انتخابات بدون رفسنجانی

شورای نگهبان صلاحیت دو تن از کاندیداهای اصلی انتخابات ریاست جمهوری ایران را رد کرد. اکبر هاشمی رفسنجانی، سیاستمدار کهنه کار و به نوعی معمار نظام جمهوری اسلامی که در انتخابات کنونی حمایت اصلاح طلبان به رهبری محمد خاتمی و اصولگرایان معتدل تحت لوای علی مطهری را همراه با پشتیبانی طبقه متوسط (روشنفکران، کارمندان، کارگران، معلمان، دانشگاهیان و دانشجویان، زنان و بدنه بازار) با خود داشت.

آقای رفسنجانی در نظرسنجی های مختلف عموما بیش از ۶۵ درصد آرا به سودش بود کاندیدای دیگر اسفندیار رحیم مشایی، نامزد دولت و یار غار محمود احمدی نژاد بود. در این میان کاندیداهای دیگری هم رد صلاحیت شدند. مانند قاسم شعله سعدی، اکبر اعلمی، و مسعود پزشکیان که همگی نماینده مجلس بوده اند. اقای پزشکیان پیش تر وزیر هم بوده است.

واکنش به رد صلاحیت کاندیداها با اهمیت آن ها در جامعه هم عنان بود. بیشترین واکنش ها به سود و گاه در استقبال از رد صلاحیت آقای رفسنجانی صورت گرفت. از رحیم مشایی شخص رئیس جمهور فعلی دفاع کرد و آن را نوعی حق کشی شورای نگهبان در حق او دانست با امید آن که رهبر حق این «مظلوم» را بازپس گیرد. شاید عده استقبال کنندگان از رد صلاحیت مشایی بیش از هوادارانش بود.

اما کاندیدایی که ردشدن صلاحیتش در واقع جامعه ایران را تکان داد، همان اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت، رئیس جمهور دو دوره جمهوری اسلامی، رئیس پیشین مجلس و رئیس پیشین مجلس خبرگان. به این ترتیب، به نظر تحلیل گری در ایران که نخواست نامش برده شود، انتخاباتی که قرار بود با وجود دو چهره اصلی یعنی هاشمی و مشایی حماسه سیاسی موردنظر آیت الله علی خامنه ای را تحقق بخشد با ارائه کاندیداهای درجه دوم اصلاح طلب در برابر چهره های اصولگرای حرف شنوی مقام رهبری بی شور و هیجان و با مشارکت بسیار نازل تری برگزار خواهد شد.

در این باره ازنظرات رسول نفیسی، جامعه شناس وتحلیل گر مسائل ایران در صدای امریکا آگاه می شویم:

صدای آمریکا: با توجه به آن که آقای رفسنجانی از چندماهی پیش از انتخابات خود را به شرکت در انتخابات بی رغبت نشان می داد و حتی یک بار گفته بود که باید میدان به جوانان داده شود و سن و سال به او اجازه رئیس جمهور شدن نمی دهد، چرا سرانجام تصمیم گرفت به عرصه انتخابات وارد شود؟

رسول نفیسی: یک ویژگی آقای رفسنجانی این است که رژیم را از خودش می داند. در واقع او معمار انقلاب و نظام برخاسته از آن است. بنابراین دلسرد نمی شود و جا نمی زند و در فکر اصلاح و پیش برد نظام به شیوه خودش است. او اول امیدوار بود که علی خامنه ای اورا کاندیدا کند. چون این دعوت صورت نگرفت خودش رأسا وارد عمل شد. چون فکر نمی کرد که در شورای نگهبان ردصلاحیت شود. در واقع علائمی هم از دفتر آقا گرفته بود. در عین حال با شناختی که از سابقه رفسنجانی داریم می دانیم که او بی گدار به آب نمی زند. او می دانست که اگر رد صلاحیت شود محبوبیتش بیشتر خواهد شد و در عوض خامنه ای در چشم مردم بازهم جایگاهش را ازدست خواهد داد. یعنی رد صلاحیت به نفع او و به ضرر خامنه ای خواهد بود. در هرصورت برد با او خواهد بود.

احساس خطر
ص. آ: دلیل رد صلاحیت آقای رفسنجانی نه به خاطر سوابق سیاسی و مذهبی و مدیریتی ایشان ، بلکه تا آنجا که مطرح شده در درجه اول سن او و در درجه بعد هم احتمالا نزدیکی او با آنچه حکومتی ها آن را «فتنه» می خوانند به عنوان دو دلیل این رد صلاحیت آمده. آیا براستی این دو دلیل به ویژه سن و سال دلیل اصلی بی صلاحیتی او برای این مقام است؟ اگرنیست پس چیست؟

رسول نفیسی: اگر به طیف افرادی که صلاحیت شان تایید شده نگاه کنید می بینید که همه آنها در مدار بیت رهبری هستند. (به غیر از عارف و روحانی که آن ها هم هیچ وقت عملی در تقابل با رهبری نکرده اند و درباره مسائل اصلی کشور که با سرنوشت مردم و مملکت سروکار داردـ مثل مسئله اتمی و رابطه با آمریکا و جنگ با اسرائیل ـ موضع گیری نکرده اند.) حال آن که رفسنجانی جرأت داشت در باره اسرائیل بگوید که ما با اسرائیل سر جنگ نداریم و از بهبود رابطه با آمریکا بگوید. یعنی حرف هایی بزند که دقیقا در برابر سیاست هایی ست که اقای خامنه ای بر روابط بین المللی کشور تحمیل کرده است. رفسنجانی راساً مواضعی گرفت که نقطه مقابل مواضع خامنه ای در زمینه اقتصاد، پرستیژ کشور، آزادی زندانیان سیاسی و مطبوعات، و رابطه با جهان خارج وغرب بود.
با این حال من شخصا باور نمی کردم که بشود رفسنجانی را تایید نکرد. چون به هرحال او معمار و آرشیتکت این نظام است .

نقطه پایان بر قدرت طبقه متوسط و بازار
به نظر من از دیدگاه جامعه شناسی سیاسی وقتی که خامنه ای یا شورای نگهبان که حرف شنوی خود اوست، دست به این اقدام زد، تمام نفوذ و قدرت از طبقه متوسط و بازاری منفک شد و در خدمت سپاه و خامنه ای قرار گرفت. رفسنجانی در واقع کاندیدای طبقه متوسط و بازار است و کنار گذاشتن او به این شکل کنار گذاشتن طبقه متوسط و بازار است. یعنی رد صلاحیت رفسنجانی چرخشی در نظام است و به عنوان گذاشتن نقطه پایان بر تمامی نفوذ وقدرت طبقه متوسط ایران تعبیر می شود.

دست رد نظام دست پرورد
ص. آ: سرنوشت شرکت رفسنجانی در انتخابات چه خواهد شد؟ در حالی که عده ای مانند علی مطهری خواستار تایید صلاحیت آقای هاشمی توسط رهبر شده اند، یک تحلیل گر در ایران معتقدست که اولا حکم حکومتی در باره رفسنجانی صادر نخواهد شد و دوم این که اگر شد او قبول نخواهد کرد.

رسول نفیسی: این مسئله از همان آغاز وجود داشت و به صورت یک سناریو مطرح بود که رفسنجانی در شورای نگهبان رد شود و با قبول خامنه ای وارد عرصه انتخابات شود. تا به این ترتیب به استقلال آقای رفسنجانی اطمه بزند و آراء اش را به عنوان دست نشانده خامنه ای پایین بیاورد. اما اگر رهبر با حکم حکومتی آقای رفسنجانی را تایید کند، بعید است که رفسنجانی سرباز بزند و نه بگوید. او مطیع خواهد بود و این حکم را خواهد پذیرفت.

البته من شک دارم که خامنه ای درمورد رفسنجانی حکم حکومتی بدهد اما رفسنجانی سرسپردگی اش را به نظامی که خودش ایجاد کرده نشان داده و برای حفظ آن هم تا به حال ثابت کرده که از هیچ کاری ابایی ندارد. اقای رفسنجانی نشان داده که برای حفظ نظام حتی به قانون هم سرسپردگی ندارد. او در اوائل عمر جمهوری اسلامی گفت:«(دفع آنها) مشکلی نیست اما اگر مشکلی ایجاد کردند با یک فتوا یا دستور از امام مسئله را حل می کنیم». رفسنجانی به نظام سرسپردگی دارد و تا پای مرگ از این نظام حمایت و دفاع خواهد کرد. در واقع وضعیت موجود نظام هم دست پرورده خود آقای رفسنجانی است.
او البته کسی نیست که از گود خارج شود یا اقدامات رادیکال و تند کند. تندترین اقدام او در نمازجمعه پس از انتخابات ۸۸ بود که خواستار آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت آرامش به جامعه شده بود. او ذاتا هم فرد تندی نیست. پس به همان روش قدیمی کج دار ومریز عمل خواهد کرد. یعنی دیداربا گروه ها و شخصیت ها و حمایت هایی از این وآن.

سرنوشت سیاسی رفسنجانی: پایان یا آغاز؟
ص. آ. اکبر گنجی در مقاله ای به رفسنجانی توصیه کرده که از ریاست مجمع تشخیص مصلحت کناره گیری کند و به سوی رهبری سیاسی و ایجاد تشکل هایی به صورت حزب یا جریان سیاسی روی بیاورد. عده ای هم رد صلاحیت او را پایان سرنوشت سیاسی او می دانند.

رسول نفیسی: آقای رفسنجانی چنین نخواهد کرد. اولا که در شخصیت او نیست که جریان سیاسی راه بیندازد. دیگر این که می داند امکان چنین عملی در جامعه امروز ایران وجود ندارد. او به خدا پناه خواهد برد و بی عدالتی که در حقش شده را به خدا واگذار خواهد کرد و در کنار گود خواهد ماند تا نوبتش شود.
در ضمن او از مجمع تشخیص مصلحت هم کناره گیری نخواهد کرد. اوبا کروبی تفاوت دارد که از مجمع تشخیص مصلحت استعفا داد و گفت می خواهد حزب سیاسی راه بیندازد. کروبی به دلیل خصوصیات قومی اش آدمی سیاسی و تند و یک دنده است. درحالی که هاشمی باز هم به دلیل همان خصوصیات قومی سیّاس و نرم و با ملاحظه است و وارد این بازی ها نخواهد شد. نه جریانی به راه می اندازد، نه از مجمع استعفا می دهد، نه با خامنه ای رودر رو می شود. او آرام و مدبرانه راهش را ادامه می دهد.

رد صلاحیت رفسنجانی و حماسه سیاسی
ص. آ. با رد رفسنجانی سرنوشت انتخابات و «حماسه سیاسی» و «حضور همه سلائق» که خواست رهبر در انتخابات بود چه می شود؟
رسول نفیسی: این تصور من هم که رفسنجانی در شورای نگهبان تایید و در نهایت در رای گیری شکست می خورد به خاطر همین تاکید بر شعار «حماسه سیاسی» بود. روزنامه کیهان هم تقریبا همین خط را می داد. ولی دیدیم که این نشد.
ببینیم در حال حاضر کسانی که صلاحیت شان تایید شده که هستند. از اصلاح طلبان عارف و روحانی به این دلیل تایید شده اند که شانس برد ندارند. اصولا به جز آقای رفسنجانی در این انتخابات هیچ شخصیت دارای کاریزمایی وجود نداشت. بخصوص اگر اصولگرایان بخواهند سعید جلیلی را وارد کنند که هیچ نوع جاذبه ای ندارد . بسیار ضعیف است و به ضرب تقلب و یا همان مهندسی انتخابات می شود او را پیش برد.

ص.آ. می گویند او مثل احمدی نژاد کاندیدای مورد نظر رهبر است.
رسول نفیسی: البته به گمان من کسانی که او را با احمدی نژاد مقایسه می کنند اشتباه می کنند. احمدی نژاد دارای نوعی جذابیت و دینامیزم و اعتماد به نفس بود و بویژه برای طبقات محروم و اهالی روستاها و حاشیه نشینان جذابیت داشت اما تا جایی که من می دانم و از کسانی هم که در مذاکرات با جلیلی همراه بوده اند شنیده ام، بسیار کم حرف و خشک و امینتی وار است و در مذاکرات و جلسات کمترین حرف را می زند و برای تصمیم گیری در مذاکرات به رهبر تلفن می زند و اجازه می گیرد. اگر آن طور که می گویند احمدی نژاد ۱۴ میلیون رای آورد که هشت میلیون را با تقلب به آن اضافه کردند، جلیلی نیم میلیون رای هم نمی آورد.

ص.آ. آقای خامنه ای جمله معروفی دارد که پس از انتخابات سال ۸۸ ایراد کرد و گفت نظراتش از جنبه نحوه اجرای عدالت اجتماعی به احمدی نژاد نزدیک تر است و با آقای هاشمی اختلاف نظر دارد. عین گفته او چنین است: «البته بين ايشان (آقای هاشمی) و بين آقاى رئيس جمهور از همان انتخاب سال ۸۴ تا امروز اختلاف ‏نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمينه‏ مسائل خارجى اختلاف ‏نظر دارند، هم در زمينه‏ نحوه‏ اجراى عدالت اجتماعى اختلاف ‏نظر دارند، هم در برخى مسائل فرهنگى اختلاف ‏نظر دارند؛ و نظر آقاى رئيس جمهور به نظر بنده نزديك‌تر است».
این اختلاف نظرها احتمالا به شعار احمدی نژاد بویژه در دولت اول او مربوط می شود که عدالت و آوردن پول نفت بر سفره های مردم را وعده می داد. در صورتی که می دانیم که آقای هاشمی دست کم تاکنون هوادار اقتصاد بازار آزاد بوده است. در ضمن احمدی نژاد هم، بویژه در دوره اول، مانند جلیلی فعلی به شدت خودش را ساده زیست و تابع و مطیع رهبر نشان می داد.. آیا انتخاب جلیلی توسط رهبری می تواند از جمله به این دلایل باشد؟


رسول نفیسی: دقیقاً همین طور است. از جمله علت های انتخاب جلیلی از سوی رهبر یکی همین شخصیت تابع و بی چون و چرای او در برابر رهبری ست. دیگر این که گویا خیلی مسلمان مذهبی و زاهد وار و خشک و به اصطلاح ساده زیست است. چنان که با پراید رفت و آمد می کند و در سفرهای خارجی هم می گویند خودش چمدانش را حمل می کند. اما علت دیگری که جلیلی را مورد نظر رهبر قرار داده از جنبه سیاست گذاری اقتصادی کشور به معنای مورد نظر خامنه ای در تعدیل و توزیع ثروت و عدالت اجتماعی است.
می دانیم که شیوه فکری خود خامنه ای به نوعی شباهت به بازمانده تفکرات مائوئیستی دارد که ساده زیستی و انقلابی گری را ترویج می کرد. چنان که آقای خامنه ای چندی پیش اعلام کرد که خودش را یک انقلابی می داند. از طرف دیگرـ و این به نظرم بسیار مهم تر است ـ او بشدت متأثر از اخوان المسلمین است که آنها هم متأثر از تفکر چپ مصر بودند. همان طور که می بینید فاصله غنی و فقیر در مصر الان هم در مقایسه با جاهای دیگر از همه کمتر است. این جزو تفکر طبقه سیاسی مصر بود که بر اخوان المسلمین هم تاثیر گذاشت.

ص.آ. پیامدهای رد صلاحیت رفسنجانی را چگونه می بینید؟
رسول نفیسی: این مسئله را می شود از چهار جهت بررسی کرد:

۱ـ سرکوب و خفقان توسط حاکمیت
دیدیم که بلافاصله دفاتر روزنامه ها و برخی ستادها را بستند و عده ای را بازداشت کردند و امکانات الکترونیک و اینترنت و تلفن همراه را به هیچ رساندند و نیروی انتظامی هم حتی پیش از اعلان رد صلاحیت ها وارد خیابان ها و مکان های حساس شد. این نشان دهنده ترس نظام از این جریان انتخابات است و رژیم می داند عملی خطا و خلاف میل مردم کرده و بنابر این با آگاهی بر خطای خود و امکان بروز اغتشاش واردسرکوب می شود.

۲ـ سرخوردگی مردم
یعنی روشنفکران، بازاری ها، جوانان، طبقه متوسط شامل کارمندان، معلمان، و کارگرانی که در جریان امور سیاسی شرکت دارند، همه سرخورده می شوند و قصد آقای خامنه ای همین سرخورده کردن آنهاست. چنان که دیدیم حتی مناظره را هم ممنوع کردند.

قصد خامنه ای خالی کردن جمهوری و انتخابات از محتوا و تبدیل آن به فرمالیته تا حد ازبین بردن نهاد ریاست جمهوری ست. قصد این نیست که مردم وارد صحنه شوند. قصد خامنه ای شرکت طبقه متوسط فعال آگاه ایران نیست، بلکه قصد او پرکردن صندوق ها با رای همان کسانی ست که با اتوبوس و وعده ساندیس و ساندویچ می آورندشان و یا از مساجد به پای حوزه های رای گیری سرازیر می شوند.

۳ـ باز شدن زبان مخالفان تندرو
پس از ورود رفسنجانی به انتخابات در میان مردم موج خوش بینی و تحرکی ایجاد شده بود و مردم باور کرده بودند که هنوز نیمه جانی در نظام هست و می شود با انتخاب رفسنجانی با آن از درسازش و سازگاری درآمد. اما این حرکت زبان منتقدان رادیکال تند را به روی رژیم باز کرد. بنابراین در مورد منتقدان به این صورت است که آن ها را در مورد اصلاح ناپذیر بودن رژیم محق جلوه می دهد و زبان آنها را باز می کند.

۴ـ مشارکت در انتخابات
اما مردم در انتخابات یک مشارکت حداقلی خواهند داشت حتی اگر فکر کنند که به آدمی مثل قالیباف رای بدهند. چون مردم انتخابات را جدی می گیرند. انتخابات در ایران دیگر امری نهادینه شده است و مردم تمایل دارند در آن شرکت کنند. در واقع در ایران با همه مهندسی و کنترلی که بر انتخابات وجود دارد باز میزان آرا یکی از معیارها برای پیروزی کاندیداهاست.
علاوه برآن شرکت در انتخابات جلوی بخشی از تضییقات را هم می گیرد. اگر مهر انتخابات نداشته باشید مشکلات شهروندی زیادی پیدا می کنید از گرفتن تصدیق رانندگی و به دست آوردن شغل دولتی تا حق ورود به دانشگاه یا خروج از کشور.

خطر سوریه ای شدن کشور
ص.آ: شما به تند شدن زبان منتقدان و محق شدن آن ها اشاره کردید. اکبر گنجی درهمان مقاله که به مناسبت رد صلاحیت رفسنجانی نوشته، می گوید با این کار زبان تندروهای اسرائیل و آمریکا برای حمله به ایران باز خواهد شد و برنامه سوریه ای کردن ایران برای رفع خطر آن به اجرا در می آید.

رسول نفیسی: من با این نظر آقای گنجی کاملا مخالفم. چنین امکانی وجود ندارد. به لحاظ توازن منطقه، به لحاظ معیارهای بین المللی، به لحاظ وضعیت اقتصادی، به لحاظ شخصیت شخص باراک اوباما، به لحاظ نظر منفی آمریکایی ها به جنگ، به لحاظ تجربه های منفی آمریکا در عراق و افغانستان و نیز به لحاظ این که خود سوریه هم برای آمریکا توفیقی نداشته است، دلیلی وجود ندارد که بخواهند این الگو در ایران پیاده شود.
سوریه ای کردن حرف بیهوده ای ست. در سوریه هم اکنون مخالفان و دولت می خواهند با هم حرف بزنند. در سوریه، بشار با تمام قدرت دو سال است که ایستاده و کشور را به ویرانی کشانده. تازه سوریه از بیرون مورد تهدید نبود. سوریه از درون متحول شد. نیروهای سنی و رادیکال و سلفی در برابر نیروهای استبدادی سکولار ایستادند و دو سال است که دارند ادامه می دهند. چیزی به نام سوریه ای کردن وجود ندارد.

پیروزی افراط بر اعتدال؟
ص.آ: علی مطهری به خبرنگاران گفته است که انتخابات این دوره انتخاب بین اشخاص نیست بلکه انتخاب دو نظرگاه است. یعنی انتخاب بین اعتدال و افراط است. آیا به این ترتیب می شود گفت که بارد صلاحیت رفسنجانی و ورود جلیلی افراط گرایی بر اعتدال پیروز شده است؟

رسول نفیسی: هنوز تا نتیجه انتخابات وقت هست و معلوم نیست که چه وقایعی روی می دهد . هنوز نمی شود قاطعانه از پیروزی افراطی گری بر اعتدال گرایی گفت. بعد هم باید ببینیم که از نظر مردم پیروزی رادیکال ها در هشت سال گذشته چطور بود. البته برای سپاه و خامنه ای حفظ قدرت مهم تر از مملکت است. اما اگر انتخابات اندکی حالت طبیعی داشته باشد مردم به طرف کسی می روند که شعارهای اصلاح طلبی بدهد.