محمد فراهانی واپسین نقاش قهوه خانه ای در ۷۶ سالگی در تهران درگذشت.
محمد فراهانی به نسلی از نقاشان قهوه خانه ای تعلق داشت که زمینه کارشان اماکن عمومی سنتی از جمله قهوه خانه، سقاخانه، آب انبار، کاروانسرا، زورخانه، بازار، حمام عمومی و پلوخوریهای بازار بود که در ساختار اقتصادی اجتماعی کارکرد دارد.
محمد فراهانی در مصاحبه ای گفته بود: پس از سالها شاگردی در رشته های نجاری، کفاشی و آهنگری؛ برای ده سال شاگرد حسین قوللر آغاسی، نقاش برجسته قهوه خانه ای می شود. از پی این آشنایی و شاگردی، او نقاشی قهوه خانه ای و شاهنامه خوانی را پیشه کرد تا همچون پیشکسوتانش به تصویرسازی پهلوانان شاهنامه بر دیوارهای قهوه خانه، آب انبار، خانه های اشراف، و سقاخانه ها بپردازد.
این گونه نقاشی قهوه خانه ای یا «خیالی نگار» به سفارش قهوه خانه داران از اواخر دوره زندیه و آغاز دوره قاجار شکل گرفت. سبکی متاثر از آشنایی با هنر اروپایی مبنی بر کار با رنگ و روغن بر بوم و دیوار که جانشین مینیاتور و تزدیین کتاب شده بود.
از گرافیک نشریات دوران مشروطیت گرفته تا سردر و دیواره های کارخانه های دوران قاجار، حوزه گسترده تاثیرپذیری از این شیوه نقاشی مردمی بود. با ورود سینما و گسترش تماشاخانه های عمومی این سبک نقاشی برای ساخت پوستر و تبلیغات نیز به کار گرفته شد؛ اما در همان جا متوقف و به شتاب منسوخ شد.
در دوران جنگ ایران و عراق دولت تلاش بسیار به کار برد تا باری تهییج عمومی از این سبک بهره گیرد؛ اما چرخش زمانه و تغییر ذائقه های فرهنگی مردم، این شیوه نقاشی تبلیغی کارکردی متضاد یافته به موزه های هنری سپرده شد.
محمد فراهانی به نسلی از نقاشان قهوه خانه ای تعلق داشت که زمینه کارشان اماکن عمومی سنتی از جمله قهوه خانه، سقاخانه، آب انبار، کاروانسرا، زورخانه، بازار، حمام عمومی و پلوخوریهای بازار بود که در ساختار اقتصادی اجتماعی کارکرد دارد.
محمد فراهانی در مصاحبه ای گفته بود: پس از سالها شاگردی در رشته های نجاری، کفاشی و آهنگری؛ برای ده سال شاگرد حسین قوللر آغاسی، نقاش برجسته قهوه خانه ای می شود. از پی این آشنایی و شاگردی، او نقاشی قهوه خانه ای و شاهنامه خوانی را پیشه کرد تا همچون پیشکسوتانش به تصویرسازی پهلوانان شاهنامه بر دیوارهای قهوه خانه، آب انبار، خانه های اشراف، و سقاخانه ها بپردازد.
این گونه نقاشی قهوه خانه ای یا «خیالی نگار» به سفارش قهوه خانه داران از اواخر دوره زندیه و آغاز دوره قاجار شکل گرفت. سبکی متاثر از آشنایی با هنر اروپایی مبنی بر کار با رنگ و روغن بر بوم و دیوار که جانشین مینیاتور و تزدیین کتاب شده بود.
از گرافیک نشریات دوران مشروطیت گرفته تا سردر و دیواره های کارخانه های دوران قاجار، حوزه گسترده تاثیرپذیری از این شیوه نقاشی مردمی بود. با ورود سینما و گسترش تماشاخانه های عمومی این سبک نقاشی برای ساخت پوستر و تبلیغات نیز به کار گرفته شد؛ اما در همان جا متوقف و به شتاب منسوخ شد.
در دوران جنگ ایران و عراق دولت تلاش بسیار به کار برد تا باری تهییج عمومی از این سبک بهره گیرد؛ اما چرخش زمانه و تغییر ذائقه های فرهنگی مردم، این شیوه نقاشی تبلیغی کارکردی متضاد یافته به موزه های هنری سپرده شد.