٠٠٧ در پیک نیکی دیدار و در مورد این که چطور یک دادگاه مردمی برگزار کنند، گفتگو کردند. این دادگاه بر اساس نمونه «دیوان راسل» که در سال ١٩٦٦ برگزار شد، شکل گرفت. این دادگاه دولت آمریکا را به اتهام ارتکاب به جنایات جنگی در ویتنام محاکمه می کرد. این یک ابتکار، حرکتی کاملاً مردمی و خودجوش بوده و این افراد نهایت تلاش خود را به کار برده اند و برای متحقق کردن آن جانفشانی بسیار کرده اند. تردیدی نیست که شکستن سکوت پس از سالیان متمادی و کمک به التیام زخم هایی این چنین عمیق، کار سترگ و با اهمیتی برای این گروه بوده است.
شما از جنبه حقوقی و مطرح کردن ایده های جدید، به برگزارکنندگان این دادگاه و افراد فعال در سازماندهی آن چه کمکی ارائه می کنید؟
پیام اخوان: از من و تعدادی از قضات برجسته و سرشناس خواسته شد تا برای برگزاری این دادگاه و ارائه طریق به دیگر اعضای کمیته رهبری دادگاه بپیوندم و ریاست هیاتی را که در ماه اکتبر در دادگاه لاهه این پرونده و عاملان آن را تحت تعقیب قانونی قرار خواهند داد، به عهده بگیرم. همه ما، از جمله لرد جفری نایس و جان کوپر، دو وکیل برجسته بریتانیا و پرطرفدار به صورت داوطلبانه با این گروه همکاری می کنیم. من این افتخار را دارم که وکالت خانواده های قربانیان و بازماندگان این قتل عام دسته جمعی را به عهده داشته باشم و به برگزاری دادگاهی معتبر و نیز روند قانونی و حقوقی صحیح آن کمک کنم. این دادگاه یک پیشینه تاریخی به جای خواهد گذاشت تا اطمینان حاصل شود چنین جنایاتی به دست فراموشی سپرده نخواهند شد. تا زمانی که عاملان مسئول نقض حقوق بشری پاسخگوی خطاها و جنایات گذشته خود نباشند، ما قادر نخواهیم بود آینده بهتری برای ایران بسازیم. من معتقدم که «دادگاه ایران» نیز همچون «کمیسیون حقیقت و آشتی» آفریقای جنوبی که در تبعید و در دوران آپارتاید برگزار شد، در یک ایران دموکراتیک، به یک نهاد رسمی بدل خواهد شد و برای آشتی ملی و اجرای عدالت کمک مهمی خواهد بود. انتقام جویی، نفرت و چرخه جدیدی از خشونت آخرین احساساتی هستند که ما در یک ایران نوین به آن ها نیاز داریم. ما به جای انتقام، به حاکمیت قانون، پاسخگویی و اجتناب از خشونت احتیاج داریم. این ابتکار قدم مهمی است که در همین مسیر برداشته می شود.
برگزارکنندگان این دادگاه امیدوارند در بلندمدت به چه هدفی دست بیابند؟
پیام اخوان: برگزارکنندگان می خواهند عاملان این جنایات هولناک پاسخگو باشند و مسئولیت اعمال خود را بپذیرند. مادری که پسر چهارده ساله اش را اعدام کرده اند، سزاوار پاسخ به این پرسش است که فرزند او را به چه دلیل به قتل رساندند؟ افرادی که این جنایات را مرتکب شدند، باید به جای تکیه زدن بر پست و مقام های مهم دولتی مسئولیت اعمال خود را بپذیرند و پاسخگو باشند. به نظر می رسد افرادی که مسئول تجاوز، شکنجه و قتل هستند به بالاترین مقام های رسمی و دولتی ارتقا می یابند و این در حالی است که افرادی که خواهان اجرای عدالت هستند، بازداشت و مجازات می شوند. برگزارکنندگان این دادگاه می خواهند این فرهنگ (مصونیت) را تغییر دهند. آنچه که من بسیار الهام بخش یافتم این بود که چگونه گروه های سیاسی متفاوت، اختلاف نظرهای خود را کنار گذاشته اند تا برای دستیابی به یک هدف مشترک و بر پایه احترامی که برای حقوق بشر و احترام به انسان های دیگر قائل هستند، همکاری کنند. زمانی که مادری برای فرزند از دست رفته خود اشک می ریزد و همه حضار در سالن کنفرانس به همراه او گریه می کنند، دیگر بحث ما توافق و یا اختلاف نظر در مورد دیدگاه های سیاسی و مذهبی او نیست. این دارویی است که ما برای مردم ایران به آن نیاز داریم، این که از فرهنگ نفرت و فرافکنی فراتر برویم. امید این است که این چرخه همکاری توسعه پیدا کند و گروه های گسترده تر و بزرگتری به آن ها بپیوندند. من امیدوارم که روزی فرا برسد که ما حتی با نیروهای بسیجی سر یک میز بنشینیم و گفتگو برقرار کنیم تا درکی از گذشته داشته باشیم، تا پاسخ پرسش های خود را بیابیم و انسانیت قربانیان و نیز مهاجمان و جانیان را بار دیگر بازیابیم و احیا کنیم، چون بی عدالتی و نابرابری انسانیت هر دو طرف را نابود می کند.
با وجودی که این دادگاه، نمادین است اما برگزاری آن چگونه می تواند انعکاس دهنده ایده پاسخگویی و مسئولیت پذیری باشد و با برگزاری دادگاهی بزرگتر و احتمالاً در دیوان های بین المللی از مصونیت مقامات جمهوری اسلامی در آینده اجتناب کند؟
پیام اخوان: اجرای عدالت باید مهمترین درخواست و تقاضای مردم ایران باشد و این «دادگاه مردم» قدم مهمی برای دستیابی به این هدف است. ما باید از شجاعت ابراز حقیقت و بیان واقعیت در برابر رهبران قدرتمند برخوردار باشیم. ما باید دریابیم که قدرت بدون احساس مسئولیت و پاسخگویی، همواره عامل فساد است و اعمال نفوذ مخرب و سوء استفاده به همراه خواهد داشت. فارغ از این که کدام رهبر بر مسند قدرت تکیه زده است، همه رهبران سیاسی باید بدانند که باید پاسخگوی مردم باشند. ما در طول تاریخ شاهد همه انواع موارد نقض حقوق مردم و توجیه آن تحت عناوینی همچون ایدئولوژی مذهبی و سیاسی بوده ایم. مسئله جناح چپ و جناح راست و هوادار غرب و مخالف غرب نیست، قربانی، قربانی است. برای شکنجه هیچ بهانه ای پذیرفته نیست، هیچ توجیهی برای اعدام افراد به دلیل دیدگاه های عقیدتی و ایمانشان وجود ندارد. من امیدوارم که در آینده نزدیک، در گورستان خاوران برای یادبود اعدام هزاران ایرانی، یک بنای ملی بسازیم و زندان اوین را به موزه بدل کنیم تا یادآور گذشته دردناک و غمگینی باشد که ما در نهایت در مسیر دستیابی به آزادی و همبستگی ملی پشت سرگذاشته ایم.