هر انتخاباتی، انتخابات نیست

.

برگزاری انتخابات در ایران به این معنی نیست که حکومت نماینده مردم است
جف گدمین ، رئیس و مدیر اجرایی مؤسسه لگاتوم در لندن و رئیس پیشین رادیو اروپای آزاد در مقاله ای که در نشریه فارین پالیسی منتشر شده، نظرات خود را درباره انتخابات نوشته است:

آقای گدمین در این مقاله می نویسد: در نوامبر ۱۹۹۰ مردم گواتمالا پای صندوق های رای رفتند به عزم آن که برای نخستین بار در طی دهه ها انتقال قدرت از یک حکومت منتخب مردم به حکومتی دیگر در آغاز سال نو برگزار شود. من جزو ناظران انتخابات بودم. به یاد دارم که با هواپیمای ملخی تق و لق کوچکی به روستایی در دل کوهستان رفتیم و بر زمینی علف زار فرود آمدیم. و پس از رانندگی کوتاهی با اتومبیل به یکی از حوزه های رای گیری رسیدیم، در مکانی بودیم که زیبایی منظره اش نفس را بند می آورد اما آنچه نفس گیر تر از این منظره بود حضور صدها کشاورز مایایی بود که زیر خورشید سوزان صف کشیده بودند تا پس از تحمل ساعت های طولانی انتظار، رای خود را به صندوق بریزند.

جف گدمین می نویسد: انتخابات امری خطیر است. و از همین روست که وقتی جان کری اخیراً گفت که ایران «دولتی انتخابی دارد» و زمانی که چاک هیگل، در جلسه بررسی رای اعتماد برای وزارت دفاع آمریکا، ایران را دارای «حکومتی مشروع و انتخابی» دانست، چشم ها از حیرت خیره شد. دمکراسی تنها با برگزار کردن انتخابات میسر نمی شود. اما هیچ دمکراسی نیز بدون داشتن انتخابات و دولت هایی برآمده از رای همه اقشار مردم، دولت هایی که مشروعیت شان را از صندوق های رای به دست آورند، امکان پذیر نیست.

رئیس پیشین رادیو اروپای آزاد- رادیو آزادی، در این مقاله از فرانسیس فوکویاما نقل می کند که، به نوشته او، «با خردمندی تمام دریافت که بیشتر مردم همان قدر که نگران سرزمین یا خورد وخوراک خود هستند، برای کرامت و آبروی خود ارزش قائلند». به نوشته جف گدمین، کریستوفر هیچنز نیز اندکی پیش از مرگش در سال ۲۰۱۱ در نشریه «اسلیت» از قول یکی از دوستانش خاطره ای نقل کرده که مطابق آن، وقتی که با عربی از آشنایانش شام می خورده و ضمن شام به او گفته که مردم آلبانی از انتخاباتی نسبتا آزاد و منصفانه برخوردار شده اند، آن فرد عرب که از زور عصبانیت نزدیک بود سکته کند، گفته بود: «مگر ما چی هستیم؟ یک مشت دهاتی بدبخت؟ یک مشت بچه؟»

جف گدمین می نویسد: آری، ایران دارای حکومتی انتخابی ست. اما همچنان که جان کری و چاک هیگل هم می دانند، همه انتخابات ها برابر خلق نشده اند.

آلمان شرقی کمونیست، که نام رسمی آن جمهوری دمکراتیک آلمان بود دارای انتخابات بود که درآن چهار حزب سیاسی همراه با حزب اتحاد سوسیالیستی(SED)که در عمل کشور را اداره می کرد، در انتخابات شرکت می کردند. کره شمالی امروزه نظامی چند حزبی دارد. کوبا دوماه پیش آخرین انتخابات خود را برگزار کرد گیرم ۵۵ سال است که فقط یک نفر بر آن حکومت می کند. نوشته های دانشگاهی عظیمی درباره برگزاری انتخابات در کشورهای اقتدارگرا و استبدادی وجود دارد. در کتاب «استالینیسم روزانه» نوشته پرفسور شیلا فیتس پاتریک از دانشگاه شیکاگو، این جمله را می توان خواند:« در انتخابات ۱۹۲۹ در اتحاد شوروی که با شعار جنگ طبقاتی برگزار شد، تعداد کسانی که از حق رای دادن محروم شدند بیش از همیشه بود». آری، استالین هم انتخابات برگزار می کرد.

اما در ایران ساز و کار انتخابات چگونه است؟ وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی حدود سه ماه پیش (اسفندماه) اعلام کرد که وزارت اطلاعات پیشاپیشِ انتخابات خرداد ماه، «رصد سنگینی» را بر مردم و فتنه احتمالی آغاز کرده است.

انتخابات پیشین ریاست جمهوری در ایران، که در خرداد ۱۳۸۸ برگزار شد، با گمان وجود تقلب، به اعتراض های سراسری مردم دامن زد و از آن جنبشی به نام جنبش سبز بوجود آمد. شعار این جنبش این بود:« رای من کجاست؟»

به نوشته جف گدمین، حکومت ایران پیشاپیش بروز این اعتراض ها را پیش بینی کرده بود. از همین رو در دورخیز به سوی انتخابات، دسترسی به فیس بوک را مسدود کردند و روی خبرگزاری های بین المللی مانند بی بی سی و رادیو اروپای آزاد- رادیو آزادی و صدای آمریکا پارازیت انداختند، سرعت اینترنت را کم کردند و در روز انتخابات ارتباط با تلفن های همراه قطع شد.

به این ترتیب عمر جنبش سبز دیری نپایید. پس از انتخابات صدها تن از معترضان و رهبران مدنی در سراسر کشور زندانی شدند. دو تن از رهبران اصلی معترضان به نتایج انتخابات، میر حسین موسوی و مهدی کروبی، که هردو کاندیدای انتخابات سال ۱۳۸۸ بودند، همراه با خانواده های خود تحت فشار و ارعاب قرار گرفتند و سرانجام همراه با زهرا رهنورد تحت بازداشت خانگی درآمدند. شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل بناگزیر زندگی در تبعید را برگزید.

اما اکنون چه؟ اکنون نیز چون گذشته شورای نگهبانِ تحت امر رهبری، گروهی ۱۲ نفری از فقها و حقوق دانان، صلاحیت کاندیداها را ازصافی خود رد می کند. در این روند، به نوشته گلناز اسفندیاری در بلاگ «نامه های ایرانی»، «اصلاح طلبان، لیبرال ها، مخالفان نظام اسلامی و زنان» رد صلاحیت خواهند شد. در عین حال به نوشته دنیس اژیری در وبلاگ «دیدبان انتخابات ایران»، حکومت به طرزی حساب شده و ساختگی می کوشد ذره ذره فضای وحشت وارعاب را تشدید کند. در بهمن ماه دو دختر موسوی بازداشت شدند و دست کم ۱۷ روزنامه نگار در بهمن و اسفند به زندان افتاده اند.

در تابستان سال ۲۰۱۰ با برادر یکی از دوستان روزنامه نگارم دیداری داشتم. مهندسی ساکن تهران بود که می گفت تا پیش از انتخابات ۱۳۸۸ و آن اعتراض یک پارچه و آن موج عظیم ارعاب و فشار حکومتی، بکلی از عالم سیاست به دور بوده است. اما رفتار حکومت در او و دوستانش احساسی از تحقیر شدگی و خشم ایجاد کرده است. در سال ۱۹۹۰ بر تپه های گواتمالا از طریق مترجم از یکی از آن زارعان فقیر پرسیدم چرا ساعت ها برای رای دادن رنج ایستادن زیر آفتاب را برخود روا می دارد. پاسخش ساده بود:« جز این راهی ندارم که صدایم را بشنوند».

آری انتخابات امری خطیر است.

استیون لویتسکی و لوکان وی، در مقاله ای که در سال ۲۰۰۲ در «مجله دمکراسی» منتشر شد، خواستار تمایز میان تلقی های دمکراتیک و استبدادی از امرانتخابات شده اند. به نظر آنان، دمکراسی ها باید: ۱) دارای قوه مقننه و مجریه ای باشند که از طریق انتخابات باز، منصفانه و آزادانه انتخاب شده باشند؛ ۲) همه افراد بالغ حق شرکت در انتخابات داشته باشند؛ ۳) ضامن آزادی های مدنی و حقوق سیاسی، مانند آزادی بیان باشند و مطبوعات بتوانند بدون ترس از انتقام و مجازات، از دولت و حکومت انتقاد کنند؛ ۴) دارای قدرت ها و اختیارها و نهادهای انتخابی باشند که ارتش یا رهبران مذهبی حق دخالت در کار آنها را نداشته باشد.

مقاله جف گدمین با این پرسش به پایان می رسد: «وقتی جان کری و چاک هیگل در باره انتخابات و حکومت مشروع و قانونی در ایران سخن می گویند، در ذهنشان براستی چه می گذرد؟»

ترجمۀ این مقاله با اجازه آقای گدمین انجام شده است.