مقاله ای از زلمای خلیلزاد، سفیر پیشین آمریکا در عراق، در نشریه پولیتیکو
زمان گفتگوهای جدی با ایران در باره عراق فرا رسیده است. آشوب در بغداد با اشغال موقت مجلس عراق توسط حامیان مقتدی صدر، روحانی شیعه، به اوج رسیده است.
این بحران به جنگ علیه داعش لطمه می زند، اقتصاد عراق را تضعیف می کند و تجزیه آن کشور را سرعت می بخشد. بحران کنونی در صورت عدم همکاری ایالات متحده، ایران، و آیت الله سیستانی، مرجع شیعیان عراق، می تواند به راحتی به سقوط تمامیت نظام سیاسی عراق بیانجامد که طی اشغال آن کشور به دست آمریکا پایه ریزی شد.
این امر می تواند راه اشغال دائم عراق توسط داعش و دیگر سازمان های تروریستی خشن ضد آمریکایی را هموار کند.
واشنگتن برای پرهیز از چنین سرنوشتی به کمک تهران نیاز دارد. ایران هم باید به همان میزان که واشنگتن علاقمند است خواهان ثبات در عراق باشد زیرا طرفداران خودش در این میان لطمه می بینند.
بیشتر مردم عراق اعتمادشان به گروه های شیعه حاکم بر دولت عراق که از حمایت ایران برخوردارند را از دست داده اند. این گروه ها از ابتدا هم در میان سنی ها محبوبیتی نداشتند و جایگاه شان در میان کردها و یاران شیعه شان هم تضعیف شده است.
طی بیش از ۹ ماه، جوانان عراقی تظاهرات گسترده ای را در اعتراض به سوء مدیریت اقتصادی، کوتاهی در تامین امنیت و ضعف در خدمات عمومی سازماندهی کرده اند. تظاهر کنندگان در درخواست خود برای اصلاحات می خواهند بدانند میلیاردها دلار درآمد نفتی کشور کجا رفته است.
ترس از قدرت گرفتن گروه های سکولار موجب بالا گرفتن رقابت بین گروه های شیعه شده است. آیت الله سیستانی که پیشتر از نخست وزیری حیدر العبادی حمایت کرده بود اینک علنا از خواست تظاهرکنندگان جوان برای اصلاحات پشتیبانی می کند. این حرکت سیستانی به مقتدی صدر فرصتی داده است تا مشعل اصلاحات را در دست بگیرد.
صدر با حمله به رقبای شیعه اش، مشخصا عمار حکیم رهبر مجلس اعلای اسلامی عراق، نوری مالکی نخست وزیر پیشین عراق، و شبه نظامیان حامی آن ها چون سازمان بدر، می کوشد کنترل جنبش اصلاحات را از دست سکولارها در آورد.
حیدر العبادی زمانی که کابینه تکنوکرات خود را بدون جلب حمایت قبلی گروه های سیاسی در مجلس معرفی کرد دست به قمار زد. بیشتر گروه های سیاسی به استثناء مقتدی صدر این حرکت عبادی را زیر سوال بردند.
اگر بحران امروز عراق حل نشود، مقتدی صدر ممکن است تشکیل یک دولت منطقه ای را اعلام کند؛ اقدامی که پیامدهای سنگینی خواهد داشت.
حکیم و مالکی در این وضع فرصتی برای خلاص شدن از دست عبادی می دیدند در حالی که سنی ها و کردها از این ترس داشتند که دولت تکنوکرات آن ها را از روند تصمیم گیری حذف کند.
وقتی واشنگتن و تهران، هر دو، روشن کردند که خواهان باقی ماندن عبادی در قدرت هستند، طرحی برای مصالحه توسط چند گروه سیاسی، آمریکا، و ایران دست به دست شد که طی آن عبادی به عنوان نخست وزیر باقی می ماند ولی کابینه عمدتا ترکیبی از نیروهای سیاسی می شد. صدر این مصالحه را نپذیرفت و حامیان اش با درخواست تشکیل یک دولت تکنوکرات به مجلس هجوم آوردند.
اگر این بحران حل نشود، مقتدی صدر ممکن است تشکیل یک دولت منطقه ای را اعلام کند؛ اقدامی که پیامدهای سنگینی خواهد داشت. از جمله عواقب آن منحرف کردن تمرکز نیروهای امنیتی عراق از نبرد با داعش به مهار جنگ قدرت در پایتخت خواهد بود و انگیزه ی بیشتری به کردها خواهد داد تا منافع خودشان را مستقل از بغداد حفظ و حراست کنند.
اقلیم کردستان عراق ممکن است از طریق دستیابی به یک توافق جدید تقسیم قدرت در عراق یا اعلام آشکار استقلال از یک عراق عرب جدا شود.
پیامد احتمالی دیگر، استقرار یک حکومت نظامی در صورت ادامه بن بست سیاسی یا بروز خشونت است.
ایجاد یک حکومت موقت تحت اداره ارتش می تواند عواقب نامعلومی داشته باشد که بستگی بسیار به نحوه واکنش شبه نظامیان شیعه و آیت الله سیستانی دارد. اگر شبه نظامیان با هر گونه حکومت نظامی مخالفت کنند دولت نظامی باید در دو جبهه با داعش و شبه نظامیان شیعه بجنگد.
روشن نیست ارتشی که وفاداری چندگانه دارد از این وضعیت به سلامت بیرون بیاید. ارتشی که بخشی از فرماندهانش به نوری مالکی نخست وزیر پیشین و گروهی از سربازانش به مقتدی صدر وفادار هستند.
اگر چه حکومت نظامی ممکن است راه یک دولت گذار و یک نقشه راه سیاسی جدید را تسهیل کند اما این سناریویی بعید است.
یک دولت نظامی نمی تواند حمایت توامان سیستانی و شبه نظامیان را جلب کند. این احتمال بیشتر است که حضور نظامیان در سیاست داخلی موجب توقف جنگ با داعش شده و آتش جدایی طلبی کردها را شعله ور کند.
هرچند برخی می گویند ایران از بی ثباتی درعراق لذت می برد اما دلایلی هم وجود دارد که ایران پیامدهای منفی نیز دارد. تسلط کامل صدر بر دولت عراق متحدان نزدیک تر ایران در کشور همسایه را به شدت تضعیف می کند
بهترین راه ممکن مذاکره ای تحت حمایت صدر است که می تواند نظم را به بغداد بازگرداند.
دولت ائتلافی جدید می تواند یک جدول زمانی منطقی برای اصلاحات و حتی انتخابات جدید پارلمانی اعلام کند. این نتیجه ای است که آیت الله سیستانی، آمریکا، و شاید ایران بتوانند از آن حمایت کنند.
با وجود گمانه زنی های گسترده حاکی از این که ایران از بی ثباتی در عراق لذت می برد به همان اندازه دلایلی برای این وجود دارد که گزینه های جایگزین مذاکره برای ایران پیامدهای منفی برای منافع اش خواهد داشت.
تسلط کامل صدر بر دولت عراق متحدان نزدیک تر ایران در کشور همسایه را به شدت تضعیف می کند در حالی که حکومت نظامی هم جنگ داخلی شیعیان را افزایش خواهد داد.
چنین توافقی موقعیت صدر را تقویت می کند ولی مانع پیروزی مطلق او خواهد شد. در این سناریو حیدر العبادی ممکن است بتواند مقام نخست وزیر را حفظ کند تا حسی توامان از تدوام و اصلاحات به مردم منتقل شود. یک دولت ائتلافی جدید همچنین ممکن است مانع تجزیه اقلیم کردستان از عراق شود.
برای رسیدن به چنین مصالحه ای وجود دو مولفه ضروری است. یک مولفه حمایت سیستانی است. اهداف سیاسی ایران با توجه به نقش نهادهای مختلف مانند نیروی قدس مبهم است اما موضع گیری سیستانی برای رهبری ایران اعتبار بالایی دارد.
دومین مولفه، گفتگو و همکاری میان ایالات متحده و ایران است. واشنگتن و تهران هر دو باید به رسیدن به یک راه حل سیاسی فوری برای بحران در بغداد علاقمند باشند و باید به موازات هم بر سر مصالحه ای سریع میان گروه های سیاسی و نخست وزیر کار کنند.
همکاری آمریکا با ایران زمانی بهتر نتیجه خواهد داد که آمریکا با ترکیه و عربستان سعودی مشورت کند. در غیر این صورت آنکارا و ریاض ممکن است برای تضعیف قدرت شیعیان در منطقه به بحران در عراق دامن بزنند.
روشن نیست که آیا آیت الله سیستانی، ایالات متحده، و تهران می توانند با همدیگر هماهنگی کرده و با رهبران عراق وارد تعامل شوند یا نه. اما چاره ای جز آزمودن این راه نیست.