فریبا حقانی، تلاشگر حقوق زنان
تصمیم حسن روحانی در مورد انتصاب سه بانو به پست های نمایشی، که هیچگونه اختیارات اجرایی به همراه ندارد، یک ترفند آشکار بیش نیست و پاسخی فریبکارانه به فشارها و خواسته های زنان ایران است که سهمی را در دولت او طلب کرده بودند. این انتصاب ها لقمه حقیرانه ای است که به سوی زنان ایران پرتاب شده و نمی تواند انتظارات برحق آنان را برآورده سازد و حقوق حقه نیمی از مردم ایران را به آنان بازگرداند.
زنان کمی بیش از نیمی از جمعیت ایران را تشکیل می دهند.
اگر دولت ادعا می کند که به علت ماهیت اسلامی – شیعی خود نمی تواند به اهل سنت، ارامنه، آسوری ها، یهودیان، زرتشتی ها، بهائیان و دیگران حقوق مدنی مساوی اعطا کند، اکثریت بزرگ زنان ایران مسلمان شیعه هستند و دولت هیچ بهانه شرعی و قانونی ندارد که آنان را این چنین مورد تبعیض قرار دهد و وزیران کابینه حسن روحانی همگی مرد باشند و تنها سه زن به مقام های غیراجرایی منصوب شوند.
حسن روحانی که در گذشته به ایستادگی در برابر جناح تمامیت خواه رژیم شهرت داشت، و بارها با خود خامنه ای دهان به دهان شده است، این بار کابینه خود را به شیوه ای برپا کرده تا کمترین مخالفت را در مجلس به همراه داشته باشد.
ولی او حتی مانند محمود احمدی نژاد هم عمل نكرد که می خواست سه بانو را به وزارت منصوب کند و در برابر ابراز مخالفت «علمای دین» و شماره زیادی از اعضای مجلس، پایداری کرد تا انتصاب خانم مرضیه وحید دستجردی را به مجلسیان قبولاند.
احمدی نژاد وعده های آن چنانی به زنان نداده بود ولى حسن روحانی وعده های بسیار داده است.
احمدی نژاد می دانست که او را فردی «زن ستیز» می شناسند و در هر دو دوره انتخابات ریاست جمهوری اکثریت زنان علیه او رای دادند و در تظاهراتی که «فتنه ٨٨» نامیده شد، زنان فعالیت گسترده ای علیه گزیینش احمدی نژاد داشتند.
ولی در مورد نقش زنان در گزینش حسن روحانی، وضع کاملا معکوس بود: زنان با درصد بسیار بالا به روحانی رای دادند و در پای صندوق های انتخاباتی حضور چشمگیری داشتند. ولی روحانی آن ها را فراموش کرد و وعده های خود را نادیده گرفت، زیرا احتمال می رود که در شرائط کنونی او نمی خواهد با مجلس و تندروها در افتد.
اگر دولت ادعا می کند که به علت ماهیت اسلامی – شیعی خود نمی تواند به اهل سنت، ارامنه، آسوری ها، یهودیان، زرتشتی ها، بهائیان و دیگران حقوق مدنی مساوی اعطا کند، اکثریت بزرگ زنان ایران مسلمان شیعه هستند و دولت هیچ بهانه شرعی و قانونی ندارد که آنان را این چنین مورد تبعیض قرار دهد و وزیران کابینه حسن روحانی همگی مرد باشند و تنها سه زن به مقام های غیراجرایی منصوب شوند.
احساس می شود که روحانی فرسوده شده و چندان شوق استقلال عمل و پافشاری در اجرای سیاست های خود را ندارد. در گذشته او مرد مبارزی محسوب می شد، ولی گویا چهارسال ریاست جمهوری توان او را فرسوده ساخته و بیم دارد که مبادا در پایان ریاست جمهوری، به سرنوشت کنونی محمد خاتمی دچار شود.
روحانی می تواند ادعا کند که حاضر نیست یک مسلمان اهل تسنن را در دولت خود راه دهد، زیرا طبق قانون اساسی رژیم، حکومت در دست مسلمانان اهل تشییع است.
همچنین، اقلیت های دینی نمی تواند هیچ توقعی در این زمینه داشته باشند.
حتی جناح میانه رو رژیم، معروف به "جنبش سبزها" و یا "اصلاح طلبان" نیز نمی تواند ادعا و انتظاری داشته باشد.
"اصلاح طلبان" در انتخابات بازنده شده اند و روحانی تعهدی ندارد آن ها را به دولت خود راه دهد.
ولی در مورد زنان چه استدلالی می تواند ارائه دهد؟
آیا تنها گناه آنان زن بودنشان است که ظاهرا او را در شریعت جناح حاکم بر ایران، پائین تر از مرد قرار می دهد؟
آیا لازم است دوباره تکرار کنم که بیش از نیمی از جمعيت ایران را زنان تشکیل می دهند و تبعیض علیه آنان موجب عقب ماندگی بیش و بیشتر ایران زمین می شود؟
آیا جمهورى اسلامی، در مقایسه با دیگر کشورهای مسلمان جهان که هم رئیس جمهوری زن داشته اند و هم نخست وزیر زن، در حفظ شریعت خود، کاسه گرمتر از آش است؟
بهتر است آقای روحانی این اطلاعات را یک بار دیگر مرور کند تا متوجه شود که دولت کنونی ایران حتی از کشورهای مسلمانی چون بنگلادش و جزایر موریس در اعطای حقوق مساوی به زنان عقب مانده تر است.
لطفا به این اطلاعات توجه فرمائید:
در کشور اسلامی پاکستان که در همسایگی وطن ما قرار دارد، خانم «بینظیر بوتو» دوبار نخست وزیر شد (از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۸ و از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴).
اندونزی که پرجمعیت ترین کشور مسلمان جهان است رئیس جمهوری با نام خانم «مگاواتی سوکارنوپوتری» داشت. (از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴)
نخست وزیر تركيه در سال های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ بانویی به نام «تنسو چیللر» بود.
نخست وزیر سنگال به مدت چند سال، خانم «مامه مادبور بویه» نام داشت.
خانم «بگوم خالدا ضیاء» در بنگلادش دو دوره نخست وزیر بود (از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۴و از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴).
آیا این نمونه ها کافی نیست که نشان دهد در برخی کشورهای اسلامی نیز حقوق اعطایی به زنان بسیار بیشتر از جمهورى اسلامی ایران بوده است؟
آیا لازم است یادآوری کنیم که در برخی کشورهای غیر مسلمان نیز روسای جمهوری یا نخست وزیران زن خدمت می کنند و یا در گذشته خدمت کرده اند؟
آیا می دانید که نخست وزیر سوئد بیشترین شمار بانوان را در دولت خود به وزارت منصوب کرده است؟
آیا می دانید که دولت پرزیدنت امانوئل ماکرون در فرانسه ٢٢ وزیر دارد که ١١ تن آنان زن هستند؟
آیا درست است که ما از عقب مانده ترین کشورهای عقب مانده مسلمان جهان نیز عقبت مانده تر هستیم؟
ممکن است بگویند که وضع کنونی شگفت انگیز نیست.
ممکن است یادآوری کنند که از روز به قدرت رسیدن خمینی، کوشیدند زنان را از ادارات دولتی اخراج کنند و یا کار آن ها را به نیم وقت محدود سازند "زیرا جای زن در آشپزخانه، و وظیفه او خدمت به شوهر و آرزوی زندگی او بچه داری است"!
از روز اول حجاب اجباری را بر زنان تحمیل کردند و حتی بسیاری از آنان را به استفاده از چادر سیاه که بسیار دست و پا گیر است ناچار ساختند تا از آزادی رفت و آمد محروم باشند؟
ولی امروز دنیا عوض شده و زن ایرانی با حقوق حقه خویش بیشتر آشنا گردیده است.
حسن روحانی باید به ما زنان پاسخ دهد، زیرا از تلاش برای رسیدن به حقوق مساوی باز نخواهیم ایستاد و فریاد ما خاموش نخواهد شد.